به گزارش هنرآنلاین به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، در دویست و سی و سومین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران دوشنبه 24 آبان فیلم "شطرنج باد" به کارگردانی محمدرضا اصلانی در تالار استاد ناصری به نمایش در آمد. در ادامه نیز نشست نقد و بررسی فیلم با حضور خسرو دهقان، سعید عقیقی، محمدرضا اصلانی و کیوان کثیریان برگزار شد.

"شطرنج باد"؛ مسیری نو در سینمای ایران

در ابتدای این نشست، دهقان "شطرنج باد" را فیلمی مهم در تاریخ سینمای ایران توصیف کرد و گفت: دیدن فیلم های نامانوس در سینمای جهان امری عادی است؛ چرا که این فیلم ها فیلمساز، بازیگر، جشنواره و زندگی خود را دارند. پس این سینمای "دیگر" هم در کنار دیگر بخش های سینما فعالیت می کند، اما چنین چیزی در سینمای ایران باب نیست. خوب است این "دیگر بودن" را بیاموزیم، با آن بده بستان داشته باشیم و بدانیم چگونه با آن مواجه شویم. به شخصه نگاهی مثبت به این سینما دارم و گمان می کنم اگر مراوده ای درست شکل بگیرد، مواجهه با آن همراه با لذت خواهد بود.

وی افزود: بنابراین در "شطرنج باد" که متعلق به سینمای قصه گو نیست، خودِ اشیاء و روایت آنهاست که اهمیت پیدا می کند. فیلم به میزانسن و شخصیت پردازی به معنای مرسوم آن قائل نیست. در واقع "شطرنج باد" یک فیلم تجربی است؛ فیلم های تجربی حاصل تجربه و پختگی های یک کارگردان است که مسیری نو در سینما باز می کند. اگرچه متاسفانه در ایران اینطور جا افتاده که فیلم تجربی یعنی فیلم دانشجویی و دستگرمی. در حالیکه فیلم تجربی، همچون شاهراهی جدید است که کارگردان در مسیر عادی سینما ایجاد می کند و دست به کشفی نو می زند. در تاریخ سینمای ایران فیلم های تجربی انگشت شمار هستند و "شطرنج باد" جزو شاخص ترین آنهاست.

احضار سینما برای جلوگیری از دفن تاریخ

این منتقد سینمایی در توضیح "تجربی" بودن فیلم گفت: معمولا اینطور است که سینما وام دار ادبیات و رمان و موسیقی و.. است، اما در این فیلم برعکس آن را شاهد هستیم. اتفاقاتی که در فیلم می گذرد و تاریخ و اشیاء اهمیت محوری دارند و کارگردان قصد دارد آنها را به رویت مردم برساند. "شطرنج باد" به انسان معاصر می گوید که این گذشته و اشیاء و اتفاقات وجود داشته اند. در واقع اصلانی به سینما گفته تو بر ما منت بگذار و این اشیاء را به تصویر بکش.

وی سپس به بحث تاریخ و ایده ی ترمیم در آثار اصلانی پرداخت و گفت: در "شطرنج باد" دو اتفاق رخ می دهد؛ نخست اینکه فیلم امکانی اولیه فراهم می آورد تا آنچه در میان کتاب های تاریخ در حال مدفون شدن است، به تصویر کشیده شود. در واقع اصلانی سینما را احضار می کند تا از این اتفاق جلوگیری کند. مساله دوم این است که اصلانی به مرمت نیز فکر می کند؛ او علاوه بر کار در مورد تاریخ، آن را دستکاری نیز می کند. یعنی فیلمساز بنده ی یکسری ماجراهای تاریخی نیست که مو به مو آنها را کار کند. این مساله در ساختار فیلم کاملا مشخص است.

"شطرنج باد" مبتنی بر شعر است

دهقان در پایان ضمن اشاره به سابقه فعالیت های گوناگون اصلانی گفت: یکی از دلمشغولی های اصلانی، قضیه شعر است. یک مساله در شعر اینست که آنچه شعر می خواهد بگوید، از مسائلی مثل وزن آن فراتر می رود. از سوی دیگر شعر قائم به کلمه و آوا و هجاست و همین اتفاق در "شطرنج باد" نیز رخ داده است؛ وقتی شما نگاه مبتنی بر شعر داشته باشید، فیلم نیز قائم به کلمه و موسیقی و هجای خود خواهد بود. "شطرنج باد" بر اساس مونتاژ بنا نشده، بلکه مبتنی بر شعر است و تک تک سکانس ها و تصاویر آن اهمیت دارند. همانگونه که یک نمایشگاه نقاشی قائم به تک تک تابلوهای تصویر شده است. به عبارت دیگر، در "شطرنج باد" قرار نیست سکانس به سکانس قصه ای پی گرفته شده و در نهایت به یک نتیجه برسیم.

