گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: در یادداشت این شاعر و منتقد می‌خوانیم: «خبر مصاحبه با برنده نوبل ادبیات امسال عبدالرزاق قورنه نویسنده اهل تانزانیا را حین کار در خبرگزاری هنرآنلاین دیدم. متن خبر را ذخیره کردم تا سر فرصت بخوانم. دیرتر موقع خواندن متن خبر چشمم کلماتی را می‌دید که می‌توانستند کنار هم قرار بگیرند و شعر شوند. با مفهوم «شعر یافت شده» از پیش آشنایی داشتم و قبلا شعرهایی تجربی به این روش نوشته بودم. پس خواندن مصاحبه تبدیل شد به منبعی برای کشف و استخراج شعر. چهار بار و در چهار زمان مختلف از این خبر شعر استخراج کردم و هر بار حدود شعر را مجموعه کلمات باقی مانده در متن خبر قراردادم، به بیان دیگر در هر مرتبه خواندن، تعداد کلماتی که در اختیار داشتم کمتر می‌شد. این ۴ شعر ضمن مستقل بودن با متن خبر ارتباط بینامتنی دارند و با آن گفت‌وگو می‌کنند. همچنان که با یکدیگر هم چنین نسبتی برقرار می‌کنند. کلمات هر شعر را با یک رنگ خاص مشخص کردم تا رد آن برای خواننده مشخص باشد. مرسوم است که در «شعر یافت شده» یا اصطلاحا «شعر خاموش» بعد از این که کلمات انتخاب شدند بقیه متن تیره یا محو می‌شود. من به تغییر رنگ کلمات اکتفا کردم چرا که تمایز منطق زبانی شعرها با متن منبع را آشکار می کند.

یک

به دنیا آمده پس از مرگ          برای گفتگو          روایت در پس‌زمینه           می‌تواند عمیق‌تر کند          تاریخی که پوشش می‌دهد          برای آوردن جایی           که می‌گذرد دور با شنیدن          جنگ پژوهش من بود          در بایگانی          جنگ حرمان ساختن بود          ما به ازای خیال          تا واقعیتی خود را زن کند          برای آن دوره تاریخی که ربط ندارد          اما بیماری را وا می‌دارد          به ادامه

دو

در زندگی          لحظه چندان مهم نیست          آن‌چه ارزش دارد          رفتار با در          و رویارویی با درباره است          شرایط از دست دادن و          واقعی کردن هیچ‌کدام از ماه‌ها و سال‌ها          که مسیر می‌سازند          و جامعه می‌خورند          حتی در کتاب          انسان در حال بدون است                   برای نام دادن به هیچ

سه

سال در انتشار بود          روایت مرگ را مطالعه می‌کرد          مرکزی در متمرکز برخلاف سراغ          افراد گرفته و تصویر بیرونی ندارد          آن‌جا که زندگی در بیشتر          اقلیت می‌پذیرد          میل به بیماری          نام به ناهموار می‌برد          حتی در دیگران          به نوشتن

چهار

مردم          در توصیه‌ای به آفریقا          ما را باز می‌یابند و          باز می‌گردند          ضمن ماجرا به شخصیت‌های داستان          قدرت پیش رفتن می‌دهند          این از نشانه‌های بیماری است          که میل را در تاریخی منحصر به درد          نادیده بگیرند          تجربه‌های پس از مرگ          بخشی از زن را پیچیده کرد          با اشغال روایت          و اندازه‌های سیاسی          همه‌گیری در تانزانیا          به هرگز کشیدن انسان بود

متن خبر

گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین_Page_1 (1)

 

گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین_Page_2 (2)

تاریخچه شعر خاموش

«Blackout Poetry» روشی از «شعر کشف شده» است که در آن، شاعر کلماتی از یک روزنامه، کتاب یا هر متن دیگری را موقع خواندن انتخاب می‌کند و در چیدمانی جدید به کار می‌برد. گاهی برای اتصال و مفصل‌بندی عبارت‌ها چند کلمه به شعر استخراج شده اضافه می‌شود، سپس تمام کلماتی که در شعر استفاده نشده‌اند، سیاه یا محو می‌شوند؛ به همین علت به این شعر «Blackout Poetry» یا «شعر خاموش» گفته می‌شود.

