سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: کافی است سری بزنید به خیابان انقلاب، راسته کتاب‌فروشی‌های بساطی تا ببینید چه خبر است. ناشران در تمامی این سال‌ها یکی از مهمترین گلایه‌های‌شان همین مسئله بوده است. آن‌ها می‌گویند حتی کتاب‌های مهم‌شان را به صورت زیراکسی در همین راسته انقلاب بساط کرده‌اند و می‌فروشنده‌اند.

بله، وقتی بحث قاچاق می‌شود، همه ذهن‌شان معطوف می‌شود به کالاهای دیجیتال، لوازم خانگی و ... اما خیلی وقت است که این معضل گریبان بازار کتاب را هم گرفته است.

یوسف علیخانی نویسنده و مدیر نشر آموت می‌گوید: در ایران حدود ۱۰۰۰ کتابفروشی فعال داریم. وقتی کتاب تازه‌ای منتشر می‌شود آنها با ترس و لرز سراغش می‌روند و برخی از آنها حتی گاه تنها یک نسخه از آن را می‌گیرند. با شمارگان فعلی نشر در ایران اگر حتی آنها یک نسخه از کتاب تازه را هم بگیرند باید با انتشار کتابی تازه، آن هم در شمارگان رایج فعلی، به سرعت یک چاپش برود در کتابفروشی‌ها و دست ناشر خالی شود. اما چرا نمی‌رود؟ چرا وقتی کتابی پرفروش هم که می‌شود باز هم دست ناشر پر می‌ماند از کتابی که با خون دل چاپ کرده، ساده است. دلیلش قاچاق است.

قبل از این وقتی اسم قاچاق می آمد ذهنم می‌رفت سمت کتابفروش‌های کنار میدان و کف خیابان و نه حتی حراجی‌های فروش آثار نایاب. در  بساط دستفروش‌ها می‌شد گاه کتاب پرفروشی را دید که افست و زیراکس شده و یا اصلا اجازه چاپ نداشته است. اما این رویه رفته رفته تغییر کرد. کتاب‌های دارای مجوزی که در بازار بفروش می‌رفتند هم به بساط آنها راه پیدا کرد. یک کتاب فروش برایم می‌گفت دم دمه‌های گرگ و میش غروب، طرف یعنی قاچاقچی با ماشین مدل بالایش کنار پیاده روی انقلاب پارک می‌کند و صندوق را بالا می‌زند و کتاب قاچاق را می‌فروشد.

او به مهر می‌گوید: بگذریم از اینکه شما کنار خیابان جوراب بفروشی، جمعت می‌کنند اما با کتابفروشی غیر قانونی در بساط‌های کنار انقلاب کاری ندارند.

هادی حسین‌زادگان مدیر نشر هیلا و پخش کتاب ققنوس در این باره می‌گوید: قاچاق همیشه بوده است. در سال‌های مختلف این پدیده به شکل‌های مختلفی مطرح بوده اما هرگز شدت امروز را نداشته است. امروز اما وقتی می‌گوییم قاچاق یعنی کتابی که مجوز دارد و توسط ناشر قانونی در حال چاپ و توزیع است به صورت عینی توسط ناشر دیگری چاپ و توزیع می‌شود. حسین‌زادگان در ادامه به مهر گفت: من ۱۵ سالی است که بحث قاچاق را جدی‌تر دیده‌ام. در دوران سخت‌گیری‌های اداره کتاب و اجازه انتشار پیدا نکردن بسیاری از کتاب‌هایمان، می‌دیدم که آثاری مثل "دالان بهشت" قاچاق شد. یعنی وقتی ارشاد شش ماه جلوی تجدید چاپش را گرفت، کتاب قاچاق شد و بعد از شش ماه که انتشارش آزاد شد، دیگر کتاب هرگز بازار سابقش را برای ما نداشت. در آن زمان حدود سی‌ نفر دیگر داشتند همزمان با ما چاپش می‌کردند و در برخی استان‌ها حتی دو نفر با هم چاپش می‌کردند. من بیش از ۳۰ مدل چاپ این کتاب را با کاغذهای مختلف اما با آرم و شناسنامه خودم دیدم.