گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: پنج کتاب با نقد و بررسی فیض شریفی در انتشارات حس هفتم منتشر شد. یک کتاب ویراست ششم و باقی آثار برای نخستین بار  است که نشر یافتند.

«شاعران همه احساس‌های نقره‌ای درون خواب‌های بیداری‌اند» اثر زهره یوسفی نام یکی از این کتاب‌هاست. این مجموعه گزیده‌ای از هفت دفتر شعر را دربرمی‌گیرد. شریفی در مقدمه ویراست ششم این کتاب، ویژگی اشعار یوسفی را تشریح و تبیین کرده است. ویژگی این شاعر استفاده از زبان شاملویی، باز فراروی از آن، نگاه رقیقی از اندیشه‌های فمینیستی و همچنین استعارات حس‌آمیزانه است. شاخصه‌های دیگر اشعار یوسفی، هماهنگی ذهنی، قلبی و جسمی با معشوق است.

کتاب دوم «آبانسا» نوشته رامک تابنده نام دارد. این اثر دربردارنده ۲۰ داستان کوتاه است. آبانسا به‌معنی ایزد نگهبان است؛ این داستان و آثار دیگر این مجموعه رمزهای فراوان نهفته‌ای دارد. نویسنده در این داستان‌ها جادوی عشق را فراتر از نیازهای جسمی و زیباترین اتفاق‌های جهان می‌داند. تابنده (جادوی عشق) را در رگ‌های داستان‌های خود دوانده است. اساس تمامی داستان‌های او در بیت بیدل دهلوی خلاصه می‌شود: «مگذار که دل در تپش یاس بمیرد/ قربان تو قربان تو قربان تو باشد».

تابنده چهارچوب داستان کوتاه و صناعت آن را رعایت می‌کند ولی گاهی برای آن که بتواند حرف خود را بر کرسی بنشاند، از قالب مکان، زمان، زبان و علیت‌های داستان بیرون می‌آید.

کتاب سوم «نام‌ام مصوتی‌ست در باد» اثر شیوا خالدی‌نیا است. شعرهای او در یک فضای ذهنی و گرگ‌ومیشی سروده شده‌اند. در هر شعر این شاعر باد، برباد رفتگی و جریان گذشت زمان و یک «تو» و چرخش این ضمیر در باد و در لابه‌لای سطور مرتب تعویض می‌شوند و به استحالگی دچارند.

شعرهای خالدی‌نیا به‌نوعی جریان سیال ذهن است. گویا تمام وقایع به‌صورت فیلم در خواب بر راوی می‌گذرد: «اعجاز دو نیم شدن دریاست/ و مرگ مرغانی/ که خواب ماهی می دیدند ...».  

فیض شریفی همچنین در مقدمه دفتر شعر «خیال کنید رفته‌‌اید از یادم» سروده معصومه فتحی نوشته است: «گاهی با یک کار به‌ظاهر کم اهمیت کارهای شگفتی در شعرهای معصومه فتحی پدید می‌آید».  

هنوز زنده‌ایم

آسمان‌ نشسته‌

تماشای دلهره کبوتران را

در سپیده‌دمان

نخواهیم مرد

در آسمانی پر از گلوله و دیوار

مرگ، لحظه ایستادن است».  

فتحی با حرف اضافه «را» یک کار زبانی زیبا انجام داده و کلام را مقلب‌القلوب کرده است. دنیای ذهنی شاعر، پیچیده، مغز و عمق اشیا و روابط پنهانی در میانه آن‌ها محدود شده است. دنیایی که به‌قول هوگو و برتون «جنون می‌نویسد و عقل امضا می‌کند».  

کتاب پنجم «چهارشنبه‌های بی‌تو» اثر محمدرضا پرویزی است. شریفی بر این منظومه ۳۰ صفحه مقدمه نوشته است‌. این مقدمه نقد، بررسی، تحلیل و خوانش فرمیک و تاویلی است. این اشعار نوعی نوشتار خودکار و جریان سیال ذهنی و هذیان‌واره‌های شاعرانه است‌. شریفی این منظومه ۸۰ صفحه‌ای را در یک نقد تطبیقی با منظومه «افسانه» نیما یوشیج، «پاندورا» نصرت رحمانی، «رکسانا» احمد شاملو و «شاسوسا» سهراب سپهری مقایسه کرده است.

پرویزی از یک زن اثیری رونمایی می‌کند. این زن، زن کهن و زن رویاها و زن کهن الگویی است: «و تو قدح به دست برای این که شراب را به کام من بنوشانی

از پنج دری یک اتاق قدیمی

به آن سوی حیاط دویدی

تا باران، موهای شلال‌ات را نرنجاند

و آب، دخیل آن سرخی وهم‌آور نشود

من می به می جام نوشیدم

و تو

برایم قصه دختر شاه پریا زمزمه کردی...»

کتاب «چهارشنبه‌های بی‌تو»، داستان گذشته و امروز، داستان درون است. چرا که در درون هر مرد، یک زن هست و در هر زن یک مرد و این آنیما و آنیموس ماست که هرگاه با آن سر می‌کنیم و درگیر می‌شویم...».

شریفی می‌گوید: «من نردبان و معراج شاعران و نویسندگان هستم، باید آن‌ها پا بر شانه‌های بگذارند تا چشم‌اندازهای پر منظره را بهتر به تماشا بگیرند».