"شطرنج باد"؛ راه حلی استثنایی در سینمای ایران

در ادامه عقیقی در پاسخ به سوال کثیریان درباره اهمیت فیلم گفت: "شطرنج باد" یکی از نمونه های عجیب و غریب و یکی از راه حل های استثنایی سینمای ایران است که از دوگانه ی نمایش های خنده دار و گریه دار و شرایط داستان گویی فراتر می رود. تعادل و توازن در بافت و ترکیب بندی تصویر به خوبی مشخص است و از نظر فیلمبرداری نیز آن را بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران می دانم. در سینمای ایران کمتر فیلمی داریم که در آن تعادل در میزانسن، نور و دکوپاژ به اینصورت رعایت شده باشد. نورپردازی فیلم کاملا با شرایط آن دوره تاریخی سازگار است و برای این کار، منابع نور در داخل کادر بکار گرفته شده اند. اگرچه زمان زیادی از فیلم در فضای بسته خانه می گذرد، اما هر پلان تنوع مشخص خود را دارد.

وی ادامه داد: امروزه تک پلان سکانس گرفتن بطور مجرد، تبدیل به یک ارزش شده است و افراد مسابقه می دهند که پلان سکانس های طولانی تری داشته باشند. در حالیکه فراموش می کنند مساله مهم آن چیزی است که در تصویر نشان داده می شود، نه اینکه فیلم دارای کات باشد یا نه؛ نمایش بازیگران برای مدت طولانی از پشت و بدون تاثیر بصری، هیچ تفاوتی با کات کردن ندارد. نقطه مقابل این فیلم ها که امروز در سینمای ایران رایج شده اند، "شطرنج باد" است؛ در این فیلم حرکت دوربین کاملا با حرکت و کنش انسان ها همراه است و به شکل اتفاقی انجام نمی شود. این قضیه به شکل موتیف در دقایق مختلف فیلم تکرار شده است. این شکل از انسجام درونی، در سینمای ایران کم نظیر است.

تلاشی که به ثمر نشست

این منتقد سینمایی سپس به شرایط ساخت فیلمی مانند "شطرنج باد" پرداخت و گفت: باید گفت اگر حضور فرمان آرا در "شرکت گسترش صنایع سینمای ایران" نبود، برخی فیلم ها اساسا ساخته نمی شدند و آن سرمایه ها سرنوشت دیگری پیدا می کردند. فرمان آرا در فاصله ای کوتاه موجبات ساخت فیلم های "ملکوت"، "شطرنج باد"، "کلاغ" و "گزارش" را فراهم آورد. اگرچه دو فیلم اول اکران نشدند، اکران "کلاغ" با دوران انقلاب و تعطیلی سینماها همزمان شد و "گزارش" نیز اکران محدودی داشت. در بستری کلی تر، جریانی پیشرو در حال شکل گیری بود که با شعر و ادبیات آن زمان پیوندی نزدیک داشت و راه حل سینمایی آن را نیز در همین فیلم ها شاهد بودیم. یعنی به موازات دستیابی به یک گرامر ادبی در شعر پیشرو، شاهد دستیابی به یک گرامر تصویری در این فیلم ها بودیم. مولفان این فیلم ها در اقلیت بودند و تلاشی را آغاز کردند که به گمان من به ثمر نشست، اگرچه درک نشد.

فیلمنامه مدرن و حرکت لایه‌ای

عقیقی در ادامه به فیلمنامه "مدرن" اشاره کرد و گفت: در فیلمنامه های کلاسیک، یک گره ایجاد می شود و تمام ماجراهای بعدی حول آن شکل می گیرد تا به گرهگشایی منجر شود. اما در فیلمنامه های مدرن گره بوجود آمده، در ایده ای مهم تر مستحیل می شود؛ ایده ای که از مجموع رخدادهای فیلم اهمیت بیشتری دارد. در واقع متن تبدیل به چیزی می شود که از آنچه مجموعه تصاویر به ما می دهند، پا فراتر می نهد و بجای حرکت خطی شاهد حرکت لایه ای هستیم. این قضیه را در فیلم های آنتونیونی و هانکه می توان دید و "شطرنج باد" نیز در این چارچوب باید دیده شود.

این منتقد سینمایی در بخش پایانی گفته هایش به بحث فضا در "شطرنج باد" پرداخت و گفت: اگر نقش فضا در "شطرنج باد" را با فیلم "خواستگار" علی حاتمی مقایسه کنیم، به تفاوت دکوپاژ و میزانسن در این دو می رسیم؛ در دکوپاژ حاتمی، اساسا سوژه ها از فضا جدا می شوند و در واقع این موقعیت ها می توانند در لوکیشن دیگری نیز اتفاق بیفتند، بدون اینکه تغییر خاصی در ماجرا اتفاق بیفتد. به بیان دیگر، حاتمