گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: حضرت فاطمه‌ زهرا(س) دختر پیامبر اسلام(ص) و حضرت خدیجه(س) و همسر امام علی(ع) هستند.

پیامبر اکرم(ص) نام ایشان را فاطمه گذاشتند. کلمه فاطمه اسم فاعل است که از مصدر «ف ط م» گرفته شده؛ فطم در زبان عربی به معنی بریدن، قطع کردن و جدا شدن آمده‌ است. در مورد علت این نام‌گذاری در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) آمده است: (إنّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ فَطمَ ابْنَتِی فاطِمَة وَوُلدَها وَمَنْ أَحَبًّهُمْ مِنَ النّارِ فَلِذلِکَ سُمّیَتْ فاطِمَة: خداوند دخترم فاطمه و فرزندانش و هر کس که آن‌ها را دوست داشته باشد را از آتش دوزخ جدا کرده است به این دلیل او فاطمه نامیده شده است). ام‌المحسن، حانیه و الحرة، حصان، عذرا، منصوره، نوریه، زهرا، صدیقه، طاهره، راضیه، مرضیه، مبارکه، بتول، سیده‌نساالعالمین و ام‌ابیها از القاب ایشان محسوب می‌شوند.

حضرت فاطمه زهرا(س) تنها زن معصوم اسلام هستند که آیه قرآن درباره ایشان و اهل بیت علیه‌السلام نازل شده است: (انما یرید الله الیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهر کم تطهیرا در معصوم بودن او همین بس که خداوند بواسطه خشم او خشمگین و به واسطه رضاى او راضى مى‌شود.)

برکاتی که از حضرت فاطمه زهرا(س) به ما رسیده از جمله تسبیح معروف ایشان است که احادیث در فضیلت آن بسیار است. خواندن ۳۴ مرتبه اللّهُ اَکبَرُ، ۳۳ مرتبه اَلْحمدُللّه و ۳۳ مرتبه سُبْحانَ اللّه پس از هر نماز. سوره کوثر، آیه تطهیر، آیه مودت و آیه اطعام و احادیثی چون حدیث بضعه، در شان و فضیلت حضرت فاطمه(س) نازل و نقل شده‌اند.

مطابق با آنچه به تفصیل در منابع شیعه نقل شده، دستگاه خلافت پس از بیعت گرفتن از مردم به روش‌های گوناگون، متوجه امام علی(ع) شدند تا به هر نحوی از آن حضرت بیعت بگیرند. آن‌ها به زور وارد خانه حضرت فاطمه(س) شده و حضرت را به شدت مضروب می‌کنند، حضرت فاطمه(س) بر اثر ضربه وارده پس از چند روز از این واقعه، به شهادت رسیدند. پیکر دختر پیامبر(ص) به سفارش خودشان شبانه و مخفیانه دفن شدند.

درباره روز شهادت حضرت زهرا(س) در میان کتاب‌های تاریخی چند نظر وجود دارد. بعضی از مورخان این زمان را چهل روز و افرادی این مدت را ۶ ماه بعد از وفات پیامبر(ص) ذکر کرده‌اند. همچنین در روایاتی که از ائمه اطهار(ع) به ما رسیده است، دو تاریخ ذکر شده که بسیاری از علما شیعه تاریخ ۹۵ روز بعد از رحلت پیامبر(ص) را معتبرتر می‌دانند.

ایام فاطمیه روزهایی است که شیعیان به مناسبت شهادت حضرت فاطمه(س) عزاداری می‌کنند. در ایران دو روز (۱۳ جمادی‌الاولی و ۳ جمادی‌الثانی)، روزهای احتمالی‌ شهادت حضرت زهرا (س) دانسته می‌شود.

