سرویس مد و لباس هنرآنلاین: مد دولتی، مد غیر دولتی، برندسازی، مدسازی و بسیاری دیگر از کلیدواژه‌هایی که سال‌هاست از گوشه و کنار به گوش ما می‌رسد و امروزه به مدد گسترش رسانه‌های مجازی روز به روز بر مدعیان این عرصه افزوده می‌شود.

تعریف مد با محوریت پوشش در ایران با دیگر کشورهای جهان متفاوت است. اگر فردی این جمله را قبول نداشته باشد پس یا وارد حوزه مدسازی به سبک ایرانی نشده، یا به ظرفیت‌های فرهنگی و نمادین بی‌نظیر در ایران برای فعالیت در این عرصه واقف نیست  و یا سر و کارش به خطوط قرمز و محدودیت‌ها نیفتاده است.

همواره تئوری مصرف مد بیان می کند که عادات مصرف یک جامعه چگونه است اما در ایران این تئوری کارایی ندارد چون عادات مصرفی مردمان ما مسیر روشن و مشخصی در الگوبرداری نداشته‌اند  و همواره در فضایی ذهنی میان ایرانی بودن، اسلامی بودن و غربی بودن در نوسانیم.

فرض بر این است که تغییرات در مد، تغییر اجتماعی و یا منافع مالی طراحان مد و تولید کنندگان را بازتاب خواهد داد، اما در ایران نیز این مهم آنگونه که باید رقم نخورده چرا که به دلایل گوناگون همچون قاچاق کالا و صادرات بی‌رویه این دست منافع نیز یا کسب نشده یا اگر هم شده در گیر و دار تشریفات اداری و سازمانی آنطور که باید حصول نشده است.

اگر هم مد را به معنای هر سبکی که در دوره زمانی کنونی دارای محبوبیت است تعریف کنیم که در سال‌های اخیر اغلب آنچه محبوبیت یافته یا با شرع و عرف ما منافات داشته و یا کپی‌برداری از محبوبیت‌های آنسوی آبی‌ها بوده است.

men-trends-2

اگر هم بر این مهم صحه می‌گذاریم که روند فعلی در صنعت پوشاک جهان، بسیار شتابان و دیگر در دقیقه‌ها رقم می‌خورد که بنا به طبیعت فعالان کشورمان طی سال‌های اخیر و بازه زمانی پاسخگویی طیف وسیعی از مسئولین به خواست آنان برای عرضه یک مد، هنوز هم فاصله زیادی با استانداردهای جهانی در امر مدسازی داریم.

پس با این وجود اگر انتظار مدسازی داریم و اگر توقعمان از بخش دولتی و خصوصی هدایت بازار به سمت الگوهای خودمانی است باید بر شروطی اساسی در مسیر تحولی بنیادی واقف باشیم و به پرسش‌های مهمی در این باب پاسخ دهیم؛ از یک شهروند گرفته تا مدیر و مسئول.

آیا مد را به عنوان یک صنعت فرهنگی و هنری پذیرفته‌ایم؟

آیا ما به دنبال تغییراتی سریع و زودگذر هستیم یا آهسته و ماندگار؟

139412101617271897248224

آیا به واسطه بنیه فرهنگی و تاریخی‌مان، یک مکانیسم سلیقه مشخص وجود دارد که حتی در غیاب تغییرات اجتماعی قابل توجه، تغییرات مد را به پیش بریم؟

آیا حفظ هویتمان برایمان در این مسیر اهمیت دارد؟

آیا خواستار راه حل های جدید برای تحریک بازار و ایجاد مزیت رقابتی با برندهای خارجی هستیم؟

آیا قصد داریم زمینه ساز اشتغال نیروی کار متخصص و توانمند دراین عرصه با تکیه بر پتانسیل بسیار بالای آن باشیم؟

آیا به لحاظ روانی، توانایی پذیرفتن شکست در بازار زنده و پویای مد و لباس را داریم؟

آیا بر این اصل اعتقاد داریم که امروزه دیگر نیازهای عاطفی ما نمودی به عنوان لباس یافته‌اند و این همان اصل نخست در برندسازی است؟

آیا تحمل پذیرش این رکن را داریم که مدها مانند هوس‌های اجتماعی، بی ثبات و غیرمنطقی هستند و می‌توانیم چنین مهمی را در جامعه ایرانی کنترل کنیم؟

آیا می‌دانیم مد می تواند با بهره گیری از جذاب‌ترین تکنیک های هنری و رسانه ای، به طور غیر مستقیم موجب تحریک ذائقه افراد و گروهای گوناگون جامعه شود؟

آیا اساساً به نقش و جایگاه رسانه در معرفی مد خودی اعتقاد داریم؟

آیا می‌دانیم مد بر اثر یک اتفاق پدید نمی‌آید بلکه در بیشتر موارد پیامد بررسی و تحقیق در زمینه‌های گوناگون است؟

آیا به "روح زمانه" در دنیای مد و لباس اعتقاد داریم؟

57443118

آیا توانایی صدور یک بیانیه و توجیه مکتوب فرهنگی، هنری، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در راستای معرفی  یک مد به جهان را داریم؟

آیا مراقب کنترل جنبه نمایشی مد در طبقات مرفه و بالای جامعه و جنبه تقلیدی آن دردیگر طبقات جامعه هستیم؟

این آیاها ادامه دارد... به تعداد جمعیت ایران طرح پرسش و آیا در حوزه مد و لباس وجود دارد و تصور بر این است که اگر قرار داریم مد سازی کنیم، اگر قرار داریم با واردات بی‌رویه و قاچاق پوشاک مقابله کنیم و اگر قصد کرده‌ایم مردم کشورمان را مجاب کنیم تا از برندهای ایرانی بخرند و بپوشند باید به همه این اینها پاسخ دهیم.

اگر می‌خواهیم مدی ایرانی و جریان‌ساز معرفی کنیم باید به نیازها، احساسات و سلیقه‌های گوناگون افراد جامعه با شرایط سنی، جسمی و جنسی متفاوت پاسخگو باشیم.

1394121920033615_PhotoL

اگر می‌خواهیم برندسازی کنیم لازم است تبلیغات و تکنیک‌های بروز بازاریابی را جدی بگیریم، ما باید به طور مستمر برای تشویق مصرف یک مد و ترویج آن، یک راهکار نو ارائه دهیم و در لحظه خوراک و تغذیه مناسب با عنصر مد را به مخاطبان یادآور شویم.

 و سرآخر اینکه اگر قصد مدسازی داریم باید بپذیریم مد پذیری اجباری نیست و هرگونه کوشش برای وادار کردن دیگران به استفاده از نمادهای فرهنگی یک شکل، نه تنها نمی‌تواند مدسازی باشد، بلکه به نوعی تحمیل فرهنگی است.