سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین:  نجف دریابندری فرزند ناخدا خلف و مریم، متولد اول شهریور 1309 در شهر آبادان بود. البته خود او معتقد بود پدرش چون عجله داشت او را زودتر به مدرسه بفرستد، تاریخ تولدش را اول شهریور گرفت.

دریابندری تحصیلاتش را در شهر زادگاهش آغاز کرد اما در سال سوم دبیرستان تحصیل را رها کرد و به دنبال کار رفت. حضور انگلیسی‌ها در تأسیسات نفتی شهر آبادان و تردد آنان در سطح شهر و کاربرد آن زبان، او را به یادگیری زبان انگلیسی علاقه‌مند ساخت و به‌طور خودآموز به فراگیری این زبان پرداخت. در سال 1332 اولین اثر خود را که ترجمه کتاب معروف "وداع با اسلحه" نوشته ارنست همینگوی بود برای چاپ به تهران فرستاد. ترجمه این کتاب او را به‌عنوان یک مترجم به جامعه فرهنگی معرفی کرد.

زنده‌یاد دریابندری بیش از شش دهه آثاری چون "وداع با اسلحه" و "پیرمرد و دریا" نوشته ارنست همینگوی، "سرگذشت هکلبری فین" و "بیگانه‌ای در دهکده" نوشته مارک توین، "گوربه‌گور" و "یک گل سرخ برای امیلی" نوشته ویلیام فاکنر، "رگتایم" و "بیلی باتگیت" نوشته ای. ال. دکتروف، "پیامبر و دیوانه" نوشته جبران خلیل جبران، "بازمانده روز" نوشته کازو ایشی‌گورو، "چنین کنند بزرگان" نوشته ویل کاپی و... را ترجمه کرد و کارهایی همچون مجموعه مقدمه‌های خود بر ترجمه‌هایش، افسانه اسطوره، شرح چند نظریه در افسانه‌شناسی و نقد یک اصطلاح و کتاب "مستطاب آشپزی" را نیز به نگارش درآورد.

نجف دریابندری از نگاه صاحب‌نظران

موحد: نجف جذابیتش را در میان جوانان از دست نداده

دکتر محمدعلی موحد درباره این نویسنده و مترجم می‌گوید: من دو نکته از ویژگی‎های نجف را می‎خواهم یاد کنم. اول آن که نجف آدمی است خودآموز، به معنی خودآموخته. خود استاد خود بوده. خود کشته و خود دُروده. به تعبیر نظامی کباب از ران خود خورده. از آن‌ها نیست که متاعشان تفاخر به حضور چند صباحی در سر کلاس فلان و احیاناً گذراندن رساله‎ای با یکی از آن اساتید خلاصه شود و از همین رو سخنش از باد و بروت فضل‌فروشی و علامه نمایی خالی است. نظام رسمی تعلیماتی معمولاً با مقدار زیادی خودنمایی و اظهار فضل و معلومات توأم است. اگر موضوعی را عنوان می‎کنند نه برای آن است که در ایضاح آن بکوشند، بلکه اطلاعات و معلومات خود را به رخ خواننده می‎کشند. چنین چیزی در نجف نیست. او در نوشته‎هایش مثل یک دوست با شما حرف می‎زند. در پی هیچ کشفی نیست. در مصاحبت او احساس ثقل و سنگینی نمی‎کنید.

وی اضافه کرد: این یک نکته بود. نکته دیگری هم دارم که باید عرض کنم که نجف جذابیتش را در میان جوانان از دست نداده است.

