سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: مراسم رونمایی دو فیلمنامه "همشهری کین" و "پرندگان"، از مجموعه "برترین فیلمنامههای سینمای جهان" منتشرشده در نشر "سفید سار" چهارشنبه 17 آذرماه با حضور سعید عقیقی فیلمنامهنویس و کارشناس سینما، سعید قطبیزاده منتقد سینما و شیوا مقانلو ویراستار و سرپرست مجموعه در "نشر هنوز" برگزار شد، خسرو دهقان منتقد پیشکسوت سینما نیز از جمله مهمانان این مراسم بود.
در ابتدای این نشست حامد خادمیان مدیر نشر "سفید سار" ضمن خوشامدگویی به مهمانان این جلسه در صحبتهای کوتاهی از انتشار این دو عنوان کتاب صحبت کرد و گفت: شاید کمی گله کردن از شرایط نشر تکراری به نظر برسد، اما به نظرم باید آنقدر گفت، شاید که همین تکرارها باعث شود اتفاقی در حوزه نشر رخ دهد. امیدوارم وضعیت نشر کمی به سامان تر شود و کمی به این حرفه، حرفهایتر نگاه شود و به صنعت تبدیل شود. موضوع این نشست هم سینما است، خوشبختانه مدتی است شرایط اقتصادی سینما بهتر شده است و امیدوارم برای نشر چنین شرایطی اتفاق بیفتد.
شیوا مقانلو ویراستار و سرپرست مجموعه، در ابتدای نشست از چگونگی انتخاب فیلمنامهها برای چاپ صحبت کرد. او گفت: در ابتدا باید از گروهی تشکر کرد که باعث شدند تا چنین کارهایی آماده شود. نشر "سفید سار" و زحمات آقای خادمیان و همکارانشان در این مسیر بسیار راهگشا بود و گروه ترجمهای که با من همکاری میکنند. از زمانی که با آقای خادمیان شروع به همکاری کردیم، با اعتماد کامل همه چیز را به من سپردند و خوشبختانه با همدلی یک گروه خوب به نتایجی که مد نظر داشتیم رسیدیم.
او ادامه داد: نکتهای از ابتدا مد نظرم بود، اینکه از تمام ژانرهای سینمایی عنوانی داشته باشیم. نکته بعد در مورد گروهی است که با من همکاری میکنند. یک نکته حائز اهمیت بود که تمامی گروه ترجمه دانشآموختههای سینما و تئاتر باشند و اکثر آنها از شاگردان خودم در دانشگاه هنر و سینما-تئاتر و یا دانشگاه سوره هستند. دلیل انتخاب آنها نیز این بود که احساس کردم سینما را بلدند و به دانش زبان انگلیسی نیز مسلط هستند. البته تصمیم دارم در آینده گروه مترجمان را گستردهتر کنم و صرفاً به دانشجویان از دانشگاههایی که عرض کردم اکتفا نکنم. اما همان اصل که همگی آنها به دانش سینمایی احاطه داشته باشند برایم اهمیت دارد.
مقانلو در بخش دیگری از صحبتهایش افزود: تمامی مراحل ترجمه و چاپ کتابها با وسواس پیش رفت، آقای خادمیان با وسواس زیادی کار میکند و من هم به حساسیتهایی در طول کار قائلم. خدا را شکر این حساسیتها پاسخ مثبت داد و برای نخستین بار فیلمنامههایی در ایران با فرمت جهانی چاپ میشود و خوشحالم که مورد توجه منتقدان و مخاطبان قرار گرفته است.
در ادامه سعید قطبیزاده از منتقدان سینمایی در پاسخ به این پرسش که لزوم خواندن فیلمنامه، تا زمانی که فیلم وجود دارد برای افرادی که تخصص سینمایی ندارند، چیست؟ گفت: در دهه 60 و اوایل دهه 70 یکی از کارهایی که همیشه دوست داشتم این بود که جلوی دانشگاه به دنبال کتابهای فیلمنامه بودم، چرا که اساساً فیلمها به شکلی که امروزه در دسترس هستند، نبود. فیلمنامههایی که آن زمان هم منتشر میشد غالباً کتابهای قطوری بودند. آن زمان تشنه دانستن در مورد فیلمهای مهم سینما بودیم. در نتیجه وقتی فیلم در اختیارمان نبود، فیلمنامه را میخواندیم.
