سرویس مد و لباس هنرآنلاین: سیما حداد تجربیات بسیاری در زمینه طراحی و دوخت دارد و درحالی‌که از دهه 60 مجوز تأسیس آموزشگاه را دارد، اما همچنان به شکل شخصی در این حیطه فعالیت دارد. او مهم‌ترین چشم‌انداز و هدف خود را از فعالیت در عرصه مد و لباس کارآفرینی می‌داند و این روزها تمرکز خود را بر روی عرصه جواهردوزی و جواهربافی گذاشته و معتقد است جواهربافی زمینه قابل‌توجهی برای کارآفرینی ایجاد می‌کند. مشروح گفت‌وگوی هنرآنلاین با سیما حداد را در ادامه بخوانید:

 

خانم حداد لطفاً در ابتدا درباره نحوه ورودتان به عرصه مد و لباس و فعالیت‌هایی که در این زمینه داشته‌اید بگوئید.‌

من متولد اهواز هستم. از کودکی به هنر خیاطی علاقه داشتم و اگر اشتباه نکنم از 5 سالگی پای چرخ‌خیاطی نشستم. به این دلیل که پدرم پارچه‌فروش بود، همیشه پارچه در دسترس داشتم و مادرم هم کمی خیاطی می‌کرد و من علاقه‌مند شده بودم و دنبال این کار را گرفتم. پس از دریافت مدرک دیپلم، به کلاس خیاطی رفتم و در سال 67 در آزمونی که برای تأسیس کلاس خیاطی لازم بود شرکت و امتیاز تأسیس آموزشگاه را دریافت کردم، اما متأسفانه داشتن بچه کوچک و مشکلات مالی و سختگیری‌های فنی و حرفه‌ای آن زمان، اجازه کار به من ندادند. امتیاز تأسیس آموزشگاه خیاطی فقط یک سال اعتبار داشت. من در آن ‌یک سال خیلی دنبال فضای مناسب برای کار گشتم، اما گزینه‌ای پیدا نکردم و امتیازم لغو شد. مدت‌ها کارهای خیاطی و تولیدی انجام می‌دادم و در مزون‌ها کارکردم و خودم هم مزونی داشتم و در همه این سال‌ها در حوزه هنر و دوخت و طراحی لباس فعال بودم.

با توجه به تجربیاتی که در زمینه مد در کشور دارید و اینکه شاهد رفت‌وآمد مدهای گوناگون از قبل انقلاب تا امروز بوده‌اید و از سویی دیگر ازآنجاکه سرعت رشد و تغییر مد افزایش‌یافته و رسانه‌ها هم در این امر تأثیرگذار بوده‌اند، اگر بخواهید به‌صورت گذری به مد و لباس ایران نگاه کنید، فکر می‌کنید ما چه روندی را در این حوزه پشت سر گذاشته‌ایم؟ آیا موفق بوده‌ایم یا پسرفت داشتیم؟ آیا پیشینه غنی خودمان را حفظ کرده‌ایم یا ازدست‌داده‌ایم؟

به نظرم مد و لباس روند مختلفی داشته است. یک مدت مد ما کاملاً اروپایی می‌شود و ‌زمانی به آثار سنتی رو می‌آوریم. در چند سال اخیر بیشتر جوانان به پیشینه تاریخی لباس کشورمان توجه دارند و طرح‌هایی ارائه می‌دهند که به اقوام و گذشته خودمان نزدیک است. آن‌ها در هر جای دنیا که هستند این روند را پیش‌گرفته‌اند و خدا را شکر طرح‌ها و لباس‌های ما خیلی مورد استقبال آن‌طرف آب قرار می‌گیرد. وقتی انقلاب شد، مدتی مد در ایران رشدی نداشت بعد هم به دلیل جنگ باز مردم دنبال لباس و مد نبودند و دولت هم آن زمان به این مسائل نمی‌پرداخت، اما بعدازآن وضعیت بهتر شد و حتی دانشگاه‌های زیادی در زمینه طراحی لباس وجود دارد و امکانات رشد کرده است.

