سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: اردشیر صالح‌پور نویسنده و پژوهشگر، با این توضیح که کتاب "هفت کافه بین راهی" را برای چاپ به انتشارات فرهنگ مانا سپرده به هنرآنلاین گفت: این اثر پژوهشی روایت و باز گفت هفت کافه بین راهی در هفت جاده خوزستان است. اتفاق‌ها دهه 20 تا دهه 50 یعنی یک دوره سی ساله را دربرمی‌گیرد. در واقع هفت کافه بین راهی را پیدا کردم و درباره آن‌ها پژوهش انجام داده‌ام.

او با بیان این که من موضوع اثر هنری‌ام را از پژوهش می‌سازم، اضافه‌ کرد: اثر هنری و پژوهش یک زوج را تشکیل می‌دهند. چیزی که برایم جالب است تبدیل کردن پژوهش به موضوع هنری است یعنی تولید خود پژوهش. این انگاره اصلی است که با نگاه بازگفتاری، روایتی و دراماتیک در هفت کافه بین راهی به پژوهش هفت موضوع پرداختم.

صالح‌پور با بیان این که کتاب "هفت کافه بین راهی" بخشی از خاطرات 30 ساله کافه‌هایی است که در جاده‌ها مستقر بودند، تصریح کرد: مدت‌ها است از کنار این کافه‌ها جاده نمی‌گذرد به غیر از خشت، گل، آجر و دیوار مخروبه چیزی از آن‌ها باقی نمانده است و برخی کافه‌ها با خاک یکسان شدند. من پس از سال‌ها از جاده‌ای که این کافه‌ها در آن قرار داشتند می‌گذشتم که متوجه شدم ماشین‌ها دیگر برای این کافه‌ها نمی‌ایستند. اتوبان مسیر این کافه‌ها را تغییر داده است و ماشین در آن توقف نمی‌کند. بنابراین این کافه‌ها مرده و هیچ زندگی در آن جریان ندارند.

او ادامه داد: یک بار که از این جاده‌ها می‌گذشتم توقف کردم و پیاده شدم. به سمت یکی از کافه‌ها رفتم. تکه‌ای از بشقاب چینی گل سرخی شکسته را از خاک و خرابه‌ها پیدا کردم. بشقابی که مردم در آن غذا خورده بودند. هنوز گل سرخ طراوت و تازگی‌اش را در خاک داشت. آن تکه را برداشتم و با خودم به تهران آوردم و از آن پس خاطرات آن دوره را طی دو سال بررسی کردم. در واقع آن تکه ظرف شکسته گل سرخی باعث شد که درباره این کافه‌ها بنویسم.

صالح‌پور با این توضیح که یک نوع قصه در ادبیات داریم که به قصه‌های "کافی تیبل" یا "داستان کوتاه" معروفند، اظهار داشت: این قصه‌ها را باید به فاصله زمانی 20 تا 25 دقیقه بخوانیم. حال من در کتاب "هفت کافه بین راهی" زمان این حضور را به حدود نیم ساعت تا 40 دقیقه رساندم که همان میزان توقف در کافه بین راهی است محلی برای تغذیه و رفتن که مبدا و مقصد دارند. این توقف‌گاه زمینه‌ای می‌شود تا درنگی و استراحت کنیم و در این فاصله است که قصه‌ها نوشته شدند. این افراد که توقف می‌کنند از یک شهری آمدند و به شهر دیگری می‌روند. حوادث و مسایلی دارند. این کافه‌ها محفلی برای مرگ، عشق، فرار و انتقام بوده‌اند.

او با بیان این‌که "هفت کافه بین راهی" کتاب متفاوتی بین درام، نمایش و مستندات است، افزود: حتی به آن می‌توان روایت و بازگفت یا نوعی بازگویی و بازآفرینی گفت؛ به نوعی خاطرات این کافه‌های مرده را زنده کردم که خاطرات اجتماعی هستند. این کافه‌ها به نوعی خاطرات کودکی من هم محسوب می‌شوند و برای نوشتن دوباره به این کافه‌ها رفتم. البته کتاب فقط داستان و روایت نیست و تاریخ نیز محسوب می‌شود و تحولات اجتماعی مانند ملی شدن نفت در آن دوره رخ داده است.

صالح‌پور با این توضیح که همه داستان‌ها با یک ظرف چینی گل سرخ آغاز می‌شود و با یک ترانه به پایان می‌رسد، گفت: تعمداً در کتاب یک‌سری بازی نشانه‌شناسی انجام دادم که بازی دراماتیک و نشانه‌شناسی است. کتاب برایم تجارب ساختار جالبی دارد و تجربه دیگرگونه محسوب می‌شود. حتی برخی گارسون‌ها را پیدا کردم و بسیاری از آن‌ها از دنیا رفتند. منوها و تابلوها را یافتم. همه کارهایم یک بعد پژوهشی دارد این کتاب هم نوعی پژوهش درباره کافه‌هاست؛ پژوهشی دراماتیک، قصه‌ای و میدانی که هفت داستان را دربرمی‌گیرد.