مجموعه کتاب‌های سرگذشت یاران پیامبر (ص) در هر جلد به سراغ یکی از یاران پیامبر و قهرمانان تاریخ اسلام رفته و زندگی پرافتخار این دلاوران را بررسی کرده است؛ بزرگانی مانند سلمان فارسی، کمیل‌بن زیاد، حبیب‌بن مظاهر، ابوایوب‌انصاری، عمار یاسر، جعفر طیار و...

کتاب حاضر به زندگی پر افتخار؛ عمار یاسر، شهید ۹۴ ساله صدر اسلام می‌پردازد.

بخشی از کتاب عمار یاسر، شهید ۹۴ ساله:

پدرِ عمار، «یاسر» نام داشت. او از مردم یَمَن و از طایفهٔ «مِذحَج» از قبیلهٔ «عَنَس» بود. تا دوران جوانی، در یمن زندگی می‌کرد. او سه برادر داشت که یکی از برادرانش گم شد. او با دو برادرش به نام «مالک» و «حارث» برای یافتن برادرِ گم‌شدهٔ خود به مکه آمدند و به جست‌وجو پرداختند؛ ولی از یافتن او ناامید شدند. مالک و حارث به یمن بازگشتند؛ ولی یاسر در مکه ماند و تصمیم گرفت مکه را محل سکونت خود قرار دهد.

در آن زمان (که حدود سال ۶۵ پیش از بعثت بود)، حکومت قبیله‌ای در مکه حکم‌فرما بود و افراد بیگانه و غریب، در صورتی تأمین جانی و مالی داشتند که به یکی از قبایل می‌پیوستند و در سایهٔ حمایت آن قبیله، می‌توانستند به زندگی خود ادامه دهند.

یاسر با «ابوحُذَیفه»، بزرگ قبیلهٔ بنی‌مخزوم که شخص مهربانی بود، پیمان بست و به این قبیله ملحق شد. پس از مدتی، ابوحذیفه اخلاق و رفتار یاسر را پسندید و یکی از کنیزانش به نام «سمیه» را به عقد یاسر درآورد. به‌این‌ترتیب، یاسر که بیش از بیست سال داشت و از اهالی یمن بود با سمیه که او نیز بانویی جوان بود، ازدواج کرد. نخستین میوهٔ این ازدواج، «عمار» بود که در مکه چشم به جهان گشود و چون مادرش کنیزِ «ابوحذیفه» بود، طبق قانون بردگی، او نیز بردهٔ ابوحذیفه شد. ابوحذیفه که شخصِ بلندنظری بود، عمار را آزاد کرد؛ ازاین‌رو، از عمار به «مولی ابوحذیفه» (غلامِ آزادشدهٔ ابوحذیفه) یاد می‌کنند. عمار وقتی بزرگ شد، محبت‌های ابوحذیفه را فراموش نکرد و همواره در خدمتش بود تا او از دنیا رفت.