«Blackout Poetry» روشی خلاقانه و تجربی برای خلق شعر از متون دیگر است که در کارگاه‌های شعر، تمایز بین الگوهای ذهنی افراد مختلف را در استفاده از یک متن واحد آشکار می‌کند. حتی تجربه نشان می‌دهد که یک شاعر در دفعات متعدد خواندن یک متن واحد، می‌تواند شعرهای متفاوتی از آن استخراج کند.

«شعر محو»، «شعر خاموش» یا هر نام دیگری که به «Blackout Poetry» بدهیم نخستین بار در دوران بنجامین فرانکلین ارائه شد. کالب وایتفورد، همسایه بنجامین فرانکلین در دهه ۱۷۰۰ میلادی یک صفحه گسترده و سرگرم‌کننده از جناس‌ کلماتی منتشر کرد که در ستون‌های باریک روزنامه از سخنرانی فرانکلین خوانده بود و در آن، توالی هولناک کلمات، جناس‌های سرخوشانه‌ای داشت.

این بازی خلاقانه با متن تا زمان جنبش دادا (۱۹۱۵-۱۹۲۵) که در آن هنرمندان با تاثیر متقابل کلمات و تصاویر افکار سورئال، نیهیلیستی و اگزیستانسیال را بیان می‌کردند، به تاخیر افتاد.

شاعر فرانسوی رومانیایی الاصل، ساموئل روزنستاک که بیشتر با نام «تریستان تزارا» شناخته می‌شود، دادائیسم را در طول جنگ جهانی اول در زوریخ پایه‌گذاری کرد. دادائیسم یک جنبش ضدهنر نیهیلیستی بود که توسط هنرمندانی رهبری می‌شد که نارضایتی خود را از خشونت، جنگ و ناسیونالیسم با رد منطق، عقل و زیبایی‌شناسی جامعه سرمایه‌داری مدرن از طریق آثار خود ابراز می‌کردند. آثار دادا شامل رسانه‌های بصری، ادبی و صوتی بود. از کلاژ، شعر صدا، و بریده‌نویسی گرفته تا مجسمه‌سازی.

تزارا در طول زندگی‌اش رشته‌های زیادی را تجربه کرد و به‌عنوان شاعر آوانگارد، مقاله‌نویس، بازیگر نمایش، روزنامه‌نگار، نمایشنامه‌نویس، منتقد ادبی و هنری، آهنگساز و کارگردان فیلم فعالیت خلاقانه داشت. در پاریس، طی دهه‌های ۱۹۱۰ تا ۲۰، تزارا اغلب با کلاه و روزنامه روی صحنه می‌رفت؛ کلماتی را از روزنامه می‌برید، همه برش‌ها را در کلاه می‌گذاشت، بعد آنها را به‌طور تصادفی بیرون می‌کشید و به عنوان شعر می‌خواند. بعدها این روش چیدمان کلمات از پیش نوشته شده با ترفند «کات‌آپ» توسط بریون گیسین و ویلیام اس. باروز نام‌گذاری شد.

بریون گیسین نقاش، نویسنده، شاعر صدا و هنرمند پرفورمنس بود که به دلیل ترفند کات آپ در خلق آثار هنری شناخته شده است. گیسین در حین آماده‌سازی بوم خود، به‌طور تصادفی پشته‌ای از روزنامه‌ها را برید و جلوه‌ای سه بعدی با کلمات تصادفی در پس‌زمینه روزنامه ایجاد کرد. به این ترتیب، شعر بریده شده متولد شد. کار گیسین، خلاقیت و موفقیت دوستش، ویلیام اس. باروز را برانگیخت.