کتاب‌های بی‌شماری با محوریت زندگی و ابعاد شخصیت حضرت فاطمه‌زهرا (س) نوشته شده است. برخی از این آثار بارها تجدید چاپ و به زبان‌های مختلفی هم‌چون عربی، اردو، ترکی آذری، ترکی استانبولی، سندی، انگلیسی و روسی ترجمه شدند. عناوین برخی متون:

۱-«تحلیل سیره فاطمه‌الزهرا(س)» علی اکبرزاده

۲-«اسرار و آثار تسبیح حضرت زهرا(س)» علیرضا رجالی‌تهرانی

۳-«رنج‌ها و فریادهای فاطمه(س)» عباس قمی و محمد محمدی‌اشتهاردی

۴-«کشتی پهلو گرفته» سیدمهدی شجاعی

۵-«فاطمه از نگاه علی سلام الله علیهما» محمد محمدیان

۶-«فاطمه فاطمه است» علی شریعتی

۷-«زندگانی صدیقه‌کبری حضرت فاطمه‌زهرا(س)» عبدالحسین دستغیب

۸-«زندگانی فاطمه‌الزهرا(س)» ناصر مکارم شیرازی

۹-«فاطمه‌زهرا (ع): مام پدر» فاضل حسینی‌میلانی با ترجمه منیژه زیبایی

۱۰-«زندگانی فاطمه الزهرا» حسین عمادزاده

۱۱-«زندگانی حضرت زهرا (ع)» باقر شریف‌قرشی با ترجه محمدرضا مهری

۱۲-«چشمه در بستر» سیدمسعود آقایی

۱۳-«دانشنامه‌ای کوچک از احادیث کمتر شنیده شده حضرت صدیقه کبری» محمد دشتی

۱۴-«حوادث فاطمیه: سیر حوادث شهادت حضرت فاطمه (س)» مهدی خدامیان‌آرانی

۱۵-«فاطمه نگین جهان و جنان» محمدرضا رمزی‌اوحدی

۱۶-«تحلیل سیره فاطمه‌الزهرا(س)» علی اکبرزاده

۱۷-«پرتوی از فضایل فاطمه‌زهرا در کلام معصومین(علیهم صلوات الله)» علی محمدنژاد

۱۸-«زندگانی حضرت فاطمه الزهرا(س) و دختران آن حضرت» سیدهاشم رسولی‌محلاتی

۱۹-«سیصد و شصت داستان از فضایل، مصائب و کرامات حضرت فاطمه(س)» عباس عزیزی

۲۰-«زندگانی فاطمه‌زهرا» سیدجعفر شهیدی

۲۱-«کرامات الفاطمیه» علی میرخلف‌زاده

۲۲-«فاطمه (ع) اسوه بشر» عبدالله جوادی‌آملی

۲۳-«زندگانی فاطمه‌الزهرا(س)» ناصر مکارم‌شیرازی

۲۴-«اسرار فدک» محمدباقر انصاری و سیدحسین رجایی

۲۵-«اخلاق فاطمه (س)» احمد لقمانی

۲۶-«انارهای آسمانی» مجید ملامحمدی

۲۷-«بانوی آفتاب» نسترن قدرتی

۲۸-«بانوی مینوی» سیدمحمد صادق موسوی‌گرمارودی

۲۹-«بزرگ زن جهان حـضرت فاطمه زهرا (س)» زینب محبی

۳۰-«زخم خورشید» مهدی حسینیان‌قمی

۳۱-«زندگانی حضرت فاطمه (س)» جمعی از علمای لبنان با ترجمه حمیدرضا کفاش

۳۲-«زندگانی حـضرت فـاطمه زهرا (س)» عباس قدیانی

۳۳-«زنـدگانی صدیقه‌کبری حضرت فاطمه زهرا (س)» سـیدمحمدتقی مدرسی

۳۴-«فاطمه (س) در آیینه کتاب» اسماعیل انصاری زنجانی‌خوئینی

۳۵-«فاطمه زهرا شادمانی دل پیامبر» احمد رحمانی‌همدانی و حسن افتخارزاده‌سبزواری

۳۶-«فاطمه‌الزهرا از ولادت تا شهادت» مولف سیدمحمد کاظم قزوینی با ترجمه علی کرمی

۳۷-«آتش به خانه وحی» سیدمحمد حسین سجاد

۳۸-«صدیقه شهیده» سیدعبدالرزاق موسوی‌مقرم

۳۹-«نهج الحیات (فرهنگ سخنان حضرت فاطمه(س)» احمد دشتی

۴۰-«زندگانی فاطمه الزهرا» حسین عمادزاده

 

