گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: جعفر بن محمد معروف به امام جعفر صادق (ع)، ششمین امام شیعیان در هفدهم ربیع الاول سال ۸۳ هجری قمری در مدینه به دنیا آمده‌اند. پدرشان امام محمدباقر (ع) و مادرشان ام‌فروه هستند.

ایشان در سن ۳۱ سالگی به امامت رسیدند. امامت امام جعفرصادق (ع) هم‌زمان با سال‌های پایانی حکومت بنی‌امیه و سال‌های آغازین حکومت بنی‌عباس بود و به علت ضعف و عدم استقرار نظام سیاسی، فرصت بسیار مناسبی برای فعالیت فرهنگی و مذهبی به دست آوردند. در دوره امامت امام صادق (ع) مسلمانان بیش از پیش به علم و دانش روی آوردند و در بیشتر شهرهای قلمرو اسلام به ویژه در مدینه، مکه، کوفه، بصره و ... مجالس درس و مناظره‌های علمی دایر و از رونق خاصی برخوردار شد. در این زمان با استفاده از فرصت به دست آمده امام صادق (ع) توانست نهضت علمی فرهنگی پدرش امام باقر (ع) را ادامه دهند و علوم و معارف اهل بیت را بیان کرده در همه جا منتشر کنند. مدت امامت امام صادق (ع) ۳۴ سال به طول انجامید که ۱۸ سال در دوره اموی و ۱۶ سال در دوره عباسی بوده است.

عظمت علمی امام صادق (ع) در حدی است که ائمه مذاهب دیگر اسلامی از قبیل ابوحنیفه و مالک خود را نیازمند به استفاده از جلسه درس او می‌یافتند. مناظرات عالمانه ایشان با ارباب دیگر ادیان و عقاید نشانی از سعه صدر و وسعت دانش این امام همام داشته است. بیشترین حجم روایات و احادیث از امام صادق (ع) نقل شده است و متاسفانه کتاب‌های امام صادق (ع) مفقود و در دوره‌های مختلف توسط جریان‌های ضد شیعه از بین رفته است.

آن حضرت القاب زیادی داشتند که مشهورترین آن‌ها «صادق»، «صابر»، «فاضل» و «طاهر» است. لقب صادق را حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه وآله) براى آن حضرت انتخاب فرمودند.

بسیاری از محققان و پژوهشگران حوزه و دانشگاه به نگارش کتاب‌هایی در موضوع زندگانی امام صادق (ع) پرداخته‌اند و درباره این امام بزرگوار آثار متعددی نوشته و منتشر شده است. عناوین چند کتاب که درباره ایشان نوشته شده:

