سرویس سینمایی هنرآنلاین: در جشنواره سی و پنجم فیلم فجر و در بخش سودای سیمرغ فیلمی به نمایش درآمد که با سایر فیلم‌هایی که این روزها دیده می‌شوند متفاوت بود، فیلمی که در بستر تاریخ می‌گذرد اما روایتی شاعرانه از سختی‌ها دارد.

"کمدی انسانی" روایتی است از محمدهادی کریمی در مقام نویسنده و کارگردان که  در بستر تاریخ معاصر می‌گذرد  و به لحاظ تنوع لوکیشن و گستردگی داستان از جمله آثار متفاوت سینمای ایران است.

آرمان درویش، علیرضا شجاع نوری، فرخ نعمتی، هومن سیدی، لیلا زارع، بهاره کیان افشار، ایلیا نصراللهی و نیکی کریمی از جمله بازیگران این فیلم هستند که هر کدام به نسلی متفاوت از بازیگری سینمای ایران تعلق دارند. به همین بهانه و پس از اتمام جشنواره به سراغ دکتر محمدهادی کریمی رفتیم و با او درباره تازه‌ترین اثر سینمایی‌اش به گفت وگو نشستیم که آن را می‌خوانید:

در نشست خبری فیلم در جشنواره اشاره کردید "کمدی انسانی" فیلمی بود که نیاز به انگیزه داشت تا ساخته شود. به عنوان اولین سوال بفرمایید  ایده فیلم از کی و چطور شکل گرفت و تا مرحله اجرای آن چه پروسه زمانی طی شد؟

کانسپت اصلی  همیشه در پس ذهنم یا به عبارت بهتر در ناخودآگاهم بود نه اینکه ذخیره نگه داشته باشم، بلکه بیشتر حالت سرکوب و  تبعید به ناخودآگاه را داشت که  به آن فکر نکنم. هیچ جور شرایط ساختش وجود نداشت و اولین این شرایط آمادگی روحی من بود برای  مواجهه با این کانسپت بر روی کاغذ. اما سال گذشته واقعا برای این کانسپت بی تاب شدم، ایده در طی این سال‌ها پرورانده شده بود و فقط باید وقت می‌گذاشتم و می‌نوشتمش و سپس از هفت خوان‌های متعدد برای ساختش  در مراحل مختلف می‌گذشتم. اگر بخواهم زمان دقیقی به شما بدهم شاید یک سال از زمانی که تصمیم  گرفتم به این سوژه که ذهنم را سال‌ها اشغال  کرده بود روی خوش نشان دهم  تا زمانی که فیلم آماده نمایش شد طول کشید. اما چالش ذهنی قبلی من با آن به سال‌های قبل باز می‌گردد.

درباره لحن شاعرانه فیلم برایمان بگویید. چطور شد که به این لحن رسیدید؟  فیلم شما مقطعی از تاریخ را روایت می‌کند و ما فیلم‌های تاریخی بسیاری در طی این سال‌ها دیدیم، اما نوع بیان شما کاملا متفاوت بود درباره بیان و نحوه رسیدن به آن بگویید؟

"کمدی انسانی" فیلمی است بیوگرافیک، پیرامون زندگی یک فرد و به واسطه آن که هر زندگی‌ای در ادوار و دهه‌های مختلف امتداد می‌یابد، داستان ما هم در چند دهه رخ می‌دهد و این به معنای تاریخی بودن داستان نیست. گرچه برای نشان دادن هر دهه، تصاویر باید منطبق با حال و هوا و فضای آن دهه باشد؛ از بافت معماری و لباس گرفته تا اشیاء صحنه و رخدادهای اجتماعی ویژه آن دهه، ولی "کمدی انسانی"  وقتی دقت می‌کنیم یک فیلم جامعه شناختی است و نه تاریخی،  و این جامعه شناختی از کریدور بیشتر روان شناختی است یعنی از خلال بُعد روان‌شناختی رشد یک پسر در خانواده، مدرسه و در کل پیرامونش به یک نگاه کلی از جامعه‌ای که او در آن بزرگ شده و نیز اثری که او در بزرگسالی بر پیرامونش می‌گذارد می‌رسیم، اینکه خشونت چطور  در وجود یک فرد نهادینه و سپس باز تولید و منتشر می‌شود. من باید از شکنجه و تحقیر می گفتم، از رنج‌های پسری که مرد شد تا  خفیف و خوار شود  و همه این تلخی‌ها باید به زبانی  گفته می‌شد که  به لحاظ بصری و گرافیک همه  عین تابلوی نقاشی باشد که عشق اصلی و کشش اولیه شخصیت داستان به نقاشی بخشی از مضمون است و به لحاظ لحن روایت  آن  ظرافت درونی پسر که همیشه مورد تحقیر و سرکوب  واقع می‌شد  در فیلم جاری باشد که شما از آن به عنوان شاعرانگی یاد می‌کنید، که به نظرم به هر دو جنبه در فیلم  رسیده‌ایم. ضمن اینکه در "کمدی انسانی" از گویش تاریخی کلیشه‌ای و مرسوم فیلم‌های تاریخ معاصر و لباس‌ها و صحنه‌های تکراری خبری نیست، چیزی که باعث متفاوت دیده شدن آن از سوی شما شده است.

