سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: این کتاب شامل دو نمایشنامه با عناوین "شال گردن" نوشته لادن شیرمرد و "طبلی که زیر پا می‌لرزید" اثر مریم منصوری است و از مجموعه نمایشنامه‌های "قلم روشن-4" نشر یافته است.

مجموعه "قلم روشن" شامل آثار مکتوب نمایشی است که با الهام از زندگی شخصیت‌های رزمنده و مبارز به سفارش دفتر انتشارات و پژوهش اداره کل هنرهای نمایشی مکتوب شده است.

"طبلی که زیر پا می‌لرزید" نمایشنامه‌ای است که براساس زندگی شهید علی چیت‌سازیان نوشته شده است.

نویسنده در ابتدای این متن نوشته است: "با یاد و احترام به خاطره شهید علی چیت‌سازیان، این نمایشنامه تقدیم می‌شود به لحظات انتظار و تنهایی همسران و مادران جان‌باختگان جنگ. به لحظات اندوه و غرور که قلب در گلو می‌تپید".

شهید علی چیت‌سازیان سال 1341 در خانواده‌ای مذهبی در همدان به دنیا آمد. جرات، تیزهوشی و توانایی جسمی از ویژگی‌های بارز دوران کودکی او بوده است.

او روز چهارم آذر 1366 در حین انجام یک ماموریت (گشت شناسایی) شهید شد. هنوز 18 ساله نشده بود که به میدان جنگ رفت و در بیست و پنج سالگی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

شهید چیت‌سازیان فرمانده اطلاعات عملیات لشکر انصارالحسین(ع) در دوران جنگ ایران و عراق بود. این نابغه اطلاعات و عملیات بارها در دوران جنگ تحمیلی توانسته بود با نفوذ به خاک دشمن به زیارت امام حسین (ع) برود. فرماندهان عراقی او را "عقرب زرد" می‌نامیدند و صدام برای سرش جایزه تعیین کرده بود.

در بخشی از این نمایشنامه آمده است: "علی: نه! اصلا و ابدا. من به نیروهام همیشه می‌گم... به شما هم می‌گم زهرا خانم، فرشته جان. شما هم نیروی خودی شدید. اخلاق، توی جامعه، حرف اول می‌زنه! اگه ما روی اخلاقیات، خوب کار کنیم، جامعه ایده‌آلی داریم. اگه اخلاق افراد یه جامعه، اسلامی و درست باشه، کشور مدینه فاضله می‌شه. ما باید وارد قلب و دل مردم جامعه بشیم تا مملکت در مسیر الهی قرار بگیره. من سعی می‌کنم با نیروهام این‌طوری باشم و تنها چیزی که تو زندگی خوشحالم می‌کنه اینه که یه آدمی که در مسیر اشتباه راه می‌رفته رو بیارم تو مسیر اصلی".

نمایشنامه "شال گردن" نیز براساس زندگی شهید محمدابراهیم همت مکتوب شده است.

محمد ابراهیم همت در روز 12 فروردین سال 1334 در شهرضای اصفهان به دنیا آمد. در دوران تحصیلش از هوش و استعداد فوق‌العاده‌ای برخوردار بود و با موفقیت تمام دوران دبستان و دبیرستان را پشت سر گذاشت. پس از پایان دوران سربازی و بازگشت به زادگاهش شغل معلمی را برگزید. پس از شروع جنگ تحمیلی از سوی رژیم متجاوز عراق، شهید همت به صحنه کارزار وارد شد و در طی سالیان حضور در جبهه‌های نبرد، خدمات شایان توجهی برجای گذاشت.

او پس از انقلاب و در سال 1361 مدت کوتاهی را در جبهه جنگ لبنان و اسرائیل گذراند، سپس به ایران بازگشت و در جبهه‌های جنگ ایران و عراق در عملیات‌هایی چون فتح‌المبین، بیت‌المقدس، رمضان و خیبر مسئولیت‌هایی را عهده‌دار بود. سرانجام در 24 اسفند سال 62 در عملیات خیبر به لقا خداوند شتافت.

این نمایشنامه دو شخصیت با نام‌های ژیلا شصت ساله و ابراهیم بیست و چند ساله دارد.

در بخشی از این متن می‌خوانیم: "ژیلا (زیر لب می‌خواند) تولدت مبارک، تولدت مبارک، تولدت مبارک...تولد مبارک ابراهیم.

ابراهیم: چه کرده این ژیلا بدیهیان! فقط یه چیزی...شرمنده ژیلا جان، من بیست و هشت سالمه، نه شصت و چهار.

ژیلا: اگه بودی، امروز شصت و چهار سالت می‌شد... به قول محمدمهدی، هیچ غباری، نمی‌تونه پدرم رو پیر کنه".

این دو نمایشنامه در قالب یک کتاب در شمارگان 1000 نسخه و با قیمت 17 هزار تومان توسط انتشارات نمایش منتشر شده است. یادداشت شهرام کرمی نیز ضمیمه اثرست.

HAAE6065