ویلیام باروز نویسنده و هنرمند تجسمی آمریکایی بود. او در کنار آلن‌گینزبرگ و جک‌ کرواک رهبران اصلی نسل‌ «بیت» بودند. باروز از نویسندگان پست‌مدرنی به شمار می‌رود که آثارش بر فرهنگ‌عامه تاثیر شگرفی داشته است. او در طول زندگی‌اش هجده رمان نوشت. همچنین شش مجموعه داستان و چهار مجموعه مقاله به‌همراه پنج دفتر متشکل از مصاحبه‌ها و مکاتبات منتشر کرد. باروز با بازیگران و موسیقی‌دانان همکاری و تعامل داشت و در بسیاری از فیلم‌ها ایفای نقش کرد.

خلاقیت او حد و مرزی نمی شناخت. ویلیام باروز تکنیک کات‌آپ را در نوشتن خود به کار گرفت، که در آن یک قطعه نوشته را برمی‌داشت، آن را به چند قطعه تقسیم می‌کرد و قطعات را بازسازی می‌کرد تا به یک قطعه جدید شکل دهد. از قرن هجدهم تا قرن بیستم، هنر ویرایش شده به تکامل خود ادامه داد و از طریق اشکال هنری نوشتاری و بصری پیشرفت کرد و منجر به ظهور یک نقاش، چاپگر و کلاژیست انگلیسی به نام تام فیلیپس شد.

تام فیلیپس، به خاطر اثرش «A Humument» مشهور است. این اتفاق زمانی افتاد که او به خاطر خرید یک کتاب ارزان برای پروژه هنری بعدی خود به یک کتابفروشی رفت و با رمانی به نام «یک سند انسانی» مواجه شد که نویسنده ویکتوریایی‌اش، ویلیام هارل مالوک بود. فیلیپس، پس از آن، یک پروژه طولانی برای خلق آثار هنری از صفحات خود آغاز کرد.

فیلیپس نقاشی می‌کند، کلاژ می‌سازد یا روی صفحات تصویر می‌کشد و بخشی از متن را به شکل حباب‌های مارپیچ در می‌آورد و با داستان خودش متنی «کشف شده» می‌سازد که کاملا متمایز از متن منبع است و تا به حال ۶ جلد آن را منتشر کرده است.

دادائیست‌ها، شاعران نسل «بیت»، و دیگر جنبش‌های قرن بیستم به کاوش و گسترش فرم ادامه دادند، اما شعر خاموش بیشترین حمایت خود را از آستین کلئون در نیویورک تایمز به دست آورد. در سال ۲۰۱۰، آستین کلئون مجموعه خود را به نام «روزنامه خاموش» منتشر کرد. از مولد تعاملی نیویورک تایمز گرفته تا پروژه جامعه شعر محو شده، شعر خاموش همچنان از محبوبیت دیجیتالی خود برخوردار است. شعر خاموش می‌تواند کوتاه یا بلند، انتزاعی یا عینی، خطی یا جانبی باشد. بخوان، کشف کن و لذت ببر! این تنها فرمان شعر خاموش است.

بسیاری شعرهای خاموش با متن مبدا خود ارتباطی ندارند، اما شعر خاموش می‌تواند اغلب با منبع خود گفتگو کند و با ساختن یک ارتباط بینامتنی، معناهای آن بین دو قطب در نوسان باشند حتی می‌توان در ساختن اشعار خاموش، دیالکتیک بصری ایجاد کرد.

برای ساختن شعر خاموش از منابع ادبی، کتاب‌ها، شعرها، مقالات، داستان‌های خبری یا نامه استفاده می‌کنند، در عین حال، اکثر متون گزینه‌های مناسبی برای شعر خاموش هستند. می‌توان از دستورالعمل‌های قوانین رانندگی، قوانین ملی، فهرست مواد تشکیل دهنده جعبه غلات، دستورالعمل‌های اجاق تستر، صفحات ویکی پدیا و هر متن دیگری برای ساختن شعر خاموش استفاده کرد.

بخش اعظم موفقیت تازه کشف شده شعر خاموش در رسانه های اجتماعی نهفته است. توییتر، پینترست، تامبلر و اینستاگرام هر کدام شعرهای بسیاری دارند که با برچسب‌های #شعر_خاموش یا #روزنامه_‌های_خاموش بارگذاری شده‌اند و شاعران سراسر جهان در آن شرکت می‌کنند».