کمدی انسانی

شما با این که روایتی از تلخ و خشونت حاکم در جامعه را بیان می‌کنید، اما نام کمدی انسانی بر آن گذاشتید، این انتخاب نام برچه اساسی بود؟ 

هر نویسنده‌ای که این نام را  برای اثرش برمی گزیند می‌خواهد تعریضی داشته باشد به داستان منظوم دانته و بگوید خرق عادت‌هایی که در روایت دوزخ و بهشت بر خلاف سنت پیشینیان به مخاطب می‌دهد، حالا بروز و  ظهور دراماتیک‌تری در جامعه انسانی دارد، چه بسیار دوزخ‌هایی که تابلوی بهشت را بر سر در خود نصب کرده‌اند و چه دوزخیانی که از رانت بهشت دارند در  این دنیا متمتع می‌شوند.  خلاصه سفر ادیسه وار انسان بر روی زمین خاکی به یک تراژدی رسیده که از فرط رقت بار بودن  و تکرار همیشگی‌اش کمدی شده است.

 درباره انتخاب بازیگران فیلم هم بگویید؟ ارمان درویش بازیگری است که سال گذشته فیلم "چهارشنبه" را داشت و هنوز آنطور که باید و شاید شناخته نشده است، انتخاب او به عنوان نقش اصلی بر چه اساسی بود؟

معیارم در انتخاب بازیگران که خوشبختانه همه انتخاب‌های اولم بودند، نزدیکی به نقش و نیز توانایی‌های حرفه‌ای‌شان بود. خوشبختانه تیم بازیگری کمدی انسانی بسیار همگن و همسنگ ظاهر شده است،  و یکدستی بازی تیم بازیگران از امتیازات آن است،  به هرحال این قرار گرفتن چهار نسل بازیگری در کنار هم جذابیت‌ها و در عین حال سختی‌هایی دارد. جذابیتش در وهله نخست استفاده از بهترین‌هایی بود که هر کدام تجربه‌های خاص خود را در طی این سال‌ها اندوخته‌اند و به خاطر نوع زیست متفاوتی که به خاطر تعلق به دهه‌های خاص دارند،  نحوه حضورشان در حین ایفای نقش با یکدیگر متفاوت است و  سختی کار این بود که بازی متوازنی از گروه بازیگری بگیری، مانند این  که  همنوایی سازهای مختلفی  که هر کدام شکل و صدای مختلفی دارند به خلق یک قطعه  درست از لحاظ موسیقیایی منجر شود. به نظرم بازی آرمان درویش هم، صدای  یکی از این سازها بود که در همنوایی ارکستر نباید  بیش از فضای هارمونیک بلد می‌شد. عقیده غالب آنهایی که فیلم را دیده‌اند این است که مجموعه  بازی‌ها متوازن  و پذیرفتنی است، آرمان درویش هم به نظرم  در این مجموعه  متوازن به خوبی ظاهر شده است.

آقای کریمی شما تدوین فیلم را هم خودتان انجام دادید و عمدتا می گویند کارگردان خودش اگر بخواهد تدوین کند خیلی با ملاحظه این کار را انجام می‌دهد در حالی که تدوینگر اگر فرد دیگری باشد به راحتی اضافات را حذف می‌کند. چرا خودتان تدوین را برعهده گرفتید و آیا در نسخه اکران عمومی این مدت زمان تغییر می‌کند یا خیر؟

تدوین فیلم را خودم برعهده داشتم  البته  جوانانی که مسلط به ابزار رایانه‌ای تدوین هستند در مقام مجری  در کنارم بودند اما کانسپت تدوین که براساس سبکی که در  حین اجرا  در سرصحنه به آن رسیده بودم، فضای تدوین را به شکل فعلی‌اش رساند. سر صحنه می‌دانستم  چه می‌خواهم و به اندازه و همان مقدار گرفته بودم، در کل شاید شش دقیقه و نیم راش استفاده نشده دارم،  در واقع مونتاژ برای من در همان سر صحنه و نوع گرافیک بصری که انتخاب کرده‌ام شکل می‌گیرد و چیزی را برای میز مونتاژ  احاله نمی‌دهم.

به نظر می‌رسد فیلم با ریتم شاعرانه و آرامی که دارد کمی طولانی باشد...

