گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: علی‌ بن‌ حسین‌ بن‌ علی‌ بن ابی‌طالب مشهور به حضرت علی‌اکبر (ع) یازدهم شعبان سال ۴۳ قمری در مدینه منوره دیده به جهان گشودند. ایشان فرزند امام حسین (ع) و لیلا دختر ابی مره هستند. درباره شخصیت حضرت علی‌اکبر (ع) گفته شده ایشان جوانی خوش‌چهره، زیبا، خوش زبان و دلیر بودند.

تربیت شایسته امام حسین علیه السلام سبب شد تا حضرت على‌اکبر (ع) به بهترین صفات کمال آراسته شوند. عواملى همچون اصالت خانوادگى، تربیت و وراثت، کسب علم و فضایل که از عناصر تشکیل دهنده شخصیت هر شخصی است، در وجود و زندگى ایشان فراهم بود. خلق و خوى حضرت و رفتار، حرکات، ادب و متانت‌شان در حد اعلاى برجستگى و درخشندگى بود؛ آن‌گونه که گفته و نوشته‌اند، رفتارشان حرکات و رفتار پیامبر خدا صلى الله علیه وآله را در ذهن‌ها زنده مى‌کرد.

از جمله آداب و سنت‌های نوزاد که در اسلام جزو مستحبات محسوب می‌شود، این است که پس از نام‌گذاری برای او کنیه تعیین می‌کنند و امام حسین علیه‌ السلام در اجرای این سنت حسنه کنیه «ابوالحسن» را که کنیه پدرشان است را، برای فرزندشان حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام برگزیدند. همچنین ایشان به لقب «اکبر» معروف و مشهور هستند.

ولادت حضرت علی‌اکبر (ع) در تقویم روز «جوان» نام‌گذاری شده تا ایشان که نمونه‌ای از کمال، اسوه‌ پاکی و مردانگی هستند الگویی برای جوانان باشند.

درباره ابعاد زندگی ایشان کتاب‌های متعددی نوشته و نشر یافته است؛ معرفی ۱۵ عنوان کتاب:

۱- «حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام: از ولادت تا شهادت» شامل ۳۵ موضوع از زندگانی سراسر برکت حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام تالیف لطیف راشدی و سعید راشدی

۲- «حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام» نویسنده اباسط محمدی‌فاضل

۳- «حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام» تالیف عبدالرزاق مقرم ترجمه حسین طارمی

۴- «حضرت علی اکبر علیه‌السلام» تهیه و تنظیم سیدجواد معلم تصویرگر حامد غفاریان

۵- «۲۰۰ داستان از فضائل، مصائب و کرامات علی‌اکبر علیه‌السلام» تالیف  عباس عزیزی

۶- «۵۵ درس زندگی از سیره‌ عملی حضرت علی‌اکبرعلیه‌السلام» نوشته امیرحسین علیقلی

۷- «آشنایی با سیره و زندگانی حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام» مولف عباس حیدرزاده

۸- «آی‍ن‍ه‌ م‍ح‍م‍د ص‍ل‍ی‌ال‍ل‍ه‌ ع‍ل‍ی‍ه‌ و ال‍ه‌: ف‍رازه‍ای‍ی‌ از زن‍دگ‍ی‌ ح‍ض‍رت‌ ع‍ل‍ی‌اک‍ب‍ر ع‍ل‍ی‍ه‌ال‍س‍لام‌» اثر م‍ح‍م‍دب‍اق‍ر ان‍ص‍اری

۹- «اسوه و الگو: حضرت قاسم و علی‌اکبر و عباس علیهم‌السلام» اثر علی پور‌حسینی

۱۰- «لاله خونین حضرت علی‌اکبر (علیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌السلام)» تالیف احمد بانپو

۱۱- «ام‍ام‌ ح‍س‍ی‍ن‌  (علیه السلام) و پ‍س‍ران» اثر اص‍غ‍ر م‍ح‍م‍دی‌

۱۲- «ام‍ام‌ س‍ج‍اد ع‍ل‍ی‍ه‍م‌ ال‍س‍لام‌ و ولادت‌ ع‍ل‍ی‌اک‍ب‍ر» اثر ع‍ب‍اس‌ ج‍وادی‌

۱۳- «زندگانی حضرت علی‌‌اکبر شهید علیه‌السلام و حضرت علی‌اصغر‌ علیه‌السلام» اقتباس و نگارش عمادالدین‌ حسین‌اصفهانی