شما با وجود سال‌ها تجربه در زمینه طراحی لباس به‌تازگی در این رشته وارد دانشگاه شده‌اید. این احساس نیاز از کجا نشئت گرفته است؟ آیا سیستم دانشگاهی ما این ظرفیت را دارد که به دانشجوها در هر گروه سنی کمک کند تا افق و چشم‌اندازش را گسترش دهد و بهتر در مسیر مدنظر قدم بردارد؟

من از اول دوست داشتم در بحث طراحی و دوخت تحصیلات دانشگاهی کسب کنم، اما بعد از انقلاب و جنگ و تعطیلی دانشگاه‌ها این امکان فراهم نشد بعد از درگیر زندگی بودیم و وقتی امکانش به وجود آمد و دیدم بدون کنکور می‌توانم دانشگاه بروم، حس کردم بهتر است مدرک دانشگاهی داشته باشم، به این دلیل که مدرک فنی و حرفه‌ای شاید برای همه جای دنیا معتبر نباشد. واقعاً دوست داشتم در دانشگاه تحصیل کنم و آن زمان هم به رشته‌های طراحی علاقه‌مند بودم. مثلاً می‌خواستم معماری بخوانم. این‌طور فکر می‌کنم که ابتدا این کار را به‌صورت تجربی آموخته‌ام و حالا باوجود تجربیاتم به‌صورت علمی و دانشگاهی هم مدرکم را می‌گیرم. من در دانشگاه آزاد تهران جنوب درس می‌خوانم و به نظر خیلی از واحدهای درسی کاربردی نیستند. از این نظر که با بقیه کشورهای دنیا در ارتباط باشم و اطلاعات روز را دریافت کنم، دانشگاه به من کمک کرد، اما از نظر اضافه کردن تجربه برای من خیلی سودمند نبود، اما به لحاظ تئوری خیلی خوب است. به نظرم برخی درس‌ها مثل تاریخ هنر و جامعه‌شناسی هنر و... چندان ضروری نیستند و اگر دانشجوها در دانشگاه کار عملی یاد بگیرند بهتر است و می‌توانند بحث‌های مطالعاتی را خودشان پیگیری کنند. به نظرم طراح لباس باید دوخت را بلد باشد. به‌طورکلی 6 واحد دوخت داریم و ترم یک دامن می‌دوزند، اما در ترم‌های بعد چیز تازه‌ای نمی‌دوزند و به نظرم آموزش الگو و دوخت در دانشگاه خیلی ضعیف ارائه می‌شود.

سیما حداد

امکانات دانشگاه برای رشته طراحی لباس کافی است؟

بله. دانشگاه آزاد تهران جنوب امکانات خوبی دارد. البته می‌تواند بهتر هم باشد. معتقدم همین‌ که آموزش رشته طراحی لباس گسترده‌تر شده است به نظر کافی است. میراث فرهنگی هم مدرک بین‌المللی طراحی لباس می‌دهد، اما شرایطی دارد که سخت است.

یعنی میراث فرهنگی دوره‌های آموزشی طراحی پارچه و لباس برگزار می‌کند؟

خیر. کسانی که کارهای هنری و صنایع‌دستی انجام می‌دهند به میراث فرهنگی می‌برند و اگر مورد تائید داورهای آنجا واقع شود، به آن‌ها مدرک کارشناسی، کارشناسی ارشد یا دکتری می‌دهند. این نوع مدرک درواقع معادل است، اما ارزش بین‌المللی دارد.

شما در فکرش هستید که چنین کاری انجام دهید؟

بله، ولی دو سال طول می‌کشد و فکر کردم که دو سال از دانشگاهم را گذرانده‌ام و دو سال دیگر دانشگاه را هم می‌روم، بعد برای میراث فرهنگی اقدام می‌کنم. ما مدرک میراث فرهنگی می‌توان در دانشگاه درس داد، اما ادامه تحصیل با آن مدرک ممکن نیست. مثلاً اگر مدرکی که میراث می‌دهد لیسانس باشد، فرد نمی‌تواند با آن مدرک برای کارشناسی ارشد اقدام کند.

