به گزارش هنرآنلاین به نقل از روابط عمومی بنیاد فرهنگی روایت فتح، در این کتاب حورا نژادصداقت ماجراهای کمتر گفته‌شده از زندگی مردی را نوشت است که از روز اول امام خمینی نبود، بلکه طلبه جوانی بود که با تمام سختی‌های زندگی‌ مبارزه و تلاش کرد تا راهش را پیدا کند.

این کتاب بر اساس واقعیت نوشته‌شده است و تمامی نقل‌قول‌ها مرجع دارد و راوی آن‌ها خانم خدیجه ثقفی است. در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «به کاخ مرمر که رسید، اجازه ندادند که وارد شود. گفتند که شأن اتومبیلتان کمتر از کاخ و ارزش دربار است. حاج‌آقا روح‌الله گفت: «بگویید روح‌الله از طرف آیت ‌العظمی بروجردی آمده است. اگر هم با همین خودرو راه نمی‌دهید، برمی‌گردم.

موانع را برداشتند و ماشین در فضای بزرگ کاخ با درخت‌های بلند به حرکت درآمد. راننده در جایگاه مخصوص، نگه داشت و مسافر محترمش را پیاده کرد و چشم‌انتظار ماند. نماینده مرجع تقلید شیعیان جهان بود که داشت در کاخ مرمر راه می‌رفت. رفت تا به اتاق انتظار رسید. باید منتظر می‌شد؛ اما نشد. یک‌راست به اتاق دیدارها رفت. نگاهی انداخت. آنجا فقط یک صندلی دید. حدس زد که احتمالاً رسم بر این است که محمدرضا شاه بنشیند و مهمانش بایستد و خواسته‌اش را عرض کند. چند لحظه‌ای به فکر رفت. تصمیمش را گرفت؛ روی صندلی نشست. بعد شاه وارد شد. چشمش که به نماینده آیت‌الله بروجردی و صندلی‌اش افتاد، تعجب کرد. بی‌درنگ صندلی دیگری برای شاه آوردند. او هم‌نشست».

کتاب زندگی امام خمینی در  ۱۰۴ صفحه و شمارگان ۱۱۰۰ نسخه و باقیمت ۲۳ هزار تومان در انتشارات روایت فتح منتشر شده است.