سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: کار جدیدی از فردریک بکمن، نویسنده‌ی کتاب پرفروش و موفق "مردی به نام اوه" با عنوان "و هر روز صبح راه خانه دور و دورتر می‌شود"، مجموعه داستان "سومین قدیس" اثر رضا کوشالشاهی و دفتر شعر "شکست پایِ امیدِ روزگارِ سراب" اثر شادمان شکروی در نشر آفتابکاران منتشر شد.

"و هر روز صبح راه خانه دور و دورتر می‌شود" اثر فردریک بکمن به تازگی با ترجمه ریحانه وادیدار منتشر شده است. کارل فردریک بکمن  نویسنده و وبلاگ‌نویس سوئدی‌ست که در دوم ژانویه ۱۹۸۱ در استکهلم به دنیا آمده است. پیش‌ترها شهرت بکمن در سوئد به‌خاطر وبلاگ‌نویسی بود. او برای روزنامه‌های مختلف مقاله می‌نوشت و همکاری‌اش را با مجله مترو هم شروع کرد. همین‌طور در سال ۲۰۱۲ کتاب "مردی به نام اوه" را نوشت که همان سال بیش از ۶۰۰ هزار نسخه از آن فروش رفت. این کتاب در حال حاضر به بیش از ۳۰ زبان ترجمه شده، رتبه اول پرفروش‌های سوئد و نیویورک تایمز را از آن خود کرده و فیلم برگرفته از کتاب با همین نام در ۲۰۱۶ در سینماهای جهان اکران شد.

کتاب "و هر روز صبح راه خانه دور و دورتر می‌شود"در 67 صفحه و با قیمت 6500 تومان منتشر شده است.

"سومین قدیس" مجموعه داستانی است از رضا کوشالشاهی که شامل 9 داستان کوتاه می‌شود. این کتاب در 101 صفحه و با قیمت 10 هزار تومان منتشر شده است.

آغاز نخستین داستان این کتاب، "سومین قدیس" چنین است:

آنِ صفر

چه اهمیتی دارد که در این بیابان چه می‌کنم.

آنِ اول

فرض را بر این می‌گیریم پیرمردی ضعیف اندامم که در کنار رودی خروشان در نزدیکی شهر ساموس یونان اتاقکی برای خود ساخته‌ام و در آن مشغول به عبادتم که جوانی با اندامی غول آسا در حالی که چوب دستی در دست دارد به نزدیکی‌‌ام می‌آید.

گردنم را آن‌قدر بالا می‌برم تا صورتش را ببینم. می‌گوید: "هی پیرمرد تو پادشاهی را که شهریار سیاهی از آن می‌ترسد، می‌شناسی؟"

و در آخر دفتر شعر "شکست پایِ امیدِ روزگارِ سراب" اثر شادمان شکروی در 152 صفحه و با قیمت یازده هزار تومان منتشر شده است.

دو شعر از این کتاب می‌خوانیم:

همره کیقباد و جم، می‌گذریم و می‌رویم

تاج شهنشهی نگر همره بوریای ما

بر ره نیستی روان راهبر آن عدالتی

کش نکند تفاوتی شاهِ تو و گدای ما

***

نمی‌دانم گربه‌ام در آغوش شعر خوابیده است

یا شعری که دیروز گفتم در بغل گربه‌ام خیلی آرام و عمیق به خواب رفته است.

صحنه زیبایی است

وقتی که می‌بینی شعرات در آغوش گربه‌ات به خواب رفته

یا گربه‌ات در آغوش شعرات خوابیده

آدم به معنی واقعی لذت می‌برد

حتی به این فکر نمی‌کنم که کمی عجیب است

آخر من هیچ وقتِ خدا گربه و از این چیزها نداشته‌ام...