محمود دولت‌آبادی: نجف نگاه واقعبینانه و انتقادی را به ما آموخت

محمود دولت‌آبادی نیز درباره نجف دریابندری می‌گوید: فکر کردم من از نجف دریابندری چی یاد گرفتم. یادگیری آدمی مثل من یادگیری مَدرسی نیست. یادگیری آدمی مثل من، تا آنجا که متوجه شدم مثل تنفس هواست. اخیراً کسی از من پرسید شما از کدام نویسنده متأثر هستید یا یاد گرفتید. گفتم من از همه یاد گرفتم. الان شما به من بگو من چه گونه هوایی را تنفس می‎کنم. یادگیری من هم از همین مایه بوده است. نجف دریابندری به من یاد داده است که می‎شود همه ارزش‎ها را دید، شناخت و درباره‎شان داوری واقع‎بینانه کرد. نجف به من یاد داده است که هیچ پدیده‎ای مهم‎تر از خود آن پدیده نیست. وقتی یک مبحثی را مطرح کرده است. در مورد بوف کور، نجف برای نخستین بار نگاه دیگری را به بوف کور باز کرد و به‌زودی هم بسته شد. نگاهی که آدم‎هایی مثل من را از آن احوالات مجذوبیتِ صرف نسبت به یک نویسنده و نسبت به یک اثر واداشت که دور بشویم، فاصله بگیریم و واقع‎بینانه‎تر نگاه کنیم.

وی ادامه داد: این کار را با نویسندگان خارجی که آثارشان را ترجمه کرده است هم کرده. با فلاسفه هم کرده. شما اگر می‎خواهید که همینگوی نویسنده مهم قرن بیستم آمریکا را بشناسید باز هم می‎بایستی به پیشنهاد من، به ترجمه‎ها و نظر‌گاه‌های انتقادی نجف توجه کنید. اگر می‎خواهید که ویلیام فاکنر را بشناسید باز هم می‎بایستی به نگاه دریابندری دقیق بشوید. و اگر بخواهیم دکتروف را بشناسیم به طریق اولی. یادم هست زمانی کتاب "بیلی باتگیت" اثر دکتروف را می‎خواندم. مقدمه‌ای را نجف دریابندری در این کتاب نوشته و گفت‎وگویی را با نویسنده ترجمه کرده که مرا به یاد بیتی از سعدی انداخت. در آن گفت‎وگو نویسنده می‎گوید در دانشگاه‎های ما نویسنده زاده نشده است. از این دانشگاه‎ها آنچه بیرون آمده معلم نویسندگی بوده و من چطور یاد حرف سعدی نیفتم که می‎گوید: از مدرسه برنخاست هیچ اهل دلی. یا وقتی نجف درباره یکی از کارهای همینگوی صحبت می‎کند. این کتاب فقط پیرمرد و دریا نیست، این کتاب شناسنامه همینگوی هم هست. نویسندگانی مثل نجف به ما می‎گویند به اسامی که برای ما خیلی مهم‎ و بزرگ هستند و در واقعیتشان هم چنین هستند، می‎توان نگاه واقع‎بینانه و انتقادی داشت.

ناصر تقوایی: میراث نجف عشق به ترجمه است

ناصر تقوایی هم درباره نجف و تأثیر او بر روی نسل‌های مختلف می‌گوید: مهم‎‌ترین ویژگی نجف آن است که مترجمی را به‌عنوان کسب و کار انتخاب نکرد. ترجمه عشق زندگی‎اش بود. کتابی را که خوانده بود، مال خود می‌‎کرد و یک بار تحریرش می‌‎کرد و این میراث نجف دریابندری است در ادبیات ما و نه‌تنها در ادبیات ما بلکه در سایر هنر‌ها. من تربیت سینمایی را از خلاصه داستان‎ فیلم‎‌ها که برگرفته از نگاه نجف بود در آبادان دارم زیرا به من تربیتی در تماشای فیلم داد. من آن زمان فیلم را از دیالوگ‎هایی که رد و بدل می‌‎شد نمی‌‎فهمیدم، من فیلم را از ساختارش می‌‎فهمیدم و این مثل یک میراث از‌‌ همان دوران برای من باقی ماند.

دریابندری که در سال 1396 از سوی ‌سازمان میراث فرهنگی ایران، به‌عنوان "گنجینه زنده بشری" معرفی شد روز یکشنبه 14 اردیبهشت در سن 91 سال در تهران، بر اثر عوارض ناشی از کهولت سن درگذشت.