به گزارش هنرآنلاین، کثیریان در ابتدای این مراسم ضمن تسلیت به حاضران و خانواده شمس آقاجانی گفت: برنامه را با بخش‌هایی از شعر بلند اسماعیل با صدای شمس آقاجانی عزیز آغاز کردیم. از ‌همه شما که امروز اینجا جمع شدید تشکر می‌کنم و به‌ همگی تسلیت می‌گویم.

عباس حبیبی دوست و هم‌دانشگاهی شمس آقاجانی در ادامه این مراسم گفت: عذرخواهی می‌کنم از اینکه سخنران خوبی نیستم. سخن گفتن در مورد فقدان یک دوست جزو خط قرمز آدم‌ها بوده که معمولا هیچکس آمادگی آن را دارد. با این همه اینکه شمس انسان خوب و شاعر بی‌نظیری بوده است، چیزی نیست که من بگویم. فقدان او در ۵۵ سالگی جدا از غمی که برای ما گذاشته، ضایعه‌ای برای ادبیات ماست. وقتی به کارهای بزرگانی چون شاملو و براهنی نگاه می‌کنیم؛ بهترین کارهای خود را در سنین بالا نوشته‌اند. در حقیقت دوره پختگی یک نویسنده که باید خودش را ثابت می‌کرد؛ برای شمس آقاجانی اتفاق نیفتاد.

او ادامه داد: دوستی ۳۷ ساله ما از سال ۶۵ در دانشگاه شیراز آغاز شد. او حساسیت شاعرانه‌ای نسبت به مسائل جامعه داشت و این اتفاق در شعرهای او کاملا مشخص است. به‌صورتی که هم برای مجروح شیمیایی جنگ و هم برای بیماران کرونایی شعر گفته و این موضوع نشان از دغدغه انسانی او در شعرهایش دارد.

حبیبی ادامه داد: ما با هم به تهران آمدیم و با یکدیگر به کلاس آقای براهنی رفتیم و با دوستان مختلفی آشنا شدیم. آخرین بحث ما با یکدیگر درباره هوش مصنوعی بود. او در یکی از آخرین مصاحبه‌هایش درباره هوش مصنوعی صحبت کرده و دوباره روی جمله معروف خود که همگی باید به شعر برگردیم تاکید داشت. یادش گرامی باد.

آقاجانی3

مریم حسین‌زاده شاعر در این برنامه گفت: هنوز باور این لحظه که اینجا ایستاده‌ایم، برای همه ما سخت است. اینکه باور کنیم شمس آقاجانی اینجا نیست ولی باور نمی‌کنیم. به شاعر عزیزمان رویا تفتی و بامداد عزیزم و اهالی شعر و ادب و فرهنگ تسلیت می‌گویم که شاعر و منتقدی را از دست دادیم که هنوز حرف‌های زیادی برای گفتن داشت و هنوز بسیاری از شعرهایش را نگفته بود.

او ادامه داد: در این همه سال در بین شاعران کسی چون او را ندیدم که داشته‌ها و کشفیات خود را این چنین با دیگران به اشتراک بگذارد. معشوق و مخاطب اصلی او شعر بود و دریغا که در این نیمه راه جان عزیزش پرپر شد. هنوز زود بود که شمس نباشد و کارهایی که باید را نکند. چه کنیم و چگونه این جوانمرگی شاعران خود را تاب بیاوریم؟! ادبیات هر روز یتیم‌تر می‌شود. چگونه می‌توان دم نزد؟! باید دم زد و این رسالت شعر است.

حسین‌زاده در ادامه یکی از شعرهای شمس آقاجانی که مربوط به فروردین سال جاری بود را خواند.

هرمز علیپور، شاعر نیز در ادامه این برنامه در سخنانی گفت: قبل از هرچیز به خودم تسلیت می‌گویم؛ بعد به کلمه و بعد به شعر و ادبیات ایران. نسبت به ۶۰ سالی که شعر می‌گویم باید بگویم برخی شعرا هستند که علاوه بر شعرشان بر جان آدم می‌نشینند، شمس از جمله آدم‌هایی است که فقدانش برای جامعه ادبی ایران خیلی سخت و زیان‌بار است. وقت رفتن شمس نبود ولی چه کنیم که ما نمی‌توانیم آن را تعیین کنیم. به شدت عزادارم و به همه شما تسلیت می‌گویم.

محمد آزرم نویسنده، منتقد ادبی و شاعر نیز در ادامه این برنامه متنی که برای شمس آقاجانی نوشته بود را برای حاضرین خواند.

