سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: رضا چایچی شاعر، نویسنده و مترجم، با این توضیح که با سرودن "دری به باغ ستاره‌ها" فرم تازه‌ای را به شعر فارسی پیشنهاد داده، به هنرآنلاین گفت: این شعر فرم و محتوای تازه‌ای دارد و مخاطب با خواندن این شعر بلند، به سیاره ناشناخته‌ای قدم می‌گذارد. به همین خاطر عنوان "دری به باغ ستاره‌ها" را برای این مجموعه انتخاب کرده‌ام.

او با بیان این‌که "دری به باغ ستاره‌ها" شعری بلند است که ساختار خطی ندارد و از چندین روایت بهره می‌برد که در طول اثر همدیگر را قطع می‌کنند و پیش می‌روند، اظهار داشت: بنابراین کل روایت‌ها پشت سرهم بیان نمی‌شوند و چنان چه گفته شد، روایت‌های متفاوتی در طول شعر جاری می‌شوند. به‌عنوان نمونه یکی از داستان‌ها از دو نفری سخن به میان می‌آورد که از تاریکی عمیقی می‌گریزند؛ در حالی که یکی به دیگری دلداری می‌دهد. با بستن چمدان، مسافرت این دو آغاز می‌شود و آن‌ها پا در راهی ناشناخته می‌گذارند به امید آن‌که مکان یا دنیایی بهتر را کشف کنند.

این منتقد ادبی افزود: بند نخست این روایت پایان می‌پذیرد؛ اما خواننده در بندهای بعدی شعر با توجه به عناصر و نشانه‌هایی که در نخستین بند آمده به ادامه روایت در بندهای بعد به کمک عناصری مثل چمدان و سایر المان‌هایی که در گفت‌وگوی آن دو مسافر مشهود است، پی می‌برد. البته میان هر یک از این روایت‌ها، بندهایی مستقل نیز وجود دارند که با فضای کلی شعر و موتیف‌های آن هماهنگ هستند. درهم تنیدگی استعاره‌ها، نشانه‌ها، به‌کارگیری تخیل و حضور تصاویر بکر و رفت و بازگشت‌ها، بافتی رازآمیز، جادویی و قابل تعمق به این اثر بخشیده است.

به گفته چایچی، زمان‌ نیز عاملی کلیدی و مهم در این شعر بلند به شمار می‌رود؛ زیرا از گذشته‌های بسیار دور آغاز می‌شود، از زمان پیدایش کره زمین که گوی آتشی چرخان بوده و هیچ موجود زنده‌ای در آن نمی‌زیسته است‌ و سپس رفته رفته و بعد از میلیون‌ها سال حیات در آن ایجاد می‌شود. در این شعر بلند بدیهی است که شاعر با تخیل به زمان دور چشم دوخته است‌. با ورق‌زدن صفحات زمان به عصر اسطوره‌ها و پیش تاریخ می‌رسیم و بعد هم تاریخ واقعی پا می‌گیرد.

او با این توضیح که زمان در این شعر بلند سیال است و تنها به گذشته نمی‌پردازد، بلکه گاه به عصر حاضر و اکنون دلالت دارد، تصریح کرد: مخاطب با بهره‌گیری از اشاره‌ها و کشف استعارات، در می‌یابد که شعر ارتباطی تنگاتنگ با گذشته کشورمان ایران دارد. ارتباط با اسطوره‌ها و تاریخ به جای مانده و فرهنگ کهنی که بر بسیاری از کشورها اثری ژرف و ماندگار گذاشته است. با بهره‌گیری از تخیل و بهره‌مندی از تصاویر شاعرانه این مفاهیم بیان شده است.

چایچی ادامه داد: این شعر را منظومه نمی‌دانم و شعری بلند است. البته پیش‌تر در مجموعه‌های چون "بوی اندام سیب" با اشعار بلندی روبه‌رو بودیم. اما این شعر بلند از نظر ساختار کلی و فرم اثر با کتاب "پس مسافر این کشتی شدیم" شباهت دارد؛ اما از نظر محتوا و درون‌مایه، باید گفت هر یک آفرینشی مجزا و دیگرگونه دارند.

او درباره چرایی سرایش شعر بلند نیز گفت: در شعر کوتاه نمی‌توان افق وسیعی را ترسیم کرد زیرا برش کوچکی از نگرش شاعر به هستی را منعکس می‌کند؛ ولی در شعر بلند، انگار از پلکانی بالا می‌روی و به منظره وسیعی دست می‌یابی که فضاهای گوناگون را در برمی‌گیرد که چنین منظری در شعر کوتاه قابل بیان نیست. به طور کلی مسئله بیان دیدگاه‌ها و عواطف گوناگون است که مرا به بلندنویسی وا داشته است.

شاعر مجموعه "بی‌چتر، بی‌چراغ" با بیان این‌که انسان برای کشف و شناختن دو نیرو دارد، یکی خرد و دیگری شهود که همان احساسات است، اضافه کرد: شاعر اگر خرد و اندیشه‌های ژرفی داشته باشد، اما شهود لازم را برای خلق شعر نداشته باشد، یا درست تربیتش نکرده باشد، در عرصه سرایش شعر دست خالی است. او باید به زبان تسلط کافی داشته باشد و زبان خاص خود را بیافریند و فرم‌های بدیع و نو در آثارش ایجاد کند. علاوه بر زبان‌آوری باید عناصری چون تخیل و اندیشه‌های شاعرانه و شهود که روح شعر را به وجود می‌آورد، در شعرهایش لمس شود.

"بی‌چتر، بی‌چراغ"، "روزی به خواب می‌رویم"، "بوی اندام سیب"، "مه چهره‌هایمان را با خود می‌برد"، "در این تپه کوچک از صدای هیچ پرنده‌ای خبری نیست"، "پس مسافر این کشتی شدم" و "باله ماسه‌ها" عناوین برخی آثار نشر یافته چایچی است.