۱۴- «زن‍دگ‍ان‍ی‌ ق‍م‍رب‍ن‍ی‌ه‍اش‍م‌ ح‍ض‍رت‌ اب‍اال‍ف‍ض‍ل‌ ع‍ب‍اس‌ب‍ن‌ ع‍ل‍ی‌ب‍ن‌ اب‍ی‍طال‍ب‌ ع‍ل‍ی‍ه‌ال‍س‍لام‌ و زن‍دگ‍ان‍ی‌ ح‍ض‍رت‌ ع‍ل‍ی‌اک‍ب‍ر ش‍ه‍ی‍د ع‍ل‍ی‍ه‌ال‍س‍لام‌ و ح‍ض‍رت‌ ع‍ل‍ی‌اص‍غ‍ر ع‍ل‍ی‍ه‌ال‍س‍لام‌» اق‍ت‍ب‍اس‌ و ن‍گ‍ارش‌ ع‍م‍ادال‍دی‍ن‌‌ح‍س‍ی‍ن‌ اص‍ف‍ه‍ان‍ی‌‌ش‍ه‍ی‍ر ب‍ع‍م‍ادزاده‌

۱۵- «‌فصل پیام‌بر دوباره» اثر مهدی قزلی

به‌مناسبت ولادت حضرت علی‌اکبر (ع) شاعران آیینی اشعاری در مدح و ستایش ایشان سروده‌اند؛ نمونه‌ چند شعر:

عاشق آن است که پر می‌گیرد

فقط از عشق خبر می‌گیرد

از جگر آتش اگر می‌گیرد

عشق را مدنظر می‌گیرد

منطق منطقه ما عشق است

مذهب مطلقه ما عشق است

بی دل آن است که دل داده به تو

کار و بارش فقط افتاده به تو

سجده کرده خود سجاده به تو

می رسد آخر این جاده به تو

راهی جاده مجنون شدنیم

بس که آماده مجنون شدنیم

ما همه در به در لیلاییم

بیش تر دور و بر لیلاییم

سائل پشت درِ لیلاییم

زیرِ دینِ پسرِ لیلاییم

تو علی اکبر لیلا هستی

نوه اول زهرا هستی

کیستی محشر در گهواره؟

فاتح خیبر در گهواره

یا که پیغمبر در گهواره

خنده‌ات اکبر در گهواره

همه را یاد نبی می‌انداخـت

یاد میلاد نبی می‌انداخت

صابر خراسانی

 

هم درمقام و نام و جلالت تو اکبری

هم اینکه در عشیره شما از همه سری

گفتا اگر که ختم رسالت نمی‌رسید

حتما تو آخرین نبی هستی پیمبری

وقتی تو را بدست پدر داد مادرت

بوسید روی ماهت و گفتا که محشری

باید برای رزم تو لشکر بیاورند

الحق عرب ندیده شبیه ت دلاوری

وقتی لجام اسب کشیدی سوی نبرد

دشمن ندید اکبری یا این که حیدری

دشمن چشیده مزه شمشیر تیز تو

وقتی چو شیر بر صف او حمله می‌بری

اقا شما کرامتتان هم محمدیست

حالا شما به کرببلایم نمی‌بری

صدبار گفته اند و مانیز گفته‌ایم

آقا غلام دربدرت را نمی‌خری

مهدی مومنی

 

باده در جام دلم سرریز شد

سینه از عشق خدا لبریز شد

فصل اندوه و غم و غصه گذشت

لحظه هامان بس طرب انگیز شد

عرش حق آئینه بندان، فرش نیز

کو به کو روشن، چراغ آویز شد

جرعه‌ای از باده ساقی بنوش

دیگ رحمت آمده امشب به جوش

سینه و طور تجلا عجبا

ذره و وصف ز بیضا عجبا

قطره و وصل به دریا نه عجب

نم و توصیف ز دریا عجبا

تا که دیدند رخ چون نبی‌اش

همه گفتند خدایا عجبا

یوسف کنعان دل آمد خدا

مهر بی‌پایان دل امد خدا

می‌زنم امشب ز مینای دگر

تا کشم تصویر زیبای دگر

آمده حسن خدای لم یزل

چون پیمبر یا که مولای دگر

سر زده موسی ز طور دیگری

آمده امشب مسیحای دگر

نام زیبایش چو نام حیدر است

او علی سر تا به پا پیغمبر است

خانه خون خدا غوغا شده

گوئیا که محشری برپا شده

ام لیلا زاداه لیلا،هر طرف

صحبت از لیلای این لیلا شده

این طرف مسرور گردیده علی

شادمان در آن طرف زهرا شده

کوری چشم حسودان شد پدر

چون خدا بر او عطا کرده پسر

مادر گیتی نزاید چون تویی

سروری را می سزاید چون تویی

ناتوان باشد بشر در مدحتان

حق تعالی می ستاید چون تویی

آفتاب از شرم رویت در حجاب

رفته و بالا نیاید چون تویی

ای قیامت آن قد و بالای تو

کار ما بسته به یک امضای تو

یک نظر بنشین جمالش را ببین

می برد دل از امیرالمومنین

برق لبخندش گرفته شهر را

روشن از نورش یسارست ویمین

نجل زیبای ولایت را ثمر

حلقه سبز امامت را نگین

خالق اکبر که اکبر داده است

هدیه بر حیدر پیمبر داده است

ای طواف من به گرد روی تو

طاق محرابم خم ابروی تو

تو مطهر زاده‌ای مولای من

عالمی گردیده مست بوی تو

باب حاجات همه بر من نگر

آمدم با قلب پرخون سوی تو

لحظه‌ای گیسوی خود را تاب ده

قطره‌ای ما را شراب ناب ده

میلاد یعقوبی

 

