سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: حضرت امام علی بن‌الحسین بن علی بن ابیطالب (علیه السلام) چهارمین امام شیعیان، مشهور و ملقب به "امام سجاد" و "امام زین‌العابدین" در پنجم شعبان سال 38 هجری قمری در مدینه منوره متولد شدند. پدر امام سجاد (ع)، حضرت امام حسین بن علی سیدالشهدا(ع) و مادر بزرگوارشان حضرت شهربانو (س) دختر یزدگرد سوم پادشاه ساسانی هستند.

کنیه امام چهارم شیعیان، ابوالحسن، ابوالحسین، ابومحمد و ابوعبداللّه و از القاب ایشان سیدالعابدین و سیدالساجدین است.

کتاب "صحیفه سجادیه"، مجموعه‌ای از دعاها و مناجات امام زین‌العابدین علی بن الحسین (ع) است. این کتاب اگرچه در موضوع دعا و نیایش است، ولی شامل بسیاری از حقایق علوم، معارف اسلامی و عرفانی، قوانین و احکام شرعی، مسایل حساس سیاسی و اجتماعی، تربیتی و اخلاقی است که در شکل و قالب دعا این امام به آن‌ها اشاره کرده ‌است. این کتاب که پس از قرآن و نهج‌البلاغه مهم‌ترین میراث مکتوب شیعه به حساب می‌آید، به نام‌های خواهر قرآن و "انجیل اهل بیت" نیز مشهور است. صحیفه نیز مانند قرآن و نهج‌البلاغه از نظر فصاحت و بلاغت مورد توجه قرار گرفته است.

رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح روز سه‌شنبه 13 اسفندماه پس از کاشت درخت به مناسبت روز "درختکاری" در سخنان کوتاهی ضمن تاکید و توصیه بر رعایت مسایل بهداشتی و نکات گفته شود توسط پزشکان و متخصصان جهت پیشگیری از شیوع ویروس کرونا فرمودند: "البته این بلا آن‌چنان بزرگ نیست و بزرگ‌تر از آن نیز وجود داشته است، اما بنده به دعای برخاسته از دل پاک و صاف جوانان و افراد پرهیزگار برای دفع بلاهای بزرگ بسیار امیدوارم، چرا که توسل به درگاه خداوند و طلب شفاعت از نبی مکرم اسلام و ائمه بزرگوار می‌تواند بسیاری از مشکلات را برطرف کند. دعای هفتم صحیفه سجادیه دعای بسیار خوب و خوش‌مضمونی است که می‌توان با این الفاظ زیبا و با توجه به معانی آن با پروردگار سخن گفت".

دعای هفتم صحیفه سجادیه در 10 فراز از امام سجاد (ع) نقل شده و به آسان شدن دشواری‌ها به دست خدا و فراهم آمدن اسباب حیات به‌واسطه رحمت الهی اشاره دارد. از آموزه‌های این دعا این است که همه‌چیز فقط به خواست خداوند جریان دارد و اگر خداوند کسی را ذلیل کند، هیچ یاوری نمی‌یابد.

متن کامل دعای هفتم صحیفه سجادیه و ترجمه آن:

وَ کانَ مِنْ دُعَائِهِ علیه‌السلام إِذَا عَرَضَتْ لَهُ مُهِمَّةٌ أَوْ نَزَلَتْ بِهِ، مُلِمَّةٌ وَ عِنْدَ الْکرْبِ

