سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: فریاد شیری شاعر، داستان‌نویس و مترجم شناخته شده‌ای است. از او تا به حال آثار بسیاری منتشر شده است. " آغوش من از سفر پر است"، " شیته گورانیه کانی باران" (شعر کردی)، " ماه مهمان چشمان تو بود"، " امضای تازه می‌خواهد این نام"، و " و تن‌فروشی نیست" از  دفترهای شعر فریاد شیری است که این آخری برگزیده هشتمین دوره جایزه شعر خبرنگاران 1393 شد. از او در مقام مترجم آثار شاعران و نویسندگانی نظیر شیرکو بیکس، لطیف هلمت و فرهاد پیربال را خوانده‌ایم. از شیری چندین داستان برای نوجوانان از جمله "آلبوم یادگاری" و "داستان نقطه سر راهی" نیز منتشر شده است.

با او  در این گفت و گو به واسطه سمتش در نشر داستان با عنوان کارشناس ادبی بیش از همه در باب وضعیت نشر کتاب سخن گفته‌ایم.

 

زمانی گفته می‌شد که تئاتر هنر خواص و الیت جامعه است و مخاطب عام ندارد ولی حالا هر شب حدود 120 نمایش در سطح شهر تهران روی صحنه می‌رود و اکثر سالن‌های تئاتر مملوء از تماشاگر می‌شوند. این در حالی است ‌که شعر و ادبیات مخاطبان خود را از دست داده و تیراژ کتاب‌ها نزول پیدا کرده است. به عنوان یک شاعر و مترجم که وارد حوزه نشر هم شده‌اید، فکر می‌کنید چرا ادبیات ما به این وضعیت دچار شده است؟

به نظرم دلیل اصلی‌اش این است که تئاتر دارد به صورت مستقیم و زنده با مخاطبش ارتباط برقرار می‌کند اما شعر و ادبیات به سمت فضای مجازی کوچ کرده و دارد به شکل نازلی در فضای مجازی عرضه می‌شود. در فضای مجازی هیچ ماهیت واضحی میان تولیدکننده و مخاطب وجود ندارد. در واقع نه مشخص است که فلان شعر را واقعاً فلان شخص سروده و نه می‌توان مطمئن بود که فلان مخاطب واقعاً مخاطب فلان شاعر است.

در واقع فضای مجازی همه چیز را به صورت حباب  و تصنعی به خورد تولیدکننده و مخاطب می‌دهد و این فضا خیلی خسته‌کننده شده است. در چنین شرایطی یک هنر زنده همچون هنر نمایش که در آن همه چیز واقعی است و هنرمند به طور مستقیم در مقابل مخاطب قرار می‌گیرد ، توجه بیشتری را به خودش جلب می‌کند و روز به روز مخاطبان بیشتری را به سمت خود می‌کشاند.

 هنرمند در اجرای نمایش مهارت و توانایی اش را به صورت زنده در معرض دید مخاطب حرفه ای قرار می دهد  و بدون هیچ واسطه ای ، هنر به روش " از تولید به مصرف " عرضه می شود. اما  در ادبیات  اینگونه نیست و واسطه ها و دللان فرهنگی اجازه نمی دهند هر اثر جدی به دست مخاطب برسد.

فریاد شیری

در ادبیات جهان ناشرها از نویسندگان می‌خواهند که مثل یک بیزینس‌من به ادبیات نگاه کنند و ضمن تسلط بر واژه و ادبیات، بازار را هم بشناسند و بدانند که در کجا باید جلسه رونمایی، جشن امضاء و... بگذارند. فکر می‌کنید ناشرهای ایرانی هم به همچین ماهیت‌هایی فکر می‌کنند؟ اصلاً درست است که نویسنده وارد پلن‌های اقتصادی شود؟

این اتفاق در ایران بیشتر از کشورهای دیگر رخ داده و حتی در برخی موارد به شدت منزجر کننده است. به خاطر این بحرانی که به واسطه تبلیغات و بازاریابی در شعر، داستان‌نویسی و ادبیات به وجود آمده، طیف وسیعی از شاعران و نویسندگان جدی و خوب ما طی دو دهه اخیر منزوی شده‌اند و حوصله فعالیت ادبی ندارند.

من به جرأت به شما می‌گویم که در حال حاضر پر فروش‌ترین آثار ادبیات ما، نوشته‌های سطحی و درجه سوم هستند و نوشته‌های جدی ما اصلاً به فروش نمی‌رسند. الآن بسیاری از شاعران و نویسندگان ما به جای مطالعه و وقت‌ گذاشتن برای خلق آثار ادبی ارزشمند، انرژی‌شان را بیشتر روی تبلیغات در فضای مجازی می‌گذارند.  مثلا فلان شاعر که از لحاظ مالی تأمین است و از طریق کانال‌های مختلف هم به قدرت مرتبط می‌شود و همین شاعر را طی یک دهه در صدر شعر معاصر فارسی قرار داده‌اند. برخی هر هفته در یک شهر کتاب یا خانه فرهنگ و...  برنامه رونمایی و جشن امضا و شعر خوانی دارند، در حالی‌که این حق از بسیاری از شاعران و نویسندگان دیگر ما گرفته شده است.

