سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: حسن بن علی بن ابیطالب دومین امام شیعیان، فرزند امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س) هستند. نام "حسن" به معنای نیکو را پیامبر(ص) برای ایشان برگزیدند. کنیه امام حسن مجتبی(ع) را "ابومحمد" و "ابوالقاسم" گفته‌اند. برای ایشان القابی هم‌چون مجتبی (برگزیده) و سید (سرور) و زکی (پاکیزه) برشمرده‌اند.

امام حسن (ع) پس از شهادت پدر بزرگوارش به امر خدا و طبق وصیت آن حضرت، به امامت رسیدند و نزدیک به 6 ماه به اداره امور مسلمین پرداختند. طبق روایت‌ها مهم‌ترین حادثه در زندگی امام حسن علیه‌السلام جریان صلح معاویه با آن حضرت است. تحلیل این حادثه از آن جهت ضروری به نظر می‌رسد که امام صلح را حجتی بر آیندگان می‌داند.

حکومت اموی پس از تحمیل صلح بر امام حسن علیه‌السلام گرچه به بسیاری از اهداف خود رسیده بود، ولی هم‌چنان وجود امام را مانع از به اجرا درآوردن برخی از نیات پلید خود می‌دانست. از جمله اهدافی که معاویه دنبال می‌کرد، تعیین جانشین برای خود بود. معاویه تصمیم گرفت از هر راه ممکن امام علیه‌السلام را به شهادت برساند. پس از بررسی‌های زیاد، جعده همسر امام حسن(ع) را مناسب‌ترین فرد برای تحقق بخشیدن به این هدف پلید دید.

آن‌گاه به صورت محرمانه و با ارسال صدهزار درهم به جعده، به او قول داد که اگر امام حسن (ع) را به شهادت برساند او را به همسری یزید درخواهد آورد. جعده آن حضرت را با ریختن زهر در آب آشامیدنی مسموم کرد و طولی نکشید بر اثر آن، امام حسن علیه‌السلام در سن 47 سالگی به شهادت رسیدند و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شدند.

درباره جود و بخشش امام مجتبی (ع) هم حکایات و روایات متعددی بیان شده است. آیه اطعام، آیه مودت و آیه مباهله نیز درباره ایشان و پدر و مادر و برادرشان نازل شده است. حضرت امام حسن مجتبی (ع) دو بار کل دارایی‌شان را در راه خدا بخشیدند و سه بار نیمی از اموالشان را به نیازمندان دادند. به دلیل بخشش‌های فراوان ایشان را "کریم اهل بیت" خوانده‌اند.

به روایتی هفتم ماه صفر شهادت امام حسن‌مجتبی (ع) است. در روایاتی دیگر 28 صفر زمان شهادت دومین امام شیعیان عنوان شده است.

درباره امام حسن مجتبی (ع) کتاب‌های متعددی نوشته و به چاپ رسیدند. هم‌چنین شاعران آیینی اشعاری در سوگ شهادت ایشان سروده‌اند. معرفی 20 عنوان کتاب:

1-"تحلیلى از زندگانى سیاسى امام حسن مجتبى علیه‌السلام"‌ نوشته جعفر مرتضى‌العاملى ترجمه محمد سپهرى

2-"حقایق پنهان" پژوهشی‌ در زندگانی‌ سیاسی‌ امام‌ حسن‌ مجتبی‌ به قلم احمد زمانی‌

3-"مسند الامام المجتبى ابی محمد الحسن بن علی علیهما السلام‌" نوشته عزیزالله عطاردی‌

4-"مکتب کریم اهل بیت (ع) امام حسن مجتبی (ع)" نوشته علی ‌قائمی

5-"دریا، طوفان، تلاطم، ‌پنجره‌ای به آفاق شخصیت شگفت امام حسن مجتبی (ع)" نوشته محبوبه زارع

6-"چهل حدیث در فضایل امام حسن (ع)" پاره‌ای از احادیث پیامبر و سایر معصومین (ع)

