سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: شیوا مقانلو نویسنده و مترجم، درباره مبحث ترجمه‌های موازی به هنرآنلاین گفت: ترجمه موازی دو حالت دارد یا مترجمان  بی‌خبر از هم کار کردند (که این موضوع زیاد پیش می‌آید)، یا این‌که عملا کپی کاری صورت گرفته و در حالی که ترجمه­ خوبی در بازار وجود داشته ولی ناشران دیگر آن کتاب را دوباره عرضه کرده‌اند؛ که در حالت دوم دقیقا نمی‌توان تعیین کرد مترجم بعدی واقعا اثر را مجدد ترجمه کرده یا همان ترجمه قبلی را با تغییر دادن برخی جملات به اسم ترجمه‌ای جدید به بازار کتاب ارائه داده است. در کل ترجمه مجدد از اثری که دیگر در بازار نیست، یا ترجمه بدی از آن موجود است، هیچ عیبی ندارد، یعنی به هرصورت ترجمه جدید باید چیزی به ارزش­‌های اثر بی‌افزاید و صرفا پیروی کورکورانه نباشد.

او نظارت دستگاه‌های دولتی را مسئله‌ای دانست که می‌تواند از موازی کاری جلوگیری کند و افزود: نظارت دستگاه‌های دولتی و ارشاد می‌تواند وارد بحث بررسی ترجمه­‌های موازی شود و با سپردن این مهم به گروه­‌های حرفه­‌ای حتی، در خارج از وزارتخانه، تا حدی از دوباره­ کاری یا کپی­‌کاری جلوگیری کند. پیشنهاد همیشگی من این است که زیرساخت‌های فنی و کارگروه­‌های خبره وجود داشته باشند برای بررسی ابتدایی ترجمه‌ها و تشخیص این‌که از روی چیزی کپی شده یا خیر.

مترجم "آشنایی با همینگوی" ادامه داد: اما این قضیه سویه دیگری هم دارد و آن هم ترجمه‌های بدی است که در بازار موجود هستند و حتی کپی‌رایت هم دارند! در درجه نخست، حق مخاطب فارسی‌زبان است که یک کتاب را با ترجمه خوب بخواند. 

مقانلو با تاکید بر این‌که اگر ترجمه­‌ اول کتابی ضعیفی باشد ایرادی ندارد که ترجمه­ دیگری از آن هم به بازار کتاب بیاید، تصریح کرد: وجه دیگر این مساله، بحث کپی‌رایت است. من در کل از طرف‌داران کپی­‌رایت برای کتاب هستم و همیشه در صحبت‌هایم از کپی‌رایت برای آثار ادبی و داستانی دفاع می‌کنم و معتقدم اگر ناشری کپی‌رایت کتابی را بخرد و ترجمه خوبی هم از آن ارائه دهد، باید از برگردان مجددش حذر کرد. وقتی ناشر ایرانی به اثر جهانی احترام می‌گذارد و با صرف هزینه اثری را می‌خرد، خوب است بقیه هم در داخل ایران به کار او احترام بگذارند. اما این‌جا پاشنه آشیلی وجود دارد که باعث می­‌شود خود کپی‌رایت به یک آسیب جدی و مشکل بزرگ تبدیل شود! این اواخر ناشرانی را می­‌بینیم که به صرف داشتن وضعیت مالی خوب یا امکان مبادلات ارزی، برای خرید کپی‌رایت کتاب اقدام کرده، کتابی را خریده و ترجمه کرده‌اند ولی ترجمه­ بسیار بدی به بازار ارائه شده است! یعنی ترجمه آنقدر ایراد دارد که منِ طرف‌دار کپی‌رایت صددرصد موافقم ترجمه­ دیگری از آن صورت بگیرد. 

مترجم "زندگی شهری" با این توضیح که کپی‌رایت در شرایطی می‌تواند کارکرد داشته باشد که ناشر خارجی نسبت به ادبیات ایران، ناشران و مترجمان ایران آگاهی داشته باشد، اظهارداشت: وقتی یک ناشر ایرانی قصد دارد از ناشر خارجی کپی‌رایت بخرد، ناشر خارجی باید رزومه ناشر و مترجم را بخواهد. در این صورت اگر ناشر ایرانی مترجمی معتبر و شناخته ­شده را معرفی کند، ناشر خارجی شاید تمام تمرکزش را روی وجه مالی قرارداد نگذارد و ذوق‌زده نشود که مثلا کدام نشر بیشترین پول را به او می­‌دهد، بلکه کپی‌رایت کتابش را به اعتبار ناشر ایرانی و فرد مترجم ایرانی بدهد؛ در واقع همه جا دنیا همین‌طور است. بنابراین در ترجمه موازی همه این ابعاد را باید در نظر گرفت. اگر تمامی این نکات در نظر گرفته شود به سیستم درست و واحدی می‌رسیم.

مترجم "ژاله‌­کش" درباره اهمیت ترجمه گفت: ما نه تولیدکننده بالقوه اندیشه مدرن هستیم و نه تولیدکننده شکل‌های ادبی مدرن؛ بدون هیچ تعارفی، در ادبیات تالیفی هم خیلی جاها از نظر ایده یا ساختار متاثر از اندیشه‌های ادبی کتاب‌های خارجی هستیم؛ ولی تکلیف شاق و کار منحصربه­‌فرد ما به عنوان نویسنده ایرانی این است که با زبان فارسی و ظرفیت زبانی خودمان کار می‌کنیم، ظرفیتی که اتفاقا بسیار بالا، قدمت­‌دار و درخشان است؛ وگرنه سبک‌ها و مکتب‌های مختلف که در طول تاریخ خلق و تکرار شده‌اند.

او افزود: شرق، ایران و خاورمیانه همیشه دانش‌ها و بینش‌­های مخصوص و منحصر به خودش را داشته که باید به آن ببالیم و البته برای همه جهان هم محترم است؛ اما کمیت و کیفیت آن طوری نیست بخواهیم به اتکای آن خودمان را از فراگرفتن و وارد کردن دانش­‌های دیگر بی‌نیاز بدانیم. داشتن یک روند درست در امر ترجمه به خود فرد مترجم و تمام جامعه کمک می‌کند که با دنیا هم‌سو و همراه شود و عقب نماند. ترجمه امری واجب و لازم است که توقف یا اتمام ندارد.