سرویس مد و لباس هنرآنلاین: زهره ارشدی ابیانه، هنرمندی است که به دلیل اصالت خود از دیار ابیانه و علاقه وافر به حفظ و احیای لباس اقوام، بالغ بر 15 سال است که در این عرصه فعالیت می‌کند و جوایز بسیاری را در این مسیر از آن خود کرده است.

این طراح لباس اقوام معتقد است کشور ما پر از فرهنگ و منابع مختلف است که این‌ها باید کشف شود ولی هیچ توجهی صورت نمی‌گیرد و اگر همینطور پیش برود، خیلی از هنرهای ما رو به مرگ می‌روند.

خانم ارشدی لطفاً در شروع گفت‌وگوی‌مان خودتان را برای مخاطبان هنرآنلاین معرفی نمایید و بگویید چه چند سال سابقه فعالیت در عرصه مد و لباس را دارد و تحصیلات‌تان در چه زمینه‌ای است؟

48 سال دارم و حدود 14-15 سال است که در حوزه پوشاک فعالیت می‌کنم. به این حوزه علاقه دارم و کاری که انجام می‌دهم برای دل خودم است چون از کشف هنرهای نهفته و اجراهای جدید آن‌ها لذت می‌برم. همین دلیل باعث شده که برای مدت نسبتاً طولانی در این حوزه دوام بیاورم. تحصیلات دانشگاهی را نگذرانده‌ام و دیپلم فنی دارم، اما در حوزه مد و لباس به کلاس‌های آزاد رفته‌ام و دوره‌های طراحی را گذرانده‌ام.

شما مطالعات و پژوهش‌های زیادی را در حوزه لباس اقوام داشته‌اید. خروجی این پژوهش‌ها چه بوده و به چه نتایجی دست پیدا کرده‌اید؟

سال‌هاست که سعی می‌کنم به هر شکلی به مناطق مختلف کشور برم و در مورد پوشش و هنرهای کشف نشده این مناطق یاد بگیرم و به کشفیات جدید برسم. چون پدرم و مادرم در نزدیکی اصفهان به دنیا آمدند، اولین جاهایی که برای پژوهش رفتم، شهر اصفهان و اطراف آن بود و با توجه به این‌که هنر دست خانم‌های روستایی آن منطقه زبان‌زد است، خیلی علاقه‌مند شدم که پوشاک آن منطقه را به سایر اقوام کشور معرفی کنم. مدتی هم به بلوچستان رفتم و روی پوشاک آن منطقه کار کردم. یک دوره‌ای هم به منطقه جنوب کشور رفتم و در آن‌جا زندگی کردم تا ببینم آداب، رسوم و پوشش آن‌ها چگونه است. معمولاً در این سفرها خانمی را پیدا می‌کردم که به هنرهای بومی خودشان تسلط داشته باشد. این‌ خانم‌ها خیلی کمک می‌کردند که بتوانم ترکیب‌بندی و رنگ‌آمیزی کارهای‌شان را ببینم و پژوهش‌هایم را کامل‌تر کنم. سال‌های زیادی را صرف این کار کرده‌ام اما معتقدم که به تنهایی نمی‌شود به یک نتیجه ایده‌آل رسید و این کار یک حمایت اساسی می‌خواهد. متأسفانه هیچ حمایتی از من صورت نگرفت و این عدم حمایت‌ها انرژی و انگیزه مرا گرفت و دلزده‌ام کرد. کشور ما پر از فرهنگ و منابع مختلف است که این‌ها باید کشف شود ولی هیچ توجهی صورت نمی‌گیرد و اگر همینطور پیش برود، خیلی از هنرهای ما رو به مرگ می‌روند. من از خیلی از مناطق کشور به طور شخصی دیدن کردم و در مورد هنرهای آن مناطق یاد گرفتم اما چون این کار هزینه زیادی دارد و نیروهای بیشتری هم می‌طلبد، طبیعتاً تا یک حمایت جدی دولتی صورت نگیرد، خروجی آن ایده‌آل نخواهد بود.