چرا دریافت مدرک از سازمان میراث فرهنگی دو سال به طول می‌انجامد؟

نمی‌دانم شاید به دلیل پروسه طولانی کار باشد یا باید در نوبت ماند. من در فکرش هستم که اقدام کنم و کارهایی که ارائه داده‌ام، بیشتر برای مشتری‌هایم بوده و در دسترس خودم نیستند و تعداد خیلی کمی از آن‌ها را دارم.

با توجه به اینکه پدرتان پارچه‌فروش بوده‌اند، حتماً از وضعیت پارچه و نساجی کشور اطلاع دارید. فکر می‌کنید درگذشته بهتر نیاز طراحان لباس از نظر پارچه تأمین می‌شد یا امروز؟

به نظرم آن زمان بهتر بود. امروز پارچه‌های خوب به دلیل تحریم وارد کشور نمی‌شود و خودمان هم که تولید چندانی نداریم. در گذشته ایران پارچه‌های بهتر و بیشتری تولید می‌کرد. هنری به اسم کچه وجود دارد که همان نمدمالی خودمان است. الیاف این کار از آلمان می‌آید. ما می‌توانیم این را در کشور خودمان تولید کنید یا مواد اولیه تزئینات لباس مثل منجوق‌دوزی و... امروز همین کچه را دربسته‌های کوچک نزدیک به 30-40 هزار تومان می‌فروشند و اگر برای کاری به‌عنوان تزئین لباس بخواهیم از آن استفاده کنیم، مجبوریم پول بدهیم و این مواد را بخریم. کچه کار خیلی قشنگی است. هنر ایرانی است و حالا به آن‌طرف آب‌ها رفته و خارجی‌ها هنر ما را به‌روز کرده‌اند و استفاده می‌کنند و ما از خودشان یاد می‌گیریم.

سیما حداد

پارچه‌های کچه بیشتر از کجا وارد کشور ایران می‌شود؟

آلمان و ترکیه. چرا ما منجوق را باید کیلوی یک ‌میلیون و خرده‌ای از ژاپن بخریم؟ آن‌ها برای کارهای هنری روی لباس ارزش زیادی قائل هستند و آکادمی‌هایی دارند که همین هنرها را آموزش می‌دهند. متأسفانه کسی نیست که در کشور ما به امور هنرمندان رسیدگی کند.

پس پارچه مورد نیاز درگذشته توسط سیستم تأمین می‌شد و پارچه‌های روز در اختیار هنرمندان بود؟

بله. امروز هم پارچه‌ها در دسترس هستند، اما قیمت‌ها خیلی بالا است. فاستونی انگلیسی که اصلاً در کشور پیدا نمی‌شود و اگر هم پیدا شود خیلی گران است. تولید پارچه‌های خوب داخل کشور نیازمند مواد اولیه است، اما به دلیل تحریم‌ها نمی‌توانیم به آن دست پیدا کنیم. من با برخی کارخانه‌های داخلی صحبت هم کردم که کچه را خودشان تولید کنند، به این دلیل که واقعاً کار پیچیده‌ای نیست، اما هنوز کسی اقدامی نکرده است.

خیلی از کارخانه‌های نساجی ما ادعا می‌کنند مشکل دستگاه دارند و همین مسئله باعث شده خیلی از کارها را نتوانند انجام دهند و خرید دستگاه جدید هم به دلیل قیمت بالا امکان‌پذیر نیست؟

پسرم در شرکتی در کشور ایتالیا مشغول به کار است و دستگاه‌های نساجی را طراحی می‌کند. یک سال به ایران آمدند تا دستگاه‌های پارچه‌بافی بفروشند و خیلی خوب هم فروختند، در حالی که فکر نمی‌کردم با این قیمت‌ها ایرانی‌ها خرید کنند.