آقاجانی6

او در بخش‌هایی از صحبت‌هایش گفت: با درود به حضار محترم، اهالی شعر و ادب؛ دوستان و دوستداران شمس آقاجانی و عرض تسلیت و آرزوی صبر برای رویا تفتی گرامی و بامداد عزیز. حرف زدن درباره شمس آقاجانی برای بدرقه پیکرش، چیزی از سنگینی سوگش برای من کم نمی‌کند. حالا شمس بر صحنه‌ای ظاهر شده است که با آن آشنا بود. هر شاعر راستینی با مرگ آشناست. مرگی که دمادم و بی‌وقفه در هر بار نوشتن شعر، وجود شاعر را تحت تاثیر قرار می‌دهد. و اکنون تمام وجود شمس را در برگرفته است. انگار شمس بیش از همیشه می‌خواست بر این صحنه قدم گذارد.

او ادامه داد: چراکه شاعر بود و می‌دانست هیچ انسانی، هیچوقت چگونه زیستن را نخواهد آموخت و بیش از این‌ها می‌دانست که نمی‌خواهد از آری گفتن به زندگی دست بکشد. برای آن مخاطبانی که آثار او را خوانده بودند و برای همراهی با او در مسیری طولانی‌تر آماده بودند؛ درک این فقدان کار ساده‌ای نیست؛ اکنون که پرده پایین آمده حس می‌کنیم بهتر است همینجا بمانیم. همینجا کنار او بر این صحنه سنگدل سوگواری؛ جایی که باید شمس را بدرود گوییم. اما شمس نه از صحنه ناپدید شده و نه آن را ترک کرده است. کلماتش به ما می‌گوید من زنده مانده‌ام؛ پس هستم.

کیمیا سعیدی از فعالین کارگاه شمس آقاجانی نیز در ادامه این مراسم گفت: ناباورانه شمس آقاجانی عزیز را از دست دادیم. باور دارم که فوت او خسارت زیادی بر ادبیات ما گذاشت. او ۱۵ سال آینده خود را برنامه‌ریزی کرده بود و قرار بود کارهای مختلفی را انجام دهد. هر کدام از این کارها انجام می‌شد، تاثیر شگرف آن را در هنر و ادبیات می‌دیدیم.

او در ادامه متنی را خواند که حاوی خاطره آشنایی خود با شمس آقاجانی بود. سعیدی در بخشی از صحبت‌هایش بیان کرد: در دوره ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد فضای هنری در کرمان از بین رفت و من وقتی به کارگاه شمس آقاجانی آمدم، فضای جذابی را تجربه کردم و کارگاه او خانه من و شمس و هنرجویانش خانواده من شدند. او نگهبان شعر و زبان بود؛ به این معنا که جستجوگر و پرسشگر بود و شعر چیزی جز پرسشگری نیست.

آقاجانی2

او ادامه داد: شمس آقاجانی کارگاه خود را سال ۹۶ شروع کرده بود و من سال ۹۷ به او پیوستم. این کارگاه دو بخش داشت؛ بخش اول تئوری بود که به تاریخ شعر می‌پرداخت و در بخش دوم آن آثار هنرجویان را بررسی می‌کردیم. شمس بدون هیچ خرده جنایتی با ما دوستی کرد. من کارگاه شمس را در ادامه کارگاه براهنی می‌دانم. او سال ۷۱ تا ۷۵ در کارگاه براهنی بود اما در شعر راه خود را رفت.

در ادامه این برنامه امیر محمد تفتی برادر همسر شمس آقاجانی در صحبت‌هایی گفت: به همه تسلیت می‌گویم. سابقه آشنایی من با ایشان به ۳۰ سال بر می‌گردد. او را در کارگاه آقای براهنی دیدم و دست تقدیر موجب شد تا با خواهر من ازدواج کند. بعد از آن ما هر هفته یکدیگر را می‌دیدیم. در وصف ایشان و جایگاه هنری ایشان صحبت‌های زیادی شده است اما ظریف اندیشی او در هر حوزه و زمینه مشخصه‌ای بود که از او به یاد دارم. او تمام زیبایی‌های جهان را در شاخه گلی می‌دید. اگر ناهنجاری و مشکلاتی که با مردم و آزاد اندیشی آنها در تضاد بود با همان جزییات به آن نگاه می‌کرد و اندوهگین می‌شد. افسوس که از بین ما رفت. از دست رفتن شمس برای ادبیات امروز فاجعه‌ای بود. همگی متاسفیم ولی چه کنیم که دست تقدیر اینگونه می‌نویسد.