زهره ارشدی

به نظر می‌رسد که اخیراً خودم اقوام ایرانی هم تمایل‌شان را برای حفظ لباس‌های بومی‌شان از دست داده‌اند و ناگزیر به تغییر سبک پوشش هستند. فکر می‌کنید واقعاً این اتفاق افتاده است؟

بله. متأسفانه همینطور است. من حدود 20-25 سال پیش به مناطقی همچون بندر ترکمن و مهاباد که سفر می‌کردم، می‌دیدم که خانم‌ها و آقایان آن مناطق لباس محلی می‌پوشند، اما الآن دوستانم می‌گویند که در آن مناطق هم تقریباً کسی با لباس محلی دیده نمی‌شود. وقتی توجهی به پوشش اقوام نمی‌شود و در این زمینه جریان‌سازی اتفاق نمی‌افتد، طبیعی است که اقوام هم به پوشش مردم تهران نزدیک شوند و از لباس‌های محلی خود فاصله بگیرند. اگر تلاشی صورت می‌گرفت که پوشاک اقوام در فضاهای مدرن استفاده شود، حتماً از آن استقبال خوبی صورت می‌گرفت ولی متأسفانه این انگیزه ارگان‌های دولتی وجود ندارد که بخواهند تلاش خیلی خاصی برای حفظ پوشش اقوام انجام بدهند.

شما مدیریت مؤسسه "جامه ابریشم‌سان" را به عهده دارید که در حوزه پوشاک فعالیت می‌کند. این مؤسسه کارش را از چه زمانی آغاز کرده و تا چه اندازه توانسته در حدود فعالیت‌هایش موفق عمل کند؟

من متأسفم که بگویم بعد از حدود یک و نیم سال تلاش برای فعال نگه داشتن این مؤسسه، مجبور شدم آن را تعطیل کنم چون هیچ حمایتی از ما صورت نگرفت. مؤسسات دیگری هم در این زمینه از کارگروه ساماندهی مد و لباس مجوز فعالیت گرفتند که تا جایی که من می‌دانم، آن مؤسسات هم موفق نبودند چون از آن‌ها هم هیچ حمایتی صورت نگرفت و سرمایه‌های مالکان‌شان هم از دست رفت. من مؤسسه "جامه ابریشم" را به هدف معرفی پوشاک اقوام ایرانی افتتاح کردم و می‌خواستم خانم‌های مناطق مختلف کشور را بیاورم تا یک سری کارهای بومی را به شکل نوین ارائه کنیم ولی متأسفانه این اتفاق نیفتاد و هدف ما عملی نشد. خیلی فکرها داشتیم که همه آن‌ها در حد فکر و تئوری باقی ماند و کار خاصی صورت نگرفت.

شما تجربه حضور در جشنواره مد و لباس فجر را هم داشته‌اید. فکر می‌کنید این جشنواره چقدر توانسته به صنعت مد و لباس کمک کند؟

به نظرم این جشنواره چندان بازدهی مثمر ثمری نداشته و من تا کنون نشنیده‌ام که تولیدکننده‌ خاصی به جشنواره فجر آمده باشد و تصمیم گرفته باشد که از طراح‌های مختلف آن جشنواره حمایت کند تا کارشان را ارائه بدهند. به شخصه معتقدم که مؤسسات و طراحان نیاز به یک مکان ثابت دارند تا بتوانند طرح‌های‌ جدیدشان را به طور ماه به ماه و فصل به فصل ارائه کنند. وقتی یک طرح به صورت تک دوخته ارائه می‌شود و مورد استفاده قرار نمی‌گیرد، هیچ هنری محسوب نمی‌شود. یک طرح باید به تولید برسد و وارد اجتماع شود. من وقتی در خیابان‌ها می‌بینم که مردم لباس‌های مرا پوشیده‌اند، فوق‌العاده لذت می‌برم و می‌ایستم و نگاه‌شان می‌کنم. یک طراح زمانی مزد کارش را می‌گیرد که لباسش کاربردی شود و آن را در تن مردم ببینند ولی وقتی قرار است آن طرح در حد طرح و ایده باقی بماند، لذت و فایده‌ای برای طراح ندارد. من گمان نمی‌کنم در این جشنواره‌ها اتفاق خاصی بیفتد ولی باید امیدوارم باشیم و حمایت کنیم تا شاید به مرور شرایط تغییر کند. امیدوارم جشنواره‌ مد و لباس فجر و جشنواره‌های دیگر نظیر جشنواره پوشاک کودک و نوجوان که قرار است به زودی برگزار شود، خروجی بهتری داشته باشند.