چه شد که پسرتان وارد کار نساجی شدند؟

او در ایران لیسانس مکانیک گرفت و بعد برای ادامه تحصیل به ایتالیا رفت و بورسیه دانشگاه پلی‌تکنیک را دریافت و طراحی قطعات خواند. به این دلیل که شرایط کار در ایتالیا با سایر کشورها فرق دارد و خودشان به دنبال کسی که کاربلد باشد می‌آیند، پسرم نمرات خوبی در این رشته داشت سال دوم دانشگاه بود که دعوت به کار شد و چند جا کار پیدا کرد. کارهای خوبی به او پیشنهاد شد و درنهایت دریکی از این کارها مشغول شد. اگر دولت حمایت کند جوانان زیادی می‌توانند سرکار بروند و می‌توانیم آثار هنری‌مان را صادر کنیم. چند وقت پیش در ورک شاپی شرکت کردم تا به‌روز باشم و ببینم سایر هنرمندان چه‌کارهایی می‌کنند، بااینکه این کار خرج داشت، اما حداقل فهمیدم که ما می‌توانیم از این رشته درآمدزایی خیلی خوبی داشته باشیم و جوانان زیادی مشغول به کار شوند. زنان هنرمند زیادی در کشور داریم و من به آن‌ها هنرمند گمنام می‌گویم که کمکشان کنیم موفق می‌شوند.

حتی فرصت بهره‌برداری سال‌ها تجربه شما هم فراهم نیست؟

به این دلیل که سنم بالا رفته حس می‌کنم این کارها از من گذشته است، اما خیلی دوست دارم در این زمینه کاری کنم و هر چیزی می‌دانم به جوان‌ترها بگویم تا از آن استفاده کنند و منبع درآمدی داشته باشند. ما خانم‌های زیادی داریم که سرپرست خانوار هستند و اگر کارهای این افراد در خارج از کشور فروخته شود و به‌درستی معرفی شوند، تأثیر مثبتی در زندگی‌شان دارد. کارهای هنری داخل کشور به دلیلی کمبود بودجه کمتر مورد اقبال قرار می‌گیرد، اما اگر صادر شود هم فرهنگ ما معرفی می‌شود هم درآمدی در پی دارد. گلیم‌بافی و نمدمالی که هنرهای ایرانی هستند امروز در خارج از کشور به‌عنوان هنرهای خودشان به جهان معرفی می‌شود، مثلاً گلیم‌بافی تحت عنوان تاپستری از طرف انگلیس ارائه می‌شود در حالی ‌که هم کچه همان نمدمالی و تاپستری گلیم‌بافی ایرانی است. اگر هنرمان را به‌درستی معرفی می‌کردند، می‌توانستیم شاهد تأثیرات مثبت در جامعه باشیم.

سیما حداد

به مسئله لباس اقوام هم ورود پیدا کرده‌اید؟

بله. من یک‌بار با روسری ترکمن برای خودم مانتویی تهیه کردم. در شرایط امروز اصلی‌ترین لباس اجتماعی زنان ایرانی مانتو است. ما چرا برای طراحی مانتو از ایده‌های ایرانی استفاده نمی‌کنیم؟ به نظرم باید طرح‌ها به صورتی باشد که اروپایی‌ها از روی آن برای لباس‌های خودشان ایده بگیرند. اقوام ایرانی از شمال و جنوب و ترک و لر و کرد مدل‌های زیادی دارند که اگر به‌روز شود ایده‌های زیادی از دل آن درمی‌آید. یکی از پروژه‌هایی که در ذهنم هست و می‌خواهم انجامش دهم این است که لباس‌های ایرانی از زمان اشکانیان، هخامنشیان، ساسانیان و... به‌روز کنیم. در خارج از کشور از روی طرح‌های ایرانی ایده می‌گیرند و به اسم خودشان ارائه می‌دهند و استقبال زیادی هم می‌شود. ما چرا لباس‌های سنتی خودمان را نمی‌پوشیم که این‌قدر زیبا هستند؟ اگر کسی بخواهد این لباس‌ها را بپوشد خیلی در خیابان انگشت‌نما می‌شود و مجبور است همان لباس‌ها تکراری شبیه به هم را بپوشند. مسئله پوشیدگی برای ما از زمان زرتشت وجود داشته چرا آن‌ها را امروزی نمی‌کنیم؟ ما دیبای شوشتر را داشتیم که در تمام دنیا معروف بوده یا زره خودهای ایرانی که جهانی بودند. ای‌کاش می‌شد امروز از همان‌ها استفاده کرد. وقتی به این داشته‌هایمان فکر می‌کنم واقعاً دلم می‌سوزد.