(۱) یا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکارِهِ، وَ یا مَنْ یفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ یا مَنْ یلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَی رَوْحِ الْفَرَجِ. (۲) ذَلَّتْ لِقُدْرَتِک الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِک الْأَسْبَابُ، وَ جَرَی بِقُدرَتِک الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَی إِرَادَتِک الْأَشْیاءُ. (۳) فَهِی بِمَشِیتِک دُونَ قَوْلِک مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِک دُونَ نَهْیک مُنْزَجِرَةٌ. (۴) أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ، لَا ینْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا ینْکشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا کشَفْتَ (۵) وَ قَدْ نَزَلَ بی یا رَبِّ مَا قَدْ تَکأَّدَنِی ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بی‌مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ. (۶) وَ بِقُدْرَتِک أَوْرَدْتَهُ عَلَی وَ بِسُلْطَانِک وَجَّهْتَهُ إِلَی. (۷) فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُیسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ. (۸) فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِی یا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِک، وَ اکسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِک، وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا شَکوْتُ، وَ أَذِقْنِی حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْک رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِیئاً، وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِک مَخْرَجاً وَحِیاً. (۹) وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِک، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِک. (۱۰) فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بی‌یا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ به حمل مَا حَدَثَ عَلَی هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی کشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ، فَافْعَلْ بی‌ذَلِک وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْک، یا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ.

ترجمه دعای هفتم: دعای او هنگامی‌که برایش مهمی دست می‌داد یا رنجی فرود می‌آمد.

(۱) ای کسی که گره هر سختی به دست تو گشوده شود و ای که تندی شداید به عنایتت می‌شکند،‌ ای که راه بیرون‌شدن از تنگی و رفتن به سوی آسایش از تو خواسته شود، (۲) دشواری‌ها به لطف تو آسان شود و وسایل زندگی و اسباب حیات به رحمت تو فراهم آید و قضا به قدرتت جریان گیرد و همه‌چیز به اراده تو روان شود، (۳) تنها به خواست تو بی‌آنکه فرمان دهی، همه‌چیز فرمان برد، و هر چیز محض اراده‌ات بی‌آنکه نهی کنی از کار بایستد، (۴) در تمام دشواری‌ها تو را می‌خوانند و در بلیات و گرفتاری‌ها به تو پناه جویند، غیر از بلایی که تو دفع کنی بلایی برطرف نگردد و گرهی نگشاید مگر تواش بگشایی، (۵) الهی بلایی بر من فرود آمده که سختی و ثقل آن مرا در هم شکسته و گرفتاری‌هایی بر من حمله‌ور شده که تحملش برای من دشوار است (۶) و آن را تو از باب قدرتت بر من وارد کرده‌ای و به اقتدار خود متوجه من نموده‌ای، (۷) اله من، چیزی را که تو آورده‌ای کسی نبرد و آنچه تو فرستاده‌ای دیگری باز نگرداند و بسته تو را کسی نگشاید و چیزی را که تو بگشایی دیگری نبندد و آنچه را تو دشوار نموده‌ای کسی آسان نکند و آن را که تو ذلیل کرده‌ای یاوری نباشد، (۸) پس بر محمد و آلش درود فرست و به رحمتت الها - در آسایش را به رویم باز کن و به قدرتت صولت سلطان غم را در میدان حیات من بشکن و مرا در موردی که از آن شکوه دارم به عنایت و احسانت کامیاب کن و به درخواست من شیرینی اجابت بچشان و از سوی خودت رحمت و گشایشی دلخواه نصیبم فرما و برایم نجات و خلاصی سریع از گرفتاری‌ها مقرر کن (۹) و مرا به خاطر چیرگی غم از رعایت واجبات و به کار بستن مستحبات خود باز مدار؛ (۱۰) چرا که من به سبب آنچه به سرم آمده بی‌تاب‌وتوان شده، و قلبم از تحمل آنچه در زندگی‌ام رخ نموده، لبریز از اندوه گشته و تو به رفع گرفتاری‌هایم و دفع آنچه در آن درافتاده‌ام توانایی پس قدرتت را درباره من به کار بر، گرچه از جانب تو مستحق آن نیستم، ای صاحب عرش عظیم.