مردم در مراکز خرید شهرهای مختلف از محصولات برندهای خارجی خرید می‌کنند و برندهای خارجی بخش مهمی از سهم فروش بازار را در مراکز خرید به خودشان اختصاص داده‌اند. به عنوان یک طراح لباس چقدر این موضوع را رصد کرده‌اید و فکر می‌کنید برای این‌که برندهای ایرانی بتوانند جایگزین برندهای خارجی شوند چه اتفاقاتی باید صورت بگیرد؟

واقعیت این است که برندهای ایرانی باید سعی کنند با برندهای خارجی رقابت کنند چون نمی‌شود باعث حذف برندهای خارجی شد. این برندها سال‌ها خاک خورده‌اند تا به این‌جا رسیده‌اند و حاصل سال‌ها تلاش‌شان این است که نیاز جامعه ایرانی را به خوبی می‌دانند و بر اساس آن دست به طراحی لباس می‌زنند. ما باید سعی کنیم کیفیت تولیدات‌ خودمان را بالا ببریم تا با آن‌ها رقابت کنیم. اما این کار هم مستلزم حمایت دولتی است و برندهای ما نمی‌توانند صرفاً با پشتوانه مالی و معنوی خودشان به تولیدات با کیفیت و ایده‌آل برسند. من خودم به شخصه برای مد و لباس هزینه‌های زیادی کردم اما این هزینه‌ها به جایی نرسید. در کارم تشویق شدم و جایزه هم گرفتم اما نتوانستم طرح‌هایم را به تولید انبوه برسانم. به نظرم بخش مهمی از علت موفق نشدن برندهای ایرانی به خاطر عدم حمایت است. آن‌ها مدت‌ها به دنبال وام می‌روند و در آخر مأیوس می‌شوند و کارشان را رها می‌کنند. این در حالی‌ است که برندهای خارجی سعی می‌کنند ذائقه مردم ایران را بسنجند و از طرح‌های ایرانی الگو بگیرند و همان طرح‌ها را با قیمت پایین‌تری نسبت به تولیدات برندهای ایرانی به مردم ایران بفروشند. طبیعتاً مردم هم استقبال می‌کنند و محصولات آن‌ها را می‌خرند. کشور چین مد بلوچی ایران را به شکلی خیلی زیبا طراحی کرده و حالا همین مدل در بازار ایران به خوبی به فروش می‌رسد. آن‌ها می‌دانند که هنر ایران در کجا مخفی شده و سعی می‌کنند با پرداختن به هنر ایرانی به اهداف اقتصادی خودشان برسند ولی ما تلاشی در این زمینه انجام نمی‌دهیم. گرچه گاهی اوقات برندهای ما سعی می‌کنند به این قضیه ورود کنند اما چون حمایتی از آن‌ها نمی‌شود به موفقیت نمی‌رسند. یک برند ایرانی برای این‌که به موفقیت برسد باید بتواند محصولش را با بالاترین کیفیت و پایین‌ترین قیمت عرضه کند ولی هزینه دوخت و دوز و تولید آنقدر بالاست که این اتفاق نمی‌افتد. در نتیجه طبیعی است که برندهای ایرانی در مقابل برندهای خارجی به موفقیت نمی‌رسند.

زهره ارشدی

اشاره کردید که برندهای خارجی از ایده‌های طراحان ایرانی الهام می‌گیرند و لباس‌هایی را بر اساس المان‌های ایرانی تولید می‌کنند، اما آیا آن‌ها می‌توانند هویت و شناسنامه لباس ایرانی را هم حفظ کنند؟

طبیعتاً این کار را به خوبی خود ایرانی‌ها انجام نمی‌دهند اما سعی می‌کنند هویت طرح را حفظ کند، گرچه هیچوقت اعلام نمی‌کنند که طرح‌شان متعلق به کجاست و چه تاریخچه‌ای دارد چون سعی می‌کنند آن طرح را با نام خودشان به ما عرضه کنند ولی ما متوجه می‌شویم که آن‌ها از طراحی‌های ما الهام گرفته‌اند.