اشعاری توسط شاعران آیینی در رثای شهادت حضرت فاطمه (س) سروده شده است؛ چند نمونه شعر:

آن روز که در جان خلافت هوس افتاد

این فتنه سرانجام به نام چه کس افتاد؟

دیروز علی را که کسی دست نمی‌یافت

فردای علی بود که در دسترس افتاد

وقتی علم افتاد علمدار هم افتاد

زهرا به زمین خورد علی از نفس افتاد

پشت در آن خانه که گل پیرهنش بود

از بغض جهنم چه قدر خار و خس افتاد

وقتی که رسید آتش مسمار به سینه

پهلوی غزل درد گرفت از نفـس افتاد

بین در و دیوار پرستوی مهاجر

با بال و پری خسته میان قفس افتاد

می‌خواست که آه از لب آیینه بگیرد

زهرا سپر درد علی شد سپـس افتاد

او فاطمه بود و به همین جـرم رقیه

با صورت نیلی شده‌اش از فرس افتاد

ابراهیم زمانی

 

ناگهان

از نهان کوچه‌های خواب

آمد و مرا

ترس مبهمی احاطه کرد

نور بود

آن چنان که آفتاب

زیر سایه‌اش نشسته بود

بر سمند سبزی از بلور می گذشت

بر لبان ساکتش شکفت: «مادر مرا ندیده‌اید؟»

چون به من رسید

لحظه‌ای عنان کشید

من سلام دادم او جواب

گفت گوی ما فقط همین!

مادران مردمند

مادر شما که بود؟

آخر او نشانه ای نداشت؟

چشم‌های او به جست وجو

مات مانده چشم های من به روی او

طاقتم در آستانه سکوت او شست: «ای که آشنا ترین غریبه اید»

کیستید؟ از کجا رسیده‌اید؟

مادرم غریب بود، مادرم نجیب بود

روی شانه صبور او

بند مشک تشنگی

با خطوط درد

صد کتیبه زخم را نوشته بود

مادرم فراتر از فرشته بود

لحظه‌ای گذشت

او سکوت کرد و پاسخی نگفت

ناگهان به جای پاسخم جوانه سوال

همدم شبان او

اشک بود و آه بود

روزگار مادرم

چون شب سیاه بود!

مدتی به اشک و آه رفت

بعد از آن سوار

باز هم زبان گشودو حرف را ادامه داد:

مثل مادرم کم است

مادرم

مادر تمام عاشقان عالم است

توسن سوار

شیهه ای کشید

فرصتی نبود

گفتم و شنید: «مادر شما چه نام داشت؟»

اشک را به آستین سترد و گفت: نام مادرم همیشه بر لب فرشته هاست

مادر حسین

همسر علی

دختر غریب مصطفاست

من نشستم و ناله‌ای بلند شد: «قبر مادرت کجاست؟»

جواد محقق

 

تفسیر او به دست قلم نا میسر است

در شان او غزل ننویسیم؛ بهتر است

شان نزول یک پری از آسمان به خاک

دامان مادری‌ست که درشان کوثر است

هر مصرعم لبی‌ست که لبخند می‌زند

این بیت من شبیه لبان پیمبر است

روح نبی ست؟ اُمِّ أبی؟ ‌یا گُلِ علی؟

من هر کجا که می‌رسم او جای دیگر است

از عرش تا به فرش، ملائک خمار او

ذکرش سبو سبو، می اللهُ اکبر است

او فاطمه ست معنی این نام را هنوز

از هر زبان که می‌شنوم نامکرر است

از زخم او اگر بنویسی قلم؛ بِدان

نام ات از این به بعد قلم نیست؛ خنجر است

ننویس فتنه پشت دری شعله می کشد

در کوچه شر به پا شده؛ در خانه محشر است

در کوچه بوی آتش و در خانه عطر گل

مرز بهشت و دوزخ از آن روز این در است

با پهلوی شکسته هم از کوه، کوه‌تر

با قامت خمیده هم از آسمان سر است

لبخند می‌زند که بخندند بچه‌ها

مادر اگر که جان بدهد؛ باز مادر است

مولا هنوز اول بی هم نفس شدن

بانو در انتظار نفس‌های آخر است

مهدی مردانی

 

