سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین، در بخشی از مقدمه کتاب به قلم بهزاد قادری آمده است: "عروسک خانه نمایشنامه‌ای مونیخی- ایتالیایی در جریان خود تبعیدی ایبسن است که نخستین بار و همان سال انتشارش در تئاتر سلطنتی کپنهاگ بر صحنه رفت. اگر این نمایشنامه را از حیث شاعرانگی، صورتگری و دغدغه ایبسن درباره ساختار و پیرنگ با آثار قبلی او، مثل "پر گنت" (1867) یا حتی با یک اثر رئالیستی او، مثل "مرغابی وحشی" (1884)، مقایسه کنیم، در نگاه اول و حتی بعدها که بخواهیم منصفانه‌تر قضاوت کنیم، آن را هم سنگ این آثار نخواهیم یافت".

قادری نوشته است: "عروسک خانه (1879) دومین اثر در چرخه پدیدارشناسی ذهن و سیر جدل تاریخی برای رسیدن به آگاهی‌های متفاوت است. این نمایشنامه را "باد شمال" درام مدرن خوانده‌اند".

مترجم این نمایشنامه در بخشی دیگر گفته است: "مقایسه‌های ایبسن برای استفاده از بن‌مایه "عروسک" در آثارش بسیار گسترده و کلان است. به همین دلیل، عروسک‌خانه تنها ماجرای "عروسک" بودن نورا نیست؛ اینجا ایبسن به عمق یک معضل اجتماعی اشاره می‌کند و از فرهنگ عروسک‌پرور سخن می‌گوید".

در بخش پایانی این مقدمه نوشته شده: "یادآوری این نکته ضروری است که عروسک‌خانه در ایران با فیلم "سارا" مهرجویی نیز پیوند بینامتنی دارد؛ از این جهت، شاید بتوان برای تاریخ ترجمه این متن به فارسی، آن‌ها را به دو دسته عمده، ترجمه پیش و پس از سارا، تقسیم کرد. این ترجمه به قلم کسی است که "سارا" مهرجویی را بسیار زنده‌تر و واقعی‌تر از "نورا" ایبسن می‌داند؛ بنابراین، نمی‌توانم تاثیر این اقتباس زیبا را بر فضای کلی این ترجمه انکار کنم".

کتاب "عروسک‌خانه" نوشته هنریک ایبسن با ترجمه بهزاد قادری در شمارگان 1000 نسخه و با قیمت 21هزارتومان توسط نشر بیدگل روانه بازار کتابفروشی‌ها شده است.

هنریک یوهان ایبسن (۱۸۲۸–۱۹۰۶)، شاعر، نمایش‌نامه‌نویس و درام‌نویس نروژی است. او یکی از ستون‌های اصلی ادبیات مدرن نروژ است که تاثیر شگرفی بر نویسندگان بعد از خود گذاشته‌است. "ستون های جامعه"، "خانه عروسک"، "دشمن مردم"، "مرغابی وحشی"، "بانوی دریایی"، "هداگابلر"، "استاد معمار"، "جان گابریل بورکمن"، "وقتی ما مرد گان از خواب بر می‌خیزیم"، "ایولوف کوچولو"، "روسمر هولم"، "اشباح" و "دشمن مردم" از آثار ایبسن به شمار می‌آیند.

خلاصه نمایشنامه "خانه عروسک": نورا زن جوانی است که برای نجات شوهر خود هلمر از یک بیماری سخت، پنهانی امضای پدر را برای گرفتن وام جعل می‌کند. کروگستاد وام دهنده کارمند بانکی است که مسوولیت آن به هلمر واگذار شده. رفتار نادرست گرو گستاد باعث می‌شود که در آستانه اخراج قرار بگیرد. او از نورا می‌خواهد مانع اخراجش شود وگرنه راز جعل امضا را فاش خواهد کرد. هلمر تقاضای نورا را رد می‌کند نورا از ترس فاش شدن این راز و بی‌آبرویی تصمیم می‌گیرد خود را در دریا غرق کند. در هنگام بیرون رفتن نورا، نامه گروگستاد به دست هلمر می‌رسد. هلمر که فقط به فکر شهرت و اعتبار خود است نورا را محکوم می‌کند. از آن طرف نامه دیگری نیز از گرو گستاد می‌رسد که نشان از تحول فکری او دارد و از تقاضای خود صرف نظر می‌کند. خودخواهی شوهر در برابر فداکاری نورا باعث می‌شود زن سه فرزند و خانه خود را ترک کند و مرد را چون بیگانه‌ای تلقی کند.