در سال‌های اخیر وجود شبکه‌های اجتماعی و ماهواره باعث تغییر در سبک پوشش بانوان ایرانی شده است. شما به عنوان یک طراح ایرانی، وجود چنین رسانه‌هایی را برای حوزه مد و لباس ایرانی بیشتر تهدید می‌دانید یا فرصت؟

به نظرم شبکه‌های اجتماعی یک تهدید جدی برای حوزه پوشاک بوده است ولی به هر حال آن را نمی‌شود حذف کرد و باید سعی کرد فرهنگ غنی ایرانی را در این شبکه‌ها تبلیغ کرد. مردم ما با گوشی موبایل خودشان دارند پوشش‌های مختلف را می‌بینند و طبیعی است که تحت تأثیر قرار بگیرند و پوشش جامعه به آن شکل در بیاید. ما وقتی برای پوشش خودمان تبلیغاتی انجام ندهیم، نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که دخترهای ایرانی لباس‌های ایرانی بپوشند. به همین خاطر است که الآن مانتو شلوار تا حدودی از بین رفته و تقریباً تبدیل به تاپ شلوار شده است. اگر این اتفاق افتاده به خاطر این است که ما روی مانتو مانور خاصی ندادیم و تبلیغ نکردیم. لباس مرد و زن ایرانی از گذشته محجوب بوده اما متأسفانه آنقدر کار نکردیم که الآن شرایط متفاوت شده است و حتی امکان دارد تا چند سال دیگر پوشش ایرانی به فراموش سپرده شود.

در ابتدای گفت‌وگو به پژوهش‌های‌تان در زمینه لباس اقوام اشاره کردید و گفتید که برای این پژوهش‌ها زحمات فراوانی کشیده‌اید. هیچوقت سعی نکردید نتیجه پژوهش‌های‌تان را تبدیل به یک کتاب کنید و به عنوان یک منبع در اختیار افراد علاقه‌مند بگذارید؟

من این کار را انجام دادم و جزو برنامه‌هایم بود که آن را توسط مؤسسه "جامه ابریشم" منتشر کنم ولی متأسفانه این مؤسسه فعالیت چندانی نداشت و کتابم به انتشار نرسید. حاصل تحقیقاتم را به صورت عکس و توضیح در یک کتاب آماده‌ کرده‌ام که آماده انتشار است اما تا زمانی که از این کتاب حمایتی صورت نگیرد، امکان انتشارش وجود ندارد.

برای چاپ این کتاب چه کسی باید از شما حمایت کند؟

گمان می‌کنم که این رسالت باید به عهده کارگروه ساماندهی مد و لباس باشد ولی گویا کارگروه بودجه‌ای برای انجام چنین کارهایی ندارد و دستش بسته است. نشریه‌ها هم معمولاً تمایلی به انتشار کتاب در این حوزه ندارند. البته نشریه‌ای را می‌شناسم که مایل است کتابم را چاپ کند ولی چون بودجه‌ای به آن‌ها نمی‌دهند، انتشار کتابم توسط آن نشریه هم تقریباً منتفی است. به هر حال چاپ یک کتاب هزینه‌های خودش را دارد و وقتی حمایتی صورت نگیرد، مؤلف خسته و دلزده می‌شود.

و صحبت‌های پایانی؟

امیدوارم یک فکر اساسی در زمینه مد و لباس صورت بگیرد تا این حوزه مهم فرهنگی و پول‌ساز یک تکان اساسی بخورد و بیشتر دیده شود. الآن در تلویزیون کمتر برنامه‌ای برای معرفی لباس وجود دارد و شاید اصلاً همچین برنامه‌ای وجود نداشته باشد. چه اشکالی دارد که ما هم در تلویزیون شو زنده لباس داشته باشیم و مدهای سنتی و حتی امروزی ایرانی را به نمایش بگذاریم؟ اگر این اتفاق در تلویزیون نمی‌افتد، چرا در جشنواره‌ها به آن پرداخته نمی‌شود؟ یادم می‌آید که یک‌بار کارگروه ساماندهی مد و لباس شو لباس برگزار کرد اما جلوی تداوم آن را هم گرفتند. واقعاً حیف است. امیدوارم نگاه‌مان به این مقوله تغییر کند.