یک روز  از زندگی حضرت زهرا(س)

برخیز و روشن کن چراغ آسمان را

بیدار کن با مهربانی باغبان را

آهسته گل‌های وجودت را صدا کن

از خواب نازک لاله‌هایت را جدا کن

آنگاه مهر مادری ات را نشان ده

گهواره گلپونه خود را تکان ده

حالا ولی ای مادر گلهای پرپر

از گوشه خانه کمی گندم بیاور

دل را به صاحبخانه دلدار بسپار

از چاه دلتنگی کمی هم آب بردار

یکبار دیگر همتی کن از دل و جان

دستاس را با پاره های دل بچرخان

وقتی تنور عاشقی دارد زبانه

نانی مهیا کن برای اهل خانه

عالم به قربان تو و کاشانه تو

پایان ندارد کارهای خانه تو

همراه کن با خود یکی از یارها را

تقسیم کن با «فضه» حجم کارها را

بانوی صبر و سادگی و استقامت

پل بسته‌ای بین نبوت تا امامت

هرگز نکردی شکوه‌ای از درد بازو

هرگز نگفتی با علی از زخم پهلو

در سینه خود شوق بی‌مانند داری

از در که می آید علی(ع) لبخند داری

ای مخزن الاسرار!‌ ای آیینه راز

کم کم بیا آن سفره دل را بیانداز

بر سفره مهرت برای شام حیدر

نان و نمک را با کمی خرما بیاور

اینک صدای در می‌آید؛ از دل و جان

تقسیم کن افطار خود را با گدایان

ای آنکه اشکت چون اناری دانه دانه

شرح دعایت از کران تا بیکرانه

هر چند خسته، نیمه‌های شب بپا خیز

در جان هستی شورشی دیگر برانگیز

پروردگار آسمانها را صدا کن

آهسته آهسته به زیر لب دعا کن

گلهای خودرو، تشنه و بی ادعایند

همسایه‌ها محتاج دستان دعایند

غرق تلاطم مثل امواجند مردم

قدری دعا کن سخت محتاجند مردم

عبدالرحیم سعیدی‌راد

 

در شلوغی گذرها غالبا

سخت خواهد بود تنها رد شدن

وای اگر دعوا نباشد تن به تن

مانده باشد بین سیصد مرد! زن

جنگ جنگ عصمت و بی عصمتی‌ست

فاطمه بر اسم حیدر غیرتی‌ست

شعله بالا رفت زهرا جا نزد

حرفی از سازش به کافرها نزد

پشت پا بر غربت مولا نزد

جز به خون این حکم را امضا نزد

حکم صادر کرد با خون اینچنین

هست علی تنها امیرالمومنین

اهرمن هیزم بدست آمد اگر

فاطمه بسته است چادر بر کمر

گر گرفته بین آتش میخ در

باز اما میکند سینه سپر

صد هزاران میخ پیش او کم است

فاطمه در راه حیدر محکم است

تا که دود شعله شد از در بلند

گشت دیگر ناله‌ی کوثر بلند

از زمین دیگر نشد پیکر بلند

زیر پا افتاده اما سربلند

نیمه جان هم باز او صاحب لواست

چادر خاکی او مشکل گشاست

گرچه هر روضه مکرر می‌رسد

روضه روضه حرف دیگر می‌رسد

این حماسه کی به آخر می‌رسد

ارث مادر تا به دختر می‌رسد

کربلا زهرای خیمه زینب است

روز دشمن از وقار او شب است

گوشه گودال تنها می‌شود

گرچه می افتد زمین پا می‌شود

زینب کرار دنیا می‌شود

دین زصبرش باز احیا می‌شود

در اسیری سرفرازی می‌کند

صبر او با مرگ بازی می‌کند

سیدپوریا هاشمی