۱-«امام صادق» حسن سعید

۲-«امام صادق موسس مذهب جعفری» گروه نویسندگان

۳-«امام صادق یا قهرمان علم» احمد خدایی

۴-«امام صادق و مذاهب چهارگانه» شیخ‌اسد حیدر

۵-«امام صادق یک شخصیت تاریخی» حسین قاضی

۶-«امام جعفرصادق رئیس مذهب شیعه» عبدالامیر فولادزاده

۷-«امام جعفر صادق پیشوا و رئیس مذهب» عبدالرحیم عقیقی‌بخشایشی

۸-«امام جعفر صادق» سیدکاظم ارفع

۹-«پیشوای ششم امام جعفر صادق» گروه نویسندگان

۱۰-«پیشوای صادق» آیت‌اللّه سیدعلی خامنه‌ای

۱۱-«حکمت صادق، سخنان امام جعفرصادق» سیدمحمدباقر برقعی

۱۲-«خورشید نمی‌میرد» داستان زندگی امام صادق، رضا شیرازی

۱۳-«داستان‌هایی از امام جعفر صادق» سیدعبدالرسول مجیدی

۱۴-«در پیشگاه امام صادق» سیدمحمد صحفی

۱۵-«درس‌هایی از مکتب امام صادق» سیدمحمدتقی حکیم

۱۶-«زندگانی حضرت امام جعفرصادق» حسین عمادزاده

۱۷-«زندگانی جعفر بن محمد الامام الصادق» عبدالعزیز سید الاهل ترجمه حسین وجدانی

۱۸-«زندگی و سیمای امام جعفر صادق» سیدمحمدتقی مدرسی ترجمه محمدصادق شریعت

۱۹-«شخصیت حضرت صادق» احمد مغنیه ترجمه سید جعفر غضبان

۲۰-«شرح زندگانی و سخنان ششمین امام شیعیان جعفر بن محمد الصادق» تهیه و تدوین علی پناه

۲۱-«مبانی و روش اندیشه علمی صادق (ع)» و «ابعاد شخصیت و زندگی امام صادق (ع)» احمد پاکتچی

۲۲-«الامام الصادق و المذاهب الاربعه» اثر  اسد حیدر

۲۳-«موسوعه الامام جعفر الصادق» مرحوم آیت‌الله سید محمدکاظم قزوینی

۲۴-«اصحاب امام صادق» نوشته علی محدث‌زاده

۲۵-«امام صادق» اثر عبدالمنتظر قدوسیان

نمونه چند شعر به مناسبت ولادت با سعادت امام جعفر صادق (ع):

شب تجلی عشق و عقیده است امشب

شب ظهور هزاران سپیده است امشب

گلی به گلشن یاسین شکفته شد که فلک

نظیر چهره او را ندیده است امشب

دمید صادق آل رسول همچون ماه

مهی که آینه دار سپیده است امشب

سپهر علم و فضیلت دوباره نورانی است

ستاره سحر ما دمیده است امشب

حضور حضرت باقر فرشته رحمت

برای عرض تهیت رسیده است امشب

به «ام فروه» بیا تهنیت بگو که گلش

به مهد مهر و وفا آرمیده است امشب

به پاس مقدم این گل نثار کن صلوات

که درخور صلواتی حمیده است امشب

همان گلی که خدا را ستود و مرغ سحر

صدای زمزمه اش را شنیده است امشب

خوشا کسی که خداوند عاشقانش را

برای خدمت او برگزیده است امشب

ز باغ دانش او سوی تشنگان علوم

نسیم رحمت و دانش وزیده است امشب

همیشه پیرو این مکتب پر از نور است

کسی که جام ولایت چشیده است امشب

چو یاد اوست عبادت به یاد حضرت او

دلم به سوی خدا پر کشیده است امشب

بیا و سر به حریم مقدسش بگذار

که مرغ دل به مدینه پریده است امشب

بگو به خلق «وفائی» چراغ دانش را

خدا ز جلوه او آفریده است امشب

سیدهاشم وفایی

 