7-"کلمه ‌الامام الحسن" اثر سیدحسن شیرازی ترجمه علی‌رضا میرزامحمد

8-"حسن(ع) کیست؟" اثر فضل‌الله کمپانی

9-"صلح امام حسن، پرشکوه‌ترین نرمش قهرمانانه" شیخ‌راضی آل‌یاسین ترجمه حضرت آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای

10-"نگرشی به صلح امام حسن(ع)" اثر ابراهیم طاهری

11-"امام مجتبی(ع) در آئینه کتاب" شامل کتاب شناسی 463 عنوان کتاب مستقل در 10 زبان

12-"امام حسن" بحثی برگرفته از کتاب الغدیر نوشته علامه عبدالحسین امینی با گردآوری محمدحسن شفیعی شاهرودی

13-"رمان حا سین نون" نوشته سیدعلی شجاعی

14-"غنچه یاس کبود" نوشته هادی شریفی

15-"زندگانی امام حسن مجتبی (ع)" آیت‌الله سیدهاشم رسولی‌محلاتی

16-"ناسخ التواریخ" نوشته میرزا محمدتقی سپهر

17-"داستان‌هایی از زندگانی امام حسن مجتبی (ع)" فرزانه حیدری

18-"تاریخ زندگانی امام حسن مجتبی (ع)" نوشته سیدمهدی میرزایی

19-"یادگار آفتاب" پژوهشی در زندگانی و سیره امام حسن مجتبی (ع) از ابوالفضل هادی‌منش

20-"در مکتب کریم اهل بیت(ع) امام حسن مجتبی (ع)" نویسنده علی‌قائمی

نمونه اشعاری که در سوگ شهادت جان‌سوز امام کریم اهل بیت سروده شدند:

یک عمر در حوالی غربت مقیم بود

آن سیدی که سفره دستش کریم بود

خورشید بود و ماه از او نور می‌گرفت

تا بود، آسمان و زمین را رحیم بود

سر می‌کشید خانه به خانه محله را

این کارهای هر سحر این نسیم بود

آتش زبانه می‌کشد از دشت سبز او

چون گلفروش کوچه طور کلیم بود

این چند روزه سایه یثرب بلند شد

چون حال آفتاب مدینه وخیم بود

حقش نبود تیر به تابوت او زدن

این کعبه در عبادت مردم سهیم بود

بی سابقه است حادثه اما جدید نیست

این خانواده غربتشان از قدیم بود

آقا ببخش قصد جسارت نداشتم

پای درازم از برکات گلیم بود

رضا جعفری

 

گر چه در مظلومیت احساس غربت می‌کنیم‌

می‌رسد از راه، روزی که قیامت می‌کنیم

می‌رسد روزی که می‌سازیم، صحنت را حسن؟!

بعد از آن درباره‌اش هر روز، صحبت می‌کنیم

از مزارت گَرد غم یک روز، جارو می‌شود

خاک‌های روی آن را مهر تربت می‌کنیم

ما حصار ظلم را از دور قبرت می‌کنیم

زائرانت را از این دیوار، راحت می‌کنیم

عاقبت یک روز، از درگاه "باب القاسمت"

پرچم گنبد طلایت را زیارت می‌کنیم

عاقبت یک روز، رو به گنبدت می‌ایستیم

دست بر سینه به تو عرض ارادت می‌کنیم

لذت بوسیدن دست ضریحت را حسن

با تمام ساکنان عرش، قسمت می‌کنیم

ما برای روضه خوانی بین جمع زائران

در حرم هر روز، یک مداح دعوت می‌کنیم

در حیاط صحن تو آنقدر، سینه می‌زنیم

بعد از آن در سایه سارت استراحت می‌کنیم

در میان کوچه‌ بغض تو هیئت می‌زنیم

در عزای مادرت ذکر مصیبت می‌کنیم

بغض کردن از غریبی مزارت کافی است‌

می‌رسد روزی که آخر ترک عادت می‌کنیم

می‌رسد روزی که ما در سرزمین مادری

از ظهور حضرت مهدی حمایت می‌کنیم

رضا قاسمی

 