فکرمی کنید چه موانعی باعث شده چنین کارهایی صورت نگیرد؟ آیا فعالان حوزه مد کم‌کار هستند یا کمبود امکانات و مشکلات اقتصادی مسبب این رویه است؟

به نظرم همه این موارد باهم باعث چنین مسئله‌ای شده است و اگر همه دست‌به‌دست هم دهند وضعیت خیلی خوب می‌شود.

شما در تمام ادوار جشنواره مد و لباس فجر شرکت کرده‌اید؟

نه‌فقط یک‌بار این کار را کردم. به نظرم خیلی سخت بود که در یک هفته هم مدل‌ها را طراحی کنی هم بدوزی و نمایش بدهی.

تا به حال به کارگروه بنیاد ملی مد و لباس سر زده‌اید و خواسته‌تان را به‌ویژه در زمینه برپایی کارگاه آموزشی و کارآفرینی مطرح کرده‌اید؟

خیر. من طراحی فرش و لباس و جواهرات انجام می‌دهم و می‌توانیم در راستای کارآفرینی هم اقدام کنم. دوست ندارم برای پول کارکنم و می‌خواهم چیزهایی که به‌روز هستند را انجام دهم. در میراث فرهنگی پته و ترمه می‌دوزند و به نظر باید طرح‌ها و دوخت‌هایشان را به‌روز کنند و کاربردی شود تا فروش داشته باشد.

وقتی در پارچه‌فروشی‌های یزد می‌چرخیدیم، احساس کردم باوجود این که نساجی در یزد هنوز فعال است و باوجود مشکلات اقتصادی سرپا مانده، به‌روز نشده است. فکرمی کنید چرا به ایده‌های خلاقانه در پارچه‌هایشان فکر نمی‌کنند؟

دغدغه من همین است که آنچه داریم به‌روز کنیم تا جوان‌ترها هم به آن جذب شوند. وقتی کوتاهی می‌شود نباید بپرسیم که چرا جوانان این لباس‌ها را می‌پوشند؟ اگر آثار به‌روز شود مسلم است که جوان می‌پسندد و استفاده می‌کند. من مدام می‌گویم چرا خارجی‌ها از ما تقلید نمی‌کنند؟ البته تقلید می‌کنند منتها آثار را به‌روز می‌کنند و ما از آن‌ها عقب‌مانده‌ایم.

فکر نمی‌کنید با افزایش قیمت لباس‌ها ما دوباره دچار سیر نزولی در این کار می‌شویم؟ با توجه به اینکه در چند سال اخیر در زمینه مد و لباس رشد چشم‌گیری داشتیم؟

صد درصد همین‌طور است. وقتی اجناس گران باشد، عده کمی از آن خریداری می‌کنند. مانتوهایی که تک هستند و به‌قول ‌معروف مزون‌دوزی و خاص محسوب می‌شود، قیمت خیلی زیادی دارند و هنرپیشه‌ها و سلبریتی‌ها از آن استفاده می‌کنند که می‌خواهند لباسشان تک باشد. این روند روی بالا رفتن قیمت اثر زیادی می‌گذارد. سایر افراد هم دوست دارند چنین لباس‌هایی بپوشند، اما نمی‌توانند و به طبع آن بقیه مانتوها هم گران شده و کیفیت‌ها بسیار پایین آمده است. من در هفت‌تیر که مرکز مانتو است، می‌بینم مدل‌هایی وجود دارد که مدت‌ها تکرار شده است. اوت‌کتور در کشور ما انجام نمی‌شود درحالی‌که جوانان علاقه‌مند زیادی اطراف خودمان داریم. هم دختران هم پسران زیادی وارد حوزه مد شده‌اند و می‌توان از آن‌ها استفاده کرد. در پاریس و فرانسه کارگاه‌های بسیار بزرگی وجود دارد که اوت‌کتور انجام می‌دهند و از این راه زندگی‌شان می‌چرخد. چرا ما چنین اقداماتی انجام نمی‌دهیم؟

تعداد آن‌هایی که این کار را می‌کنند هم خیلی کم است.