من همان باده نوش جام توام

بلبل مست روی بام توام

بی‌نگاهت غزل نمی‌خوانم

شاعر فیض مستدام توام

ششمین آینه سلام آقا

آرزومند یک سلام توام

به پر زخمی‌ام نگاه کنید

آه؛ محتاج التیام توام

باز همسفره باش با سائل

دوستدار همین مرام توام

مست قال الامام صادق من

من مسلمان شده به نام توام

روی قبرم سپرده‌ام آقا

بنویسند من غلام توام

من غلام محبت یارم

به خم گیسویت گرفتارم

می نویسم فقط حقایق را

ماجرای عروج عاشق را

با تو فهمیده‌ام مفهوم و

معنی آیه‌های ناطق را

می‌شود دید در نگاه شما

عکس زیبای وجه خالق را

معنی یا بصیر در بصرت

با بصیرت کنی هر عاشق را

با بیانات روشن و نابت

تو شکستی صف منافق را

ما به عالم نمی‌دهیم هرگز

تار موی امام صادق را

السلام ای رئیس مذهب ما

ای دمادم ترانه لب ما

دلمان را تو حیدری کردی

مست انوار کوثری کردی

در لباس امامت ای آقا

به خدا که پیمبری کردی

با احادیث و گفته‌های خودت

تو عجب فتح خیبری کردی

زنده کردی تو علم را تا حشر

بس که شاگرد پروری کردی

ما کجا؟! مهر مادرت زهرا

دل ما را تو مادری کردی

مهرتان را به سینه دارم من

آرزوی مدینه دارم من

کاش ما را دعا کنی آقا

خرج این روضه‌ها کنی آقا

چشم‌های مرا به پای حسین

نذر خیرالنسا کنی آقا

بانی روضه‌های عاشورا

کاش روضه به پا کنی آقا

کاش ما را شبی به خرج خودت

راهی کربلا کنی آقا

یاد جد غریب خویش کنی

یاد آن سرجدا کنی آقا

روضه  زینبیه می‌خواهیم

روزی فاطمیه می‌خواهیم

جواد پرچمی

 