کتاب‌های متعددی با محوریت زندگی امام چهار شیعیان نوشته و منتشر شده است. همچنین شاعران آیینی در اشعاری به وصف میلاد امام سجاد(ع) پرداختند. نمونه‌های از این اشعار:

به دنیا آمدى تا مطلبى دیگر بیاموزم

من از رفتار تو الله را اکبر بیاموزم

کلاس درس شد سجاده‌ات، من روز میلادت

نشستم تا جهان را پاى این منبر بیاموزم

بریزم دور این ناعلم هارا و من خود را

بدون واسطه از ساقى کوثر بیاموزم

سر شب در تعلم سر به مهر کربلا بگذار

سحر بردار سر از سجده تا از سر بیاموزم

دعا در حق دشمن کردن و با دوست سر کردن

مرام شیعه را در سطح بالاتر بیاموزم

زبان تائبین وخائفین را پانزده گانه

به هنگام دعا از چهارمین حیدر بیاموزم

طریق روضه خواندن را ز تو آموختم، اما

طریق نوکرى را باید از قنبر بیاموزم

دعا را از ابوحمزه، مکارم را از اخلاقت

تجافى جهان را از همین منظر بیاموزم

هر آن چیزى که می‌بینم دلیلش کربلا باشد

اگر چیزى می‌آموزم به چشم‌تر بیاموزم

فرات مست را از چشم، تل را از سر شانه

ته گودال را از گودى حنجر بیاموزم

و مصداق شنیدن کى بود مانند دیدن را

بخوانم زندگیت را، مگر بهتر بیاموزم

اگر دیدم گلوى غنچه‌اى رد می‌شود از تیغ

شبیه تو گریز بر على اصغر بیاموزم

مهدی رحیمی

 

 همین که عطر تو را با خودش بیارد باد

به خاک پات می‌افـتیم، هرچه بادا باد

اگر بناست که صید کسی بجز تو شویم

خدا کند که نباشیم لحظه‌ای آزاد

شب ولادت پر خیر و برکت تو شده ست

شبی که قرعه‌ مستی به نام ما افتاد

چه اتفاق قشنگی ست این که در شعبان

فقط به صفحه‌ تقویم حک شده میلاد

نماز پنجم شعبان من ادا شده است

به سمت کعبه‌ رخسار حضرت سجاد

خدا به یمن قـدوم تو بر بنی آدم

برای بال گشودن به عرش، رخصت داد

همیشه دامن پر خیر شهر بانو، سبز

بهشت خانه‌ آقای ما حسین، آباد

خدا کند که نبیند غم علی‌ها را

خدا کند که نگردد حسین، دشمن شاد

به خاندان بزرگ تو منتسب گشتیم

شبی که ملک عجم را حسین شد داماد

نمی‌شود به خدا مست هیچ ذکر دگر

کسی که شد به دم "یاعلی مد" معتاد

علی عالی اعـلاست، زیـنت الله و

علی دوم ارباب ماست زیـن العباد

تو آنقدر شده‌ای، چون علی که خواندیمت

شبیه حیدر کرار، مجمـع الاضـداد

دخیـل تار عـبای نمــاز تو عبـاد

خجل ز پینه‌ پیشانی‌ات همه زهاد

عجیب نیست که پــیر طریق خضر شود

کسی که می‌شود از جانب شما ارشـاد

صحیفه‌ تو "زبور" است آل طا‌ها را

که با دعای تو، چون موم نرم شد فولاد

پی طلسم نرفیتم، چون دعایت هست

چرا کـه باطل سحرند نور این اُوْراد

نمی‌رسیم به حال بکاء و خوف و رجاء

مگر دعای ابوحمزه‌ات کند امداد

در اقتدا به دو تا چشم خیس پیغمبر

بناست گریه کنم در تمامی اعیاد

ز گریه‌های تو فهمیده‌ام، اسارت را

اسیر واقعـه هرگز نمی‌برد از یاد

اگرچه شکوه نکردی از آن همه غم، لیک

تو بر سر اُمَـوی‌ها چنان زدی فریاد

که پیش پای تو‌ای شیرمرد نسل علی

یزید فکر بریدن ز تاج و تخت افتاد

پس از شهادت بابا مدام می‌گفتی

زیـاد باد الهی عـذاب ابن زیـاد

رسیده‌ام به مقامی که حالی‌ام کردند

کلید باب بقیع است صحن گوهرشاد

 محمد قاسمی

 

