سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: مهدی مرادی شاعر و مترجم، با این توضیح که مجموعه شعر "صدای پنجره می‌آید" به‌تازگی از سوی نشر گویا منتشر شده به هنرآنلاین گفت: این مجموعه در بردارنده 40 شعر در قالب‌های گوناگون و مضامین مختلف است. گاه مضامین به هم می‌رسند و فصل مشترک پیدا می‌کنند، اما کوشیده‌ام از زاویه‌های متفاوت به موضوع نگاه کنم، مثلا در برخورد با "باران" یک بار خودم را جای گلچین گیلانی گذاشته‌ام و با "باز باران، با ترانه" او وارد گفت‌وگو شده‌ام، یک بار هم درخت حوالی میدان بوده‌ام و پنج‌شنبه باران را روایت کرده‌ام. در این کتاب از "اهواز خرماها" گفته‌ام و "بطری آب معدنی" نیز از قلم نیفتاده است چیزهای دیگری هم هست که اگر فرصتی بیابم از  آن‌ها خواهم سرود.

شاعر مجموعه "پوست دیگر نمی‌تواند مخفی‌ام کند" ادامه داد: فکر می‌کنم بسیاری از شاعران و نویسندگان که برای نوجوانان می‌سرایند و می‌نویسند، گاه خود را در برابر این پرسش دیده‌اند که "آیا درست است مخاطبی به نام نوجوان بسازیم و او را از دیگران جدا کنیم؟" به باور من درست است و این کار را کرده‌ام، شعرهایی سروده‌ام با حال و هوایی که نه کودکانه است و نه بزرگ‌سالانه. تجربه سال‌ها همراهی با نوجوانان در مدارس راهنمایی دیروز و دبیرستان‌های مقطع متوسطه اول امروز و نوجوانی خودم راهنمای من برای سرودن این‌گونه شعرها بوده است.

مرادی با این توضیح که به‌نظرم تنها افرادی می‌توانند در این زمینه موفق شوند و شعرهای خوب بنویسند که با خودشان صادق باشند و بررسی کنند ببینند آیا واقعا دوست دارند با این طیف دیالوگ داشته باشند یا نه؟، افزود: در سال‌های اخیر شاعرانی به صف شاعران شعر نوجوان پیوسته‌اند که این صداقت را با خود نداشته‌اند و از آن جا که این صداقت، کیفی است و قابل اندازه‌گیری نیست مدتی طول می‌کشد تا ابرها کنار بروند. فقط شعر نوجوان نیست! در ایران هر شخصی دلش بخواهد می‌رود مجموعه شعر منتشر می‌کند و هیچ شخصی هم نمی‌تواند جلوی او را بگیرد. گاهی شرایط فرهنگی جامعه برای چاپ کتاب مهیاتر است و کتاب‌های بیشتری منتشر می‌شوند، رویکرد ناشران و بازار نشر هم در این زمینه بی‌تاثیر نیست.

او با بیان این که نوجوان‌های امروز با نوجوان‌های دیروز تفاوت دارند، همان‌طور که نوجوان‌های سال‌های اخیر با نوجوان‌های چند سال گذشته، اظهارداشت: زمان، مرتب جابه‌جا می‌شود و چیزهایی را با خود می‌برد و چیزهایی را همراه خودش می‌آورد. چیزهایی هم هستند که سر جای خودشان باقی می‌مانند. شاید بهتر باشد آن‌ها را "مفاهیم ازلی ابدی" نامید. این مفاهیم در ذهن بچه‌ها پرسش‌های بنیادین به‌وجود می‌آورند. یک شاعر شعر نوجوان باید به این مفاهیم توجه کند. در نوجوانی هنوز ذهن، خانه هویت‌های قالبی و قراردادی نشده و جا برای فضاهای تازه هست. جامعه، قرار است به‌زودی الگوهای خود را به نوجوان تحمیل کند. این الگوها غالبا از ویترین جامعه می‌آیند تا بچه‌ها را یک شکل و یکسان کند، شعر می‌تواند از شدت این الگوها بکاهد و راهی به رهایی باشد.

مرادی با این توضیح که کتاب‌های درسی می‌توانند این کار را انجام دهند که متاسفانه چندان در این زمینه موفق نیستند، تصریح کرد: در سال‌های اخیر بسیاری از شاعران و نویسندگان نسبت به فروپاشی کتاب‌های درسی به‌ویژه کتاب‌های ادبیات فارسی هشدار داده‌اند. به‌نظرم اگر آموزش و پرورش هوشیار بود حتی می‌توانست از اپلیکیشن شاد برای یافتن مخاطب‌های گمشده استفاده کند. در گذشته، مجله‌ها مخاطبان نوجوان را پیدا می‌کردند. در واقع این نوجوان‌ها بودند که آن مجله را می‌یافتند. مجله‌ها بچه‌ها را به کتاب‌ها وصل می‌کردند و نقش "پل" داشتند. معتقدم که رابطه شاعر و مخاطب باید اتفاق بیفتد. این اتفاق دو طرفه است، مثل این که دو نفر از دو سو به طرف هم می‌آیند و در نقطه‌ای باهم دیدار می‌کنند.

او هم‌چنین یک مجموعه شعر با عنوان "سوانح عاشقان و این که چگونه بخش‌هایی از باله نهنگ آسیب دید" را در نشر خوزان در دست چاپ دارد و گفت: کارهای اولیه کتاب انجام شده و امیدوارم پیش از نوروز روانه کتاب‌فروشی‌ها شود. این اثر بیانگر شعرهای چند سال اخیر است. مخاطب این دفتر شعر نوجوانان نیستند اما این به آن معنی نیست که آن‌ها نمی‌توانند این کتاب را بخوانند. شعر، به‌واقع مرز سنی ندارد.

مرادی یک تریلوژی (سه‌گانه) شاعرانه برای نوجوانان دارد که مشغول ویرایش آن است. در شعرهای این سه‌گانه یک بار از بیرون و یک بار از درون به پدیده‌ها چشم دوخته است.