سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: روزانه مردم کشور کم و بیش درگیر آمار و اطلاعاتی هستند که رسیدن به آن کار سختی به نظر می‌رسد. دسترسی به برخی آمارها دشوار است؛ برخی آمار نیز از سوی چند مرکز آمارسنجی ارائه می‌شوند و گاه با هم تفاوت‌های فاحشی دارند. این خود، البته، دلایل گوناگونی دارد. از میان آمار در اقلام فرهنگی شاید دردسرسازترین آن آمار مطالعه، کاغذ و آمار مربوط به واردات، صادرات، تولید و مصرف آن باشد و نیز این‌که مشخصا این کاغذ با چه میزان و در چه اموری مصرف می‌شود. اما مشکلاتی دیگر چون تعداد ناشران و مشاغل وابسته به آن در سیاست‌گذاری‌های فرهنگی مهم خواهد بود. خلاء وجود مرکزی برای ارائه تعداد نویسندگان، بازیگران، فیلم‌سازان و ... از دیگر عوامل منع رسیدن به سیاستی مدون در این‌باره است. به‌راستی چگونه می‌توان عناوین و افراد فرهنگی را در برنامه‌ای مدون درنظر گرفت که بتوان رویکرد رو به رشدی برای آن متصور شد. همه این‌ها و حتی شکاف‌ها با داشتن آماری مدون قابل بررسی خواهد بود. نبود آمار در زمانی در حد یک مشکل بروز پیدا خواهد کرد که وضعیت اقتصادی و برنامه‌ریزی‌های فرهنگی مورد بررسی واقع شوند.

آمار کاغذ، نشر و محصولات فرهنگی

برای رهیافت به این مساله شاید بد نباشد به این رسید که به عنوان مثال در این گزارش؛ کاغذ مصرفی در کشور چه اندازه بوده است. این را در نظر بگیرید که بخواهد سیاست‌هایی در راستای بهبود این وضعیت تنظیم شود. از آن‌جایی که در این چند سال بازار کاغذ به عنوان محصولی مهم برای نشر فرهنگ بارها مورد افت و خیزهایی قرار گرفته و مشاغل و منابع مربوط به خود را در معرض نوساناتی قرار داده است هیچ آماری از کاغذ مصرفی در کشور وجود ندارد و به راستی چه کسی می‌داند، حجم کاغذ مصرفی کتاب‌های افست غیررسمی، نشر کتاب‌های آموزشی، کارت‌های ویزیت و کاغذ‌های تبلیغاتی چقدر است؟ البته بنا بر برخی گزارش‌ها، چند سال است رقم حدودی و تخمینی 500 هزار تن اعلام می‌شود که بدیهی است با توجه به مصارف غیررسمی و خارج از آمار، این تنها یک عدد تخمینی است.

عده‌ای معتقدند سودآوری و هرج و مرج در شبکه‌های تولید و توزیع جلوی دسترسی به آمار دقیق‌تر را گرفته است. شبکه‌های غیرمجاز فرهنگی با کمترین هزینه، بیشترین سود را نصیب خود خواهند کرد و مردم و نهادها نیز به رقم درستی در عرضه آثار فرهنگی نخواهند رسید. شرکت‌ها با هزینه‌هایی و طبق رقمی اثر را منتشر کرده و وارد بازار می‌کنند، غافل از آن‌که تقاضا بیش از آن یا کمتر از آن است که انتظار می‌رود. البته اعلام رقم آمار به سیاست‌هایی وابسته است که این قدرت را ایجاد خواهد کرد که عدد اعلامی با فاصله‌ای از واقعیت عرض اندام کند. چندی پیش رییس اتحادیه ویدیو رسانه اعلام کرد که سود توزیع‌کنندگان غیرمجاز محصولات فرهنگی 200 میلیارد تومانی است. از آنجایی که سالانه بیش از 500 نسخه فیلم خارجی با شمارگان بین 200 تا 300 میلیون نسخه در کشور توزیع می‌شود، سود حاصل از آن مبلغی در حدود 200 میلیارد تومان است.اما بیش از 20 موسسه ویدیو رسانه در کشور فعالیت می‌کنند که سالانه 110 فیلم ایرانی و 400 فیلم خارجی در زمینه نمایش خانگی منتشر می‌کنند. تیراژ فیلم‌های عرضه شده بین 40 تا 50 میلیون نسخه است. این یعنی توزیع کنندگان غیرمجاز چندبرابر این تعداد محصولات فرهنگی را که عددش در کشور اعلام می‌شود توزیع می‌کنند. با این تفاوت که گاهی نزدیک شدن به سلیقه مردم این عدد آماری را برای واسطه‌ها روشن‌تر کرده و رقم دقیق‌تری ارائه خواهد کرد که دست‌رسی به آن عدد و آمار در توان نظام آماری کشور نیست. در کنار صدها آلبوم موسیقی که کپی می‌شود، فیلم‌هایی که منتشر می‌گردند و کتاب‌هایی که افست شده و به فروش می‌رسند، گاه این مسوولان هستند که نیازی به آمار دقیق‌تر حس نخواهند کرد. این جریان سال‌ها و بارها اتفاق افتاده و دولت‌ها وعده‌هایی برای بهبود نظام آماری داده‌اند.