او ادامه داد: زمانی که فیلمها مثل ریگ روان شد، عملاً فیلمنامه به حاشیه رفت. یکی از دلایلی که من اینجا هستم حرف زدن درباره همین موضوع است. معتقدم خیلی وقتها جذابیت فیلمنامه، جدا از اهمیت فرهنگی، تشخیص یکسری تفاوتها هم هست. با دیدن یک فیلم نمیتوان ادعا کرد که به شناختی تکمیلی درباره هنر رسیدیم. یک فیلم ابتدا نوشته و بعد ساخته میشود و این چگونگی نوشتن و تغییراتی که انجام شده تا به مرحله ساخت برسد، اتفاق مهمی است. مثلاً فیلمنامه "پرندگان" از این جهت مهم است که این فیلم به نوعی آغاز دوران پایانی سینمای "هیچکاک" است و مثل فیلمهای قبلی او خبری از دکوپاژهای سنگین نبود. بنابراین در این فیلم با دوران تازهای از سینمای هیچکاک طرف هستیم.
در ادامه این نشست سعید عقیقی منتقد و کارشناس سینما در پاسخ به این پرسش که چطور میتوان فیلمنامه را خواند، در صورتی که فیلم هم وجود دارد و در نهایت خواننده از خواندن فیلمنامه لذت ببرد؟ گفت: واقعیت این است که چیزی به عنوان نگرش متن وجود دارد و اعتبار آثار از لحظه شکلگیری خلاقانه آن است. فیلمنامه یک وجه درام شناختی دارد، که در ایران خیلی جدی گرفته نمیشود. اما یک وجه مهمتر هم دارد که وجه صنعتی است. متنی که سرمایهگذار برای ساخت فیلمش برای آن هزینه کند.
او ادامه داد: معمولاً داستاننویس، نمایشنامهنویس و فیلمنامهنویس را در بسیاری از اوقات یکی میدانند. در حالی که یکی در فیلمنامه مونولوگ کم داریم، در صورتی که در نمایشنامه اساساً مونولوگ یک ترفند خیلی مشهور به حساب می این. باز داستان بیشتر به ذهنیت میپردازد، در حالی که فیلمنامه ظاهراً یک متن ناکامل و ناتمام است برای اینکه باید تبدیل به فیلم شود و کسانی که میدانند این فیلمنامه به فیلم تبدیل نمیشود، فیلمنامه را چاپ میکنند. آقای بیضایی این کار را انجام داده است، من هم به عنوان فیلمنامه نویس این کار را کردم. اما یک نکته هم وجود دارد، آن هم این است که اگر در مورد فیلمنامه حرف میزنید بیشتر درباره نسخهای صحبت میکنید که برای مشاهده و دیدن و تبدیل شدن به تصویر نوشته میشود. فیلمنامه برای گروه فیلمسازی نوشته میشود یعنی همزمان داستانش را تعریف میکند وهم یکسری راهحلهای پیدا و ناپیدا برای اینکه فیلم باید چطور ساخته شود، دارد و تمام اینها باعث میشود تا اهمیت انتشار فیلمنامه بیشتر آشکار شود.
در ادامه مقانلو کمی از پروسه گزینش فیلمنامهها برای ترجمه و چاپ صحبت کرد و گفت: نگاهم در انتخاب این متنها نگاه آکادمیک است. به این معنا که در عین اینکه سعی کنیم در هر ژانر تقریباً بهترین را داشته باشم، در عین حال متنی چاپ شود که اگر علاقهمندان به سینما یا دانشجوی سینما خواست به آن رجوع کند، منبع خوبی برایش باشد. ما فیلمسازان مؤلف خوبی در دنیا داریم، اما فیلمنامههای برخی از آنها قابل چاپ نیست، بیشتر به این دلیل که فیلمنامههای آنها به مدد تکنیک کارگردان، به یک اثر درخشان تبدیل شده است. از طرف دیگر ساختارهای نویسندگی این 12 عنوان فیلمنامه که تاکنون منتشر شده است نیز با هم متفاوت است. ما همیشه تعادلی هم بین انتشار فیلمنامههای قدیم وجدید قائل بودیم و سعی داریم تا این روند را ادامه دهیم.
در پایان سعید عقیقی در پاسخ به این پرسش که با توجه به نگارش فیلمنامههای خوب، چه اتفاقی باعث خواهد شد تا سینمای ایران به لحاظ فیلمنامههایی که به اثر سینمایی تبدیل میشود، ارتقا پیدا کند؟ گفت: در سینمای ایران نخستین مشکلی که وجود دارد این است که اگر شخصی بخواهد فیلمی مثل "آس و پاس" بسازد مانعی سر راهش وجود ندارد، اما قطعاً در مورد "چای تلخ" مشکلات زیادی به وجود میآید، حتی ممکن است تا مرحله فیلمبرداری پیش برود، اما به ناگاه متوقف شود. بسیاری از فیلمنامههایی که در سینمای ایران ساخته میشود، خلاف مسیری که در مرحله ایده یا پیشفرض شکل گرفته است حرکت میکند و این اشتباه رایجی است که وجود دارد.