کسانی که فیلم را مستقل و مجزا از فیلم  دیدن‌های مکرر جشنواره‌ای و آنهم در روزهای پایانی تماشا کرده‌اند چنین نظری غالبا ندارند، بخصوص آنکه فیلم تا دقیقه  پایان هنوز قصه می‌گوید  و در تمام مدت فیلم شاهد کاشت و برداشت‌های داستانی هستیم. 

یکی از نکات بارز و ویژه فیلم "کمدی انسانی" بخش رنگ است که در این بخش فوق العاده خوب کار شده و در مقایسه با سایر فیلم‌هایی که به نمایش درآمدند یک سروگردن بالاتر است... با توجه به اینکه فیلم شما روایتی است از چند برهه زمانی چقدر روی این اختلاف زمانی در بخش پردازش رنگ، نور و جنس تصویر کار کردید؟

نور گرم و به اصطلاح تنگستنی نور غالب آن دوره‌ها در غیاب لامپ‌های مهتابی و کم مصرف و ... در همه مکان‌ها استفاده می‌شد، ضمن اینکه نمی‌خواستیم  بخاطر نوع مضمون حالا فضای فیلم هم به اصطلاح سرد باشد، در اتالوناژ و تصحیح رنگ هم  روی این نکته بسیار دقت شد که فیلم در ادامه  کوشش‌های ارزشمند  زمان فیلمبرداری، همچنان آن حال و هوایی که فیلم‌های قدیمی و کلاسیک  ۳۵ میلیمتری را به ذهن یادآوری می‌کند،  داشته باشد، فیلمبرداری و در مرحله نهایی تصحیح رنگ فیلم به نظرم  در آنچه اشاره کردید یعنی درخشان  بودن سطح کیفی تصاویری که فضای خاص  را برای فیلم رقم می‌زنند، نقش بسیار مهمی دارد.

 فکر می‌کنید که کمدی انسانی در اکران عمومی تا چه میزان می‌تواند با اقبال مخاطب مواجه شود و ضمن اینکه آیا برنامه خاصی برای اکران فیلم در نظر دارید یا خیر؟

این فیلم حرف امروز جهان است، در هیاهوی غوغا سالارانه ستاره‌های پوشالی، قهرمان واقعی کجاست و در عبور از دکه‌های فریب دوزخی بسیار، کجا می‌توان به بهشت رسید ؟ فیلم از جهان ذهن یک کودک تا سفر بلوغ و میانسالی او مروری می‌کند بر مصائبی که بشر امروزی گرفتار آن است، جهلی که خشونت می‌آورد و خشونتی که جهل را بازتولید می‌کند و مخاطب مسلما دوست خواهد داشت چرا که علاوه بر حس همذات پنداری با شخصیت اصلی فیلم که همه می‌توانند  باشند، قصه می‌شنود و می‌بیند. من سعی کرده‌ام صد دقیقه قصه بگویم و خوب هم گفته شود، اما فیلم با تمام شدن در سالن تمام نمی‌شود و تازه در ذهن مخاطب شروع می‌شود، این دو مقوله را من عامدا از هم تفکیک کردم ، قصه و سرگرم شدن در سالن و فکر کردن به پرسش‌های بنیادینی  که فیلم مطرح می‌کند  پس از  تماشای فیلم که شاید منجر به آن شود که بخواهد فیلم را دوباره ببیند.

فیلم کمدی انسانی هومن سیدی

درباره جشنواره سی و پنجم و فیلم‌هایی که در جشنواره به نمایش درآمد، نظرتان را بفرمایید؟

متاسفانه نتوانستم فیلم دیگری را ببینم.

به نوعی می توان گفت "کمدی انسانی" در جشنواره و از دید هیئت انتخاب کاملا نادیده گرفته شد.

صحبت از تراژدی داوری این دوره حالا دیگر از فرط تکرار  کمدی شده، یک کمدی از نوع انسانی و واقعا دوست ندارم در موقعیت‌های کمیکی از این دست قرار بگیرم، اما پیش بینی این وضعیت دور از انتطار نبود، اصلا در خود فیلم وجود دارد، صحنه‌ای که پسرک علیرغم جو غالب در کلاس  که همه در زنگ نقاشی تفنگ و  خون و خونریزی و قتل و جنگ کشیده‌اند، بنا به میل درونی خودش خانه و گل و پرنده کشیده و به جرم اینکه خودش است و نه کپی پیس دیگران، سر از  سیاهچال مدرسه در می‌آورد.

 این روزها که از کمدی انسانی فارغ شده‌اید مشغول کار و برنامه خاصی هستید یا خیر؟

هنوز ریکاوری هر آنچه از سرمان گذشت به پایان نرسیده است، اما این دوران را با انگیزه  ساخت فیلم جدیدم که اوائل سال آینده کلید خواهد خورد، می‌خواهم هر چه زودتر به پایان ببرم، سوژه‌ای که شب و روزم به فکر در باره  آن می‌گذرد.