کاغذ کتاب

سیدمهدی منظورالاجداد، کارشناس کاغذ درباره اعلام آمار و اطلاعات مشخص در این‌باره به "هنرآنلاین" می‌گوید: "داشتن آمار مصرف همواره چه در صنعت و چه در تولید کمک خواهد کرد. در صورت نداشتن آمار نمی‌توانیم کمبودها را متوجه شویم. با این آمار است که ارز خارج شده مشخص شده و ابعاد آن مشخص خواهد شد." منظورالاجداد ادامه می‌دهد: "نبود کارشناس و متخصص کاغذ از یک سو و عدم حمایت وزارت صنعت، معدن و تجارت از سوی دیگر باعث آن می‌شود که امور مربوط به کاغذ و پس از آن نشر کارشناسی نشده و برنامه‌ریزی‌هایی در آن رابطه صورت نگیرد." او در پاسخ به این سوال که آیا به طور کل آماری در این زمینه وجود دارد یا خیر افزود: "این آمار باید در وزارتخانه وجود داشته باشد اما آنان این آمار را در اختیار کسی نمی‌گذارند؛ این نیز نشان از آن است که این وزارتخانه آمار را ندارند یا نمی‌خواهند اعلام کنند. زیرا وزارت صنعت معدن و تجارت هم لیست واردات و هم صادرات و هم تولید را در دست دارد."

نوسان آمار مطالعه در کشور

چند سالی است که ارائه آمار سرانه مطالعه کشور بر عهده شورای فرهنگ عمومی نهاد کتابخانه‌های کشور است. از وقتی این وظیفه به این نهاد محول شده، واکنش‌های بسیاری را شاهد بوده‌ایم. مثلا دو سال پیش، دبیر کل نهاد کتابخانه‌های عمومی سراسر کشور گفته بود طبق نظرسنجی از جامعه آماری 1700نفری (500نفر از هر استان) ایرانی‌ها در هر روز از سال گذشته 75 دقیقه و 34 ثانیه مطالعه کرده‌اند. این در حالی بود که سال پیش از آن، وزارت وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی خیال همه را راحت کرده و آمار دو دقیقه مطالعه در روز را که قول معمول همه بود طی محاسباتی تأیید کرده بود.

همان موقع نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، آن آمار را غلط عنوان کرده و علناً رودرروی اهالی وزارتخانه ایستاده بود. او می‌گفت سرانه مطالعه در سال 87 قطعاً بیش از دو دقیقه بوده و آمار نشان می‌دهد درباره کتاب، سرانه مطالعه در آن سال شش دقیقه و روزنامه و نشریات عددی بیش از دو دقیقه بوده اما کسی حاضر به استناد نبوده است. بر این اساس از یک سال پس از آن بود که این نهاد، هر ساله آماری را با هدف "مقابله با ادعاهای بیهوده ‌استکبار درباره کمبود مطالعه ایرانی‌ها" منتشر کرده. اما آیا می‌توان با توجه به اذعان مسوولان و کارشناسان به کتابنخوانی ایرانیان به آمار مناسب سرانه مطالعه باور داشت؟

کدام را باور کنیم؟

آمار همواره مورد اهمیت است اما به شرطی که صحت و دقت این آمار قابل تایید بوده و به طور شفاف ارائه شوند. این در حالی‌ است که نقش روز افزون آمار و اطلاعات به‌عنوان پیش نیاز کلیه تصمیم‌گیری‌ها، سیاستگذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌ها بر کسی پوشیده نیست. این نقش در عصر اطلاعات به قدری بدیهی است که نظام آماری کشورها و حجم و کیفیت بانک‌های اطلاعاتی آنها نه‌ تنها یکی از مهمترین شاخص‌های توسعه‌یافتگی کشورها به شمار می‌رود، بلکه متقابلا نیز سیاستگذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌های توسعه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی کشورها بدون در اختیار داشتن آمار کافی، صحیح، دقیق و به‌هنگام ممکن نیست. اهمیت اطلاعات آماری در کلیه امور برنامه‌ریزی اعم از سیاستگذاری، تعیین اهداف، خط‌مشی‌ها، هدایت امور اجرایی و در نهایت ارزیابی میزان موفقیت یا عدم موفقیت آنها به قدری است که بسیاری اطلاعات آماری را عامل زیربنای برنامه‌ریزی به شمار می‌آورند و ایجاد یک نظام کارآمد و مؤثر در تولید و عرضه آمار را از الزامات اولیه و ضروری در برنامه‌ریزی می‌دانند.

 در کنار مشکلاتی که از گذشته در نظام برنامه‌ریزی کشور وجود دارد و باعث عدم توفیق کامل برنامه‌ها در پیمودن راه توسعه اقتصادی شده است؛ مشکلات نظام آماری کشور و معضلاتی است که از رهگذر مشکل مزبور و کمبود آمار و اطلاعات دقیق و به هنگام متوجه سیاستگذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌های کشور شده است. به راستی نیز مشکل در این‌جاست که دستگاه‌های برنامه‌ریز و سیاستگذار و همچنین دستگاه‌های تولید آمار کشور از نیاز واقعی کشور به اطلاعات آماری و اولویت‌بندی این اطلاعات آماری، اطلاع دقیقی ندارند. اغلب گردآوران آمار در کشور هر کدام خودسرانه براساس و مفاهیم گوناگون و براساس تشخیص خود مبادرت به انجام فعالیت‌های موازی کرده و در انجام فعالیت‌های موازی و تکراری علاوه بر اتلاف وقت و هزینه زیاد، آمارهای تولید شده نیز به لحاظ آنکه بی‌برنامه و ناهماهنگ با نیازها تولید شده‌اند، نه از دقت و صحت کافی برخوردارند و نه کارایی لازم را در بهره‌برداری به منظور تصمیم گیری و سیاستگذاری دارند. این در حالی است که دولت‌ها خلاء موجود را درک کرده و گاه به شکل حقیقی و گاه انتزاعی در پی رفع این خلاء‌ها و مرتفع ساختن آنند.