به این دلیل که فروش ندارند و فضای کار فراهم نیست. این افرادی که از دانشگاه فارغ‌التحصیل می‌شود، باید کجا بروند و کارشان را ارائه کنند؟ باید جوانان را جذب بازار کارکنیم.

اگر مجدداً بتوانید مجوز آموزشی در رشته مد و لباس دریافت کنید، به نظرتان چه سیلابس‌های درسی مورد نیاز اصلی و ضروری برای فعال مد و لباس است؟

تأمین مواد اولیه یکی از مسائل خیلی مهمی است که باید روی آن فکر کرد. نحوه تولید مواد اولیه در حوزه نساجی از مهم‌ترین مبانی بخش علمی دانشگاهی است. اگر بتوانیم راهی برای تهیه مواد اولیه پیدا کنیم، قیمت‌ها پایین‌تر می‌آید و می‌توانیم صادرات داشته باشیم. نکته دوم راه‌های صادرات و واردات است که باید روی آن کارکرد و دولت هم باید حمایت کند. کارها باید در عرصه مد معرفی شوند و بازارسازی کنیم؛ مثلاً پته‌دوزی کرمان جای کار زیادی دارد و ما ازاین‌دست هنرها فراوان داریم. بچه‌ها با علاقه و عشق خاصی کار را انجام می‌دهند و خیلی مشتاق هستند. یکی از پسرهای هم‌کلاسی من تابلوی ربان‌دوزی دوخته بود و من باورم نمی‌شد که کار او باشد. اگر جوانان خودمان معرفی شوند می‌توانند برای ایران ارزآوری کنند. چرا ما باید از ترکیه لباس بریم؟ تازه در ترکیه همه خیاط‌ها ایرانی هستند. خیابانی در ترکیه هست به اسم لاله‌ا‌‎‌ی. من از روی کنجکاوی وقتی به این خیابان آمده بودم، دیدم چقدر کاغذ به دیوار چسبانده‌اند و به فارسی نوشته‌اند استخدام خیاط، استخدام مزون‌دوز و... ایرانی‌ها با مبلغ کم در ترکیه کار می‌کنند تازه اذیت هم می‌شوند و ما می‌رویم کاری که خودمان در ترکیه انجام می‌دهیم را به اسم جنس ترکی می‌خریم و به ایران می‌آوریم! بعد خیاط‌های ما داخل کشور افغان هستند البته که کار افغانی‌ها خیلی خوب است، اما ما خودمان نیروی ماهر داریم که باید از آن‌ها استفاده کنیم.

سیما حداد

فکر می‌کنید جشنواره‌ها در چند سال اخیر چقدر توانسته‌اند به حوزه مد و لباس کمک کنند؟ آیا به جشنواره‌ها می‌روید؟

جشنواره‌ها خیلی خوب هستند و تأثیرات مثبتی دارند. من در این رویدادها شرکت نمی‌کنم به این دلیل که می‌بینم چه‌کارهایی بلد هستم و نمی‌توانم ارائه دهم، دلم می‌سوزد. واقعاً دوست دارم کارآفرینی کنم و می‌بینم که جوانان چقدر مشتاق هستند. من می‌خواهم ورک‌ شاپ جواهردوزی و منجوق‌بافی بگذارم و فکر می‌کنم خودم پلی بزنم تا جوان‌ها مشغول کار شوند.