گرچه دارد بی عدد زیبا اثر نقاش تو

از تو زیباتر کجا دارد دگر نقاش تو؟

کرده با نقش تو خود را جلوه گر نقاش تو

با رخت، بر رخ کشیده صد هنر نقاش تو

بس نمک خرج تو کرده با شکر نقاش تو

عاشقت باشد ز هر کس بیشتر نقاش تو

شد قیامت بسکه سیمای تو را محشر کشید

گوئیا الله و اکبر گو، علی اکبر کشید

بر تو و بر آنکه نقشت را قلم زد آفرین

بر تو و سر پنجه‌های حی سرمد آفرین

آفرین هم بر تو هم بر آل احمد آفرین

هر یکی را در دو عالم باد بی حد آفرین

بیش از آن خلقی که هر دم بر تو گوید آفرین

گفته صورت آفرین بر صورتت صد آفرین

جان خود دادن به جانان، گشت رسم عالمین

از همان روزی که خالق هدیه دادت بر حسین

با تو بسته دست مهر و ماه و اختر را حسین

با تو رسوا کرده هر از ماه بهتر را حسین

با تو دارد احمد و زهرا و حیدر را حسین

در تو بیند حُسن‌های هر پیمبر را حسین

تا تو را دارد، چه حاجت در و گوهر را حسین؟

قدر زر زرگر شناسد قدر اکبر را حسین

زاده لیلا که هر لیلاست مجنونت علی

هست مجنونت تمام عمر مدیونت علی

اینکه منهم از تو می‌خوانم ز آقائی توست

اینکه بر خوان تو مهمانم ز آقائی توست

مورم اما با سلیمانم ز آقائی توست

اینکه خود را از تو می‌دانم ز آقائی توست

گر بود یک ذره ایمانم ز آقائی توست

اینکه جائی در نمی‌مانم ز آقائی توست

تا ملائک حلقه در گوشان دربار توأند

نوکرانی همچو من، یک عمر سربار توأند

جز به گلزار تو، کی خاری چو من گل می‌کند؟

جز تو ، کوه صبر ، کی ما را تحمل می‌کند؟

جز تو بر کاهی چه کس کوهی تفضُّل می‌کند؟

بدتر از من را گل روی تو بلبل می‌کند

خوب داند دل اگر بر تو توسل می‌کند

استجابت را خدا با تو تقبل می‌کند

یا علی اکبر مرا گر آبرو باشد ز توست

در گِلم ای گُل اگر هم رنگ و بو باشد ز توست

حیدر توکلی

 

زیباتر از این ماه در عالم قمری نیست

خورشید شده پا به فرار و خبری نیست

با تیغ نگاهش به ملک بال و پری نیست

زیباتر از او روی زمین گُل پسری نیست

مشتاق ترین شب به ره عشق سحر شد

چشم همه روشن شده..ارباب پدر شد

تب کرده از این جلوه گری حضرت مولا

هر کس که تو را دیده شده محوِ تماشا

این کیست که امشب شده مجنونیِ لیلا؟

حق باشد اگر گفته خدا تبارک الله

آئینه ترین کَس به پیمبر علی اکبر

غوغا نه قیامت نه که محشر علی اکبر

در پیچ و خم زلف شما باد اسیر است

هر کس که خودش را به جنون داد…اسیر است

هر کس که به امضای تو آزاد…اسیر است

شیعه به تو از لحظه میلاد اسیر است

هنگام اذانت شده‌ای عشق سحر کن

بر ما و دل مضطر ما نیز نظر کن

در معرکه ها کارِ تو چون حیدر کرار

دشمن شده با خشم نگاه تو گرفتار

ای وای اگر تیغ کشی همچو علمدار

آنوقت شود معرکه از تیغ تو تب دار

صد ناز بنازیم بر این ضربتِ شصتت

میدان همه چون موم گرفتارِ دو دستت

عالم همه چون نقطه پرگارِ تو باشد

ارباب به والله گرفتار تو باشد

آقاست هر آنکس که بدهکار تو باشد

جبریل در افلاک علمدار تو باشد

یک بار دگر معجزه ای کن که ببینیم

در کرببلا پائین شش گوشه نشینیم

جز دست تو و دست علمدار علم نیست

جز جان تو روى لب ارباب قسم نیست

فرقى به میان عرب و نسل عجم نیست

جز عشق تو در فکر مدافع حرم نیست

نقش است به پیشانىِ من عمه سادات

جانم به فداى حرمت قبله حاجات

آرمان صائمى