او در ادامه برنامه؛ قطعه موسیقایی خواند و آن را به روح شمس آقاجانی تقدیم کرد.

مظفر رویایی، شاعر در ادامه این برنامه گفت: به خانواده رویا خانم تفتی و فرزندانشان؛ خانواده محترم شمس آقاجانی و دوستدارانش سلامی سیاه گفته و تسلیت می‌گویم. درست است که مرحوم شمس با شعر و تغزل شروع کرد اما خیلی‌ها از جمله خودم از او کارهای اجرایی و کارگاهی را به یاد دارند که با سلیقه خودش از تاریخ شعر از نیما تا امروز انجام داده است. کارگاه یکی از کارهای فراموش نشدنی شمس آقاجانی است. زیرا به یک امر خیلی مهم ادبیات معاصر ایران پرداخت که لازم بود.

رویا تفتی همسر مرحوم شمس آقاجانی نیز در صحبت‌هایی گفت: سلام می‌کنم خدمت همگی. محبت کردید که در این گرما امروز اینجا جمع شدید. این اتفاق اینقدر سریع رخ داد که خودم هنوز در شوک هستم. من داغ‌دار مضاعف و چندگانه‌ام؛ زیرا هم همسرم را از دست دادم و هم ادبیاتم را. ما زندگی را به سختی سپری کردیم و تازه اوضاع کمی بهتر شده بود و او بازنشسته شده بود و فرصت نوشتن داشت. هیچوقت فکر نمی‌کردم او زودتر از من برود. فکر می‌کردم‌ او که راوی بهتری است از من صحبت می‌کند.

او ادامه داد: شمس در ادبیات وزنه‌ای بود و اصلا چرک نویس نداشت. اینقدر ذهن پخته‌ای داشت که اصلا ادیتی انجام نمی‌داد. دو مجموعه شعر و یک کتاب دیگر او آماده است و به زودی چاپ می‌شود. البته هنوز لپ‌تابش را باز نکردم تا ببینم کارهای دیگری هم دارد یا خیر. هرکس به من تسلیت گفت و آرزوی صبر کرد؛ من هم برای او آرزوی صبر کردم؛ چون این فقدان برای همه ماست.

تفتی ادامه داد: من یک داغدار ساده نیستم و نمی‌دانم چطور می‌توانم جای خالی او را تحمل کنم. بی‌معرفتی کرد و زودتر رفت. نمی‌دانم می‌توانم او را ببخشم یا نه.

آقاجانی1

بامداد آقاجانی پسر مرحوم شمس آقاجانی در بخش پایانی این مراسم گفت: متاسفانه نتوانستم در زمان زنده بودن پدرم برایش کاری کنم و چیزی درست کنم. وقتی مرگ عزیزان خیلی ناگهانی رخ می‌دهد؛ اتفاقا زندگی همان لحظه خودش را در صورت آدم می‌کوبد و نشان می‌دهد که هست و شما همه جنبه‌های مثبت و منفی آن را خیلی علنی‌تر حس می‌کنید. گویا همه وجهه‌های حیات را آدم بعد از مرگ بهتر حس می‌کند.

او ادامه داد: اتفاقی که از همه چیز برایم دشوارتر است، این بوده که من می‌دانم پدرم زندگی را خیلی دوست داشت. پدرم عاشق زندگی بود و تازه بازنشسته شده بود و خوشحال بود از اینکه دیگر قرار نیست به سر کار برود و می‌توانست تفریحاتش را داشته باشد و کتاب‌هایش را بنویسد. زندگی اینطور است.

در بخش پایانی مراسم کلیپی از شمس آقاجانی که توسط بامداد آقاجانی تهیه شده بود، برای حاضران پخش شد.

هرمز علیپور، رضا عامری، فرخنده حاجی‌زاده، مریم حسین زاده، عباس حبیبی بدرآبادی، نیره توکلی، رضا حیرانی، محمد آزرم، علیرضا آدینه، محمد آشور، امیر تفتی، فرهاد عابدینی، علی قنبری، وحید آقاجانی، علیرضا بهنام، منیره پرورش، بهنام بهزادی، طوفان مهردادیان، پریسا مقتدی، یزدان سلحشور، حسین سناپور، سید عباس سجادی و کوروش ادیم از جمله چهره‌های حاضر در این مراسم بودند.

آقاجانی4

شمس آقاجانی متولد سال ۱۳۴۷، شاعر و منتقد ادبی و از شاگردان کارگاه رضا براهنی در دهه ۷۰ بود که روز جمعه ۱۷ شهریور ماه از دنیا رفت.