نشیب‌های دل من فراز می‌خواهد

فراز اشک مرا در نماز می‌خواهد

موید است به روح القدس قلم

اما برای شعر سرودن نیاز می‌خواهد

اگر چه کرده دل من خیال پردازی

حقیقت است که عاشق مجاز می‌خواهد

برای سفره بازش نیامدم اینجا

گدای این در، آغوش باز می‌خواهد

اگر چه این دو شب از جام کربلا مستم

دلم دوباره شراب حجاز می‌خواهد

پیاله‌ای بدهیدم که دم زنم حق را

دوباره زنده کنم قصه‌ی فرزدق را

نسیم پنجم شعبان ز راه آمده است

صدای پای بهاران ز راه آمده است

ببین بدون پیمبر بدون جبرائیل

دوباره آیه‌ قرآن ز راه آمده است

میان بیشه شیران هاشمی امشب

غزال عرصه‌ ایمان ز راه آمده است

فقط نه اینکه ز راه آمده عزیز عرب

عزیز دختر ایران ز راه آمده است

زنی که در رگ او خون آریایی هاست

که از دیار دلیران ز راه آمده است

شب تولد فرزند شاه دختر ماست

زبان مادری او زبان کشور ماست

کسی که شد ششمین نور سوره‌ انسان

کسی که خسته شد از سجده‌های او شیطان

کسی که هست تجلی پنج تن در او

کسی که شد پدر هشت قبله‌ ایمان

کسی که با نفس یک غلام ساده‌ او

نفس گرفته زمین مدینه از باران

کسی که موقع انفاق بین سائل‌ها

ملقب است دل شب به صاحب انبان

به حق او حجر الاسودی شهادت داد

که جز به حق علی وا نکرده است دهان

به حیرت است کنار حجر دو چشم هشام

ز اهتمام خلایق به احترام امام

بخوان که ضبط کند آسمان صدایت را

صحیفه پخش کند بعد این نوایت را

برای این که بخوانیم "لا تؤدّبنی"

بخوان برای ابوحمزه‌ها دعایت را

تو با زبان خدا حرف می‌زنی آخر

چگونه یاد بگیریم ربنایت را

بیا و بعد دعا روضه هم بخوان آقا

بیا و شرح بده داغ کربلایت را

بیا بگو چه کشیدی تو در چهل منزل

بگو که بست به زنجیر دست و پایت را

بیا بگو چه به روز رقیه آوردند

بگو چگونه کشیدند عمه هایت را

کسی که حرف خدا و کتاب می‌آورد

کنار یک سر تشنه شراب می‌آورد

محسن عرب خالقی

 

خوب شد، ایران ما یک سهم از زهرا گرفت

خوب شد یک زن، میان خاندانت جا گرفت

لطف کرده فاطمه، ما را حساب آورده است

خوب شد این دفعه این عرض دعای ما گرفت

ما حساب کار خود را از ازل پس داده‌ایم

این چنین بوده که چشم مادرت ما را گرفت

شهر بانوی قبیله، شد کنیز فاطمه

مثل مروارید بود و رزق از دریا گرفت

در هیاهوی دو رنگی عرب های حجاز

پرچم ایرانیان را مادرت بالا گرفت

حامل نور "امامت" بود، بانوی حسین

تا به دنیا آمدی، تبریک از مولا گرفت

خاک پایت سرمه چشم تمام قدسیان

آفرینش با قدوم پاک تو "معنا" گرفت

زینت سجده تویی، زین العباد عالمی

با نماز تو ، "عبادت" جلوه‌ای زیبا گرفت

بشکند دست کسی که پیش چشمان ترت

زیور از گوش یتیمان، شام عاشورا گرفت

پوریا باقری