سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: مجموعه داستان "سینما لاله زار" اثر نوید حمیدی در نشر آزمون یار پویا منتشر شد. این کتاب شامل هفت داستان با نامهای "شب یلدا"، "جاده"، "جشن تولد"، "بچههای عباس آقا"، "آینههای خرد شده"، "سینما لاله زار" و "ساحل ارغوانی" میشود.
داستان "شب یلدا" نمونه بارز فضاسازی در مجموعه داستان "سینمالالهزار" است. "اولین بار کجا دیدماش؟ به عقب برمیگردم. نه خیلی دور. تنها به چند سال قبل. کم و زیادش در اصل قضیه فرقی ایجاد نمیکند. صحبتکردن از آن روزها چندان سخت و دشوار نیست. همه آن روزها را بهیاد دارند..." از دیگر خصیصههای این هفت داستان مکان وقوع آنهاست. بیشتر داستانها در شهر میگذرند: در خیابان، لالهزار، در صفهای طولانی زمان جنگ، در بهشتزهرا و در مکانهای جمعی.
بخشی از داستان "سینما لاله زار" از این مجموعه داستان:
"سلام شخصی از پُشت سَر، حرفمان را نصفه میگذارد. کت و شلواری قهوهای، کلاهی انگلیسی به سَر و سیگاری گوشه لباش. هنرپیشههای هالیوودی جلویاش کم میآورند و لُنگ میاندازند از نظر زیبایی. جلو میآید و بدون مقدمه و حرفی دستاش را سمتِ پدرم دراز میکند و پدرم اما نمیداند باید دست بدهد یا نه.
آن شخص دستاش روی هوا معلق مانده و نگاهام میکند. انتظار دارد حرفی بزنم یا با او دست بدهم. قطعا این کار را نخواهم کرد. از دستی که بویِ سیگار میدهد بیزارم. مادرم همینطور. درصدِ زیادی از رفتار و اخلاقام به مادرم رفته، اما افسوس که بزرگترین نقطه ضعفِ پدرم را به ارث بردهام و بَدتر از خودش، به سَمبلِ بیخیالی در فامیل تبدیل شدهام و همه در این موارد من را مثال میزنند و در زمانِ امتحانهایِ بچههای فامیل، برای پدر مادرشان تبدیل به الگوی صبر و استقامت میشوم! خبر ندارند خودم از این بیخیالی؛ خیلی چیزها را از دست دادم.
ای کاش این وراثتِ لعنتی وجود نداشت و اینطور نمیشدم. بیزارم از بیخیالی! در زمانِ گفتنِ خبرهای بَد همه عاجزانه و ملتمسانه از من درخواست میکنند و میخواهند این عملِ خطیر و بزرگ را انجام بدهم. چرا کسی موقع اتفاقهای خوب به یادم نمیافتد؟ نمیدانم! لعنت بهش!"
"سینما لاله زار" در شمارگان هزار نسخه، با 124 صفحه و قیمت 8 هزار تومان منتشر شده است.