ای مادری‌ترین پسر فاطمه، حسن

ای مجتبی‌ترین ثمر فاطمه، حسن

آن مقتدا که هیچ کَسَش اقتدا نکرد

با اینکه هست تاج سر فاطمه، حسن

وقتی که در مدینه غریبش گذاشتند

یعنی شکست بال و پر فاطمه، حسن

حتی صدای تو به سپاهت نمی‌رسید

یعنی شکسته شد کمر فاطمه، حسن

روزی که مادر تو به کوچه ز پا فتاد

چشم تو دید درد سر فاطمه، حسن

در ناله ها و نافله‌های شبش کسی

چون تو ندید چشم تر فاطمه، حسن

در بین اهل بیت، خدایی خودت بگو

مثل تو کیست خونجگر فاطمه، حسن

چون تو کسی که چادر خاکی ندیده است

ای قامتت عصا به بر فاطمه، حسن

سیلی به پیش چشم تو بر مادرت زدند

دیوار بود و زخم سر فاطمه، حسن

زهرا اگر که شد سپر مرتضی علی

آری تویی، تویی سپر فاطمه، حسن

الحق که از حسین تو هستی غریب‌تر

این غربت است، در نظر فاطمه، حسن

یک یار هم کنار تو روز وفا نماند

در غربتی تو هم اثر فاطمه، حسن

یک عمر خون دل ز گلویت به تشت ریخت

ای پاره پاره جگر فاطمه، حسن

محمود ژولیده

 

غربت برای تو به وطن گریه می‌کند

هر مرد در غم تو چو زن گریه می‌کند

خونابه نگاه تو وقتی تمام شد

بر غصه دل تو دهن گریه می‌کند

باران گرفت و لاله  عباسی‌ات شکفت

عباس بر تو سرو چمن گریه می‌کند

رفتی که حرف دل بزنی رخ خضاب شد

اینجا حنا به طرز سخن گریه می‌کند

تو روح زینبی، سر جدّت نگاه کن

بر روح زخم خورده، بدن گریه می‌کند

از شاهکار صلح تو طرحش بلند شد

هفتاد و دو سری که به تن گریه می‌کند

هفتاد روزن از کفن تو گشوده شد

در ماتم تن تو کفن گریه می‌کند

در هر کسی برای حسن اشک چشم نیست

معنی، حسین بهر حسن گریه می‌کند

محمد سهرابی

 

ای در هوای ماتم تو عرش، سوگوار‌

ای در غم تو چشم سماوات، اشکبار

اسلام در مصیبت تو می‌شود یتیم

دین در فراق روی تو بی‌تاب، بیقرار

ما را در اوج گنبد خضرای خود ببر

تا روی گنبدت بنشینیم، چون غبار

هرگز ز یاد حضرت زهرا نمی‌رود

چشمی که شد ز ماتم تو ابر نوبهار

رفتی و از مدینه‌ی تو رفت دلخوشی

کوچید مرغ عشق و محبت از آن دیار

سر زد پس از تو‌ای به همه خلق مهربان

از امت تو آنچه نمی‌رفت انتظار

هرچند از تو غیر محبت ندیده بود

اما به اهل بیت تو بد کرد روزگار

گلچین رسید و بعد تو خشکید پشت در

یاسی که مانده بود ز باغ تو یادگار

گر می‌گرفت آتش کینه به خانه و‌

می‌رفت سمت پهلوی گل دست‌های خار

آن دست که به بازوی زهرا قلاف زد

انداخت دور گردن مولا طناب دار

در بین کوچه باز همان دست آمد و

دیوار کوچه خون شد و افتاد گوشوار

محمدعلی بیابانی