ای دو صد یوسف صدیق به صدق تو گواه

ای علوم همه با کوه کمالت پر کاه

دو جهان زنده چشم تو به یک نیم نگاه

تا زمان هست تو از گردش چرخی آگاه

شهریاران سر کوی تو گدای سر راه

شیخ والای ائمه ولی امر الّه

صدق تابنده چراغی بود از مکتب تو

علم تا علم شود بوسه زند بر لب تو

عرشیان دسته ای از خاک نشینان تواند

فرشیان از همه سو دست به دامان تواند

علم ها گوهری از لعل دُر افشان تواند

حلم‌ها ذکر خوشی بر لب خندان تواند

بحرها تشنه ی یک قطره ی باران تواند

سرو قدان جهان سر به گریبان تواند

علم از روز ازل سائل دیرینه تو است

آنچه در سینه خلق است در آیینه تو است

لاله ای نیست که از دامن بستان تو نیست

طایری نیست که در باغ ثنا خوان تو نیست

آیه ای نیست که محتاج به برهان تو نیست

گوهری نیست که از بحر خروشان تو نیست

ذرّه ای نیست که از مهر درخشان تو نیست

پدر شیمی جز جابر حیان تو نیست

علم تو مشعل و خلق و دو جهان انجمنی

آیة الکرسی از کرسی درست سخنی

سرّ سرو علن از تو است امام صادق

فیض هر انجمنی از تو است امام صادق

حسن خلق حسن از تو است امام صادق

سبزی این چمن از تو است امام صادق

سیر چرخ کهن از تو است امام صادق

همگان را سخن از تو است امام صادق

تا که این چار ام و هفت اب و نه طاق است

مومن طاق تو در عالم هستی طاق است

دهر دانشگه و استاد سخن دانش تو

کل قرآن سخن داور و برهانش تو

حق به دور تو کند گردش و میزانش تو

مومن پاک بود پایه ایمانش تو

درد جان نیز طبیبش تو درمانش تو

علم نور است ولی مشعل تابانش تو

تا زمان است و به هر مرحله می‌تازد علم

از تو می گوید و دائم بتو می‌نازد علم

پشرو تر بسی از دور زمان مکتب تو است

ثمر خون حسین ابن علی بر لب تو است

راه حق مذهب تو مذهب تو مذهب تو است

آسمان شیفته زمزمه‌های شب تو است

نفس سوختگان شعله تاب و تب تو است

نور قرآن ز درخشنده‌گی کوکب تو است

اهل توحید که این قدر مجلّل دارند

هر چه دارند ز توحید مفضل دارند

باغبانی و بود ملک جهان گلزارت

گرم تا دامنه حشر بود بازارت

گوهر وحی فرو ریخته از گفتارت

بوسه علم بود بر لب گوهر بارت

دیدن روی خداوند بود دیدارت

ای طبیبان همه خلق جهان بیمارت

ای خوش آن یار که تو یار و طبیبش باشی

خوشتر آن درد که تنها تو طبیبش باشی

ای که خوانده است خداوند به قرآن نورت

نوری و سینه خوبان دو عالم طورت

ملک جان خانه دلها همگان معمورت

انس و جن و ملک و حور و پری مامورت

چه جفاها که رسید از ستم منصورت

کرد از خانه و از شهر پیمبر دورت

بود آگاه عدو از محن جانکاهت

برد با فرق برهنه سوی قربانگاهت

کثرت سنّ تو و این همه آزار ای وای

آفتاب حق و بیداد شب تار ای وای

برق شمشیر و رخ حجت دادار ای وای

دوست در سلسه دشمن غدار ای وای

خانه حجّت حقّ و شرر نار ای وای

صدمه خار ستم بر گل بی خار ای وای

پاسخ آنهمه خوبی شرر آذر بود

بیت آتش زده ارثیه ای از مادر بود

آخر از زهر جفا رفت وجودت در تاب

جگر خونجگر پاره ی زهرا شد آب

ریخت از دیده ی یاران به عزای تو گلاب

جگر موسی جعفر شد از این داغ کباب

بعد از آن غریب و مظلومیت و رنج و عذاب

بوتراب دگری باز نهان شد به تراب

در عزای تو جهان صحنه ی محشر گردید

تازه در ماتم تو داغ پیمبر گردید

ای سلام همه بر تربت بی زوارت

غم بسیار محبّان ز غم بسیارت

به چه تقصیر عدو این همه داد آزارت

وامصیبت که چه کردند به قلب زارت

برد سر بر فلک از خانه شرار نارت

ریخت اعجاز خلیل از لب گوهر بارت

شد خموش آتش و بهر تو دل عالم سوخت

بیشتر از همه زین غم جگر «میثم» سوخت

غلامرضا سازگار

 

چون از افق برآید انوار صبح صادق

در پاى سبزه بنشین با همدمى موافق

 شد موسم بهاران پرلاله کوهساران

بستان پر از ریاحین صحرا پر از شقایق

 بلبل که در غم گل مى کرد بى قرارى

شکر خدا که معشوق آمد به کام عاشق

 یک سو نشسته خسرو در بزمگاه شیرین

یک سو نهاده عذرا سر در کنار وامق

 ابر بهار گسترد دیباى سبز در باغ

باد از شکوفه افکند بر روى آب قایق

 بر آستان معشوق تسلیم شو که آن جا

صاحبدلان نهادند پا بر سر علایق

 زد بلبل سحرخیز فریاد شورانگیز

کاى مست خواب غفلت و اى بنده منافق

 شد وقت آن که خوانند حمد و ثناى معبود

شد گاه آن که نالند در پیشگاه خالق

 از بوستان احمد بگذر که بلبل آن جا

بر شاخ گل سراید وصف جمال صادق(علیه السلام)

 نور جمال صادق چون از افق برآمد

شد صبح عالم آراش بر شام تیره فایق

از شرق و غرب بگذشت نور فضایل او

چون آفتاب علمش طالع شد از مشارق

 تن پیکر فضایل، جان گوهر معانى

دل منبع عنایات رخ مطلع شوارق

 همچون صدف ز دریا دُرهاى حکمت اندوخت

چون گوهر وجودش شایسته بود و لایق

 بر پایه کمالش محکم اساس توحید

از پرتو جمالش روشن دل خلایق

خورشید برج ایمان، شمشاد باغ امکان

گنجینه کمالات، سرچشمه حقایق

هادى شوند یکسر گر لحظه اى بتابد

نور هدایت او بر جسم هاى عایق

بر لوح سینه اوست آیات حق هویدا

وه! وه! عجب سوادى است با اصل خود مطابق

 افکار تابناکش روشن تر از کواکب

اندیشه هاى پاکش خرّم تر از حدایق

 آیین جعفرى را بگزین که دردمندان

درمان خویش جویند از این طبیب حاذق

 شاها «رسا» ندارد جز اشتیاق رویت

بنماى رخ که خلقى است بر دیدن تو شایق

در عرصه قیامت دست از تو برنداریم

کاندر شفاعت توست ما را رجاى واثق

قاسم رسا