لطفاً درباره جواهر دوزی و جواهربافی توضیح می‌دهید؟

درواقع ما از متریال‌هایی مانند منجوق و ملیله و سنگ و... استفاده می‌کنیم و آن‌ها را به هم می‌بافیم. منجوق‌هایی که من با آن کار می‌کنم چینی است و اگر همین کار را با منجوق ژاپنی انجام دهم و بفروشم ارزش دارد. من نمونه‌های کارم را به دانشگاه بردم و قرار شده به هم‌کلاسی‌هایی که علاقه دارند، آموزش بدهم. استفاده از چنین آرایه‌هایی می‌تواند روی لباس تأثیر مثبتی بگذارد. اگر دقت کنید اروپایی‌ها خیلی از طلا استفاده نمی‌کنند و از وسایل ساده و آثار هنری دستی استفاده می‌کنند و خیلی هم شیک می‌شوند. به ‌هر حال معتقدم جواهربافی زمینه قابل‌توجهی برای کارآفرینی ایجاد می‌کند.

از کجا جواهربافی را یاد گرفتید؟

از گذشته به این کار در ایران مروارید بافی می‌گفتند و خیلی هم رواج داشت. مبدأ این کار همان قلاب‌بافی یا زندان‌بافت است. برخی از کارها با قلاب انجام می‌شود و برخی دیگر را مثل شماره‌دوزی روی کاغذ شطرنجی ابتدا طراحی می‌کنیم. این کارها وقتی با هم ترکیب شوند جواهربافی به وجود می‌آید. این کار قبلاً با مروارید انجام می‌شد و امروز از منجوق در بافتش استفاده می‌کنند. من در این فکر بودم جواهربافی را در قالب کتاب یا فیلم از صفرتا صد آموزش دهم تا اگر کسی به منبع من مراجعه کرد بتواند این هنر را کاملاً یاد بگیرد. اگر کمی وقت بگذاریم ما ظرفیت بالایی داریم و حتی آقایان هم به این کارها علاقه‌مند شده‌اند. طراح‌های لباس بسیاری از جمع آقایان هستند و دلیلش این است که فکرشان آزاد است و وقتی پای چرخ می‌نشینند، فکر نمی‌کنند که غذایشان در آشپزخانه می‌سوزد یا ناهار و شام باید برای بچه‌ها آماده کنند. اگر زنان هم این آزادی فکر را داشتند بهتر می‌توانستند کار کنند. من به دوستانم هنرهای دستی که بلد هستم را یاد می‌دهم و البته فی سبیل الله نیست، اما کمکشان می‌کنم که کارهایشان را خارج از کشور بفروشند. اگر دخترها سرشان گرم باشد و درآمدی داشته باشند دنبال سیگار کشیدن و تلف کردن وقتشان نمی‌روند و اعصابشان هم آرام می‌شود و دیگر فرصتی برای کارهای اشتباه باقی نمی‌ماند. من اگر سال‌ها در خانه بمانم، حوصله‌ام سر نمی‌رود به این دلیل که بیکار نمی‌نشینم. وقتی وارد کار هنری شدی، در آن غرق می‌شوی و تأثیر زیادی در سلامت جامعه دارد.

آیا نقد یا پیشنهادی به مسئولان حوزه مد و لباس دارید؟

واقعاً چقدر باید نقد کنیم؟ بهتر است حالا کمی پیشنهاد بدهیم شاید آن‌ها به نظرات ما گوش دهند. با پنجاه سال سابقه کار در این زمینه می‌خواهم از دولت بخواهم به هنرمندان گمنام کمک کند تا تسهیلات کافی برای کارشان فراهم شود و مواد اولیه تولیدات را در کشور خودمان داشته باشیم که با این قیمت ارز مجبور نشویم از کشورهای دیگر واردات کنیم. ما با دلار 14 هزارتومانی چطور می‌توانیم مواد اولیه به کشور بیاوریم؟ باید بازارهای جهانی را پیدا کنیم. روسیه فعالیت چشمگیری در این زمینه دارد و می‌تواند الگوی مناسبی برای روند حرکتی ما باشد. در خاتمه امیدواریم شرایط کار برای همه هنرمندان بهتر شود.