هم قدرت‌هایی در پشت پرده وجود دارد که این‌ها را حمایت می‌کند و هم ناشرانی که دغدغه‌شان صرفاً فروش کتاب است، بهای بیشتری به این‌ها می‌دهند و به همین شکل بزرگترین ضربه به ادبیات ما وارد می‌شود. در نتیجه این اتفاقات است که بسیاری از شاعران و نویسندگان خوب ما دیگر کتاب چاپ نمی‌کنند چون نمی‌خواهند وارد این بازار کثیف شوند و پا روی ارزش‌های خودشان بگذارند.

شما و چند تن از شاعران و نویسندگان دیگر کشور یک زمانی با یک افق دیدی وارد حوزه نشر شدید و احتمالاً می‌خواستید پروسه رابطه میان شاعر و نویسنده با نشر را از بین ببرید. ورود امثال شما به حوزه نشر به چه سر انجامی رسید؟

در همه جای دنیا شاعران و نویسنده‌گانی هستند که وارد کار نشر شده‌اند. نمونه برجسته آن هم "نزار قبانی" شاعر و ناشر مطرح سوری بود. این‌که شاعر چه شغلی را انتخاب می‌کند، بستگی به شرایط جامعه و جایگاه و روند طی شده توسط آن شاعر دارد. اخیراً یک نسل تازه‌ای از ناشران وارد حوزه نشر شده‌اند که خوشبختانه خودشان شاعر و نویسنده هستند. شاعران و نویسندگانی که وارد حوزه نشر می‌شوند، یک سری دغدغه‌ها دارند و می‌خواهند به رفع بحران به وجود آمده در حوزه نشر کمک کنند. من 12 سال از بهترین سالهای عمرم را زمانی که در یک انتشاراتی کار می کردم به هدر دادم و بعد از دوازده سال آن ناشر از طریق روابط و...صاحب برج و ثروت شد و من بیکار شده بودم و ناچار بودم از صفر شروع کنم، و به ناچار دو سالی است که به صورت مستقل و با کمک همسرم کار نشر را شروع کرده‌ام .

 دغدغه‌هایی در این حوزه دارم که متأسفانه سیستم مافیای نشر و خیلی دیگر از اتفاقات موجود نمی‌گذارند برنامه‌ ی خودم را در این حوزه عملی کنم. این را باید رو راست به شما بگویم. ما در انتشارات‌مان ناچاریم رمانی را چاپ کنیم که مخاطب عوام دارد و فروشش به بقای ناشر کمک می‌کند ولی چیزی که من به آن اعتقاد دارم و بابتش دارم در کار نشر بها هم می‌پردازم، کمک به نویسندگان خلاق و شاعران گمنام است.

این یک ریسک است که مرتکب می‌شوم و از این بابت ضرر هم کرده‌ام ولی چاره‌ای ندارم چون دارم به دغدغه‌ و آرزوی خودم جامه عمل می‌پوشانم و می‌خواهم آدم‌هایی که دیگران سعی دارند حذف‌شان کنند را به جامعه ادبیات کشور معرفی کنم.

فریاد شیری

بر کسی پوشیده نیست که شما در شرایط فعلی نشر می‌توانستید این شغل را رها کرده و وارد حرفه‌ای شوید که در آن خیلی راحت‌تر درآمدزایی و ارتزاق کنید اما همچنان روی  فعالیت‌تان در حوزه نشر تأکید دارد. چه عاملی شما را همچنان در این حوزه فعال نگه می‌دارد؟

صحبت‌های شما کاملا درست است و من می‌توانستم به جای آن‌که انرژی‌ام را برای کار نشر بگذارم، روی نوشته‌هایم متمرکز شوم و در کنار آن یک شغل عادی با حقوق متوسط هم برای ارتزاق داشته باشم اما احساس می‌کنم که یک سری تعهدات دارم و باید در حوزه نشر باقی بمانم تا بعضی از آثار ادبی در این حوزه به چاپ برسد و معرفی شود.  خوشبختانه دوستان دیگری مثل فریاد ناصری و مجید ضرغامی و... هم که از شاعران  خوب کشورمان هستند ، در حوزه نشر هم فعالیت می‌کنند، همین مشکلات و دغدغه‌ها را دارند و یک سری دغدغه‌ها باعث شده در این حوزه باقی بمانند.

هر کدام از ما خیلی راحت می‌توانستیم  مثلا در یکی از انتشاراتی‌ها مسئولیت شعر را بپذیریم و یک دستمزد خوب هم بگیریم اما آسیب‌شناسی کردیم و یک سری مشکلات در چرخه نشر دیدیم که فکر کردیم باید به این حوزه ورود کنیم تا این مشکلات بیش از این دامنه‌دار نشود. بستری که در حوزه نشر وجود دارد، بستر فرهنگی مناسبی نیست. سیستم پخش کتاب مافیایی عمل می کند و مانع پخش یک سری از کتاب‌های خوب و به درد بخور می‌شود. رسانه‌ها باید به این مقوله ورود کنند و ببیند که گیر کار در کجاست و چه کسانی مانع فعالیت دغدغه‌مندهای حوزه نشر می‌شوند. امیدوارم یک روزی شرایط نشر ما بهتر شود و مشکلاتی که در چرخه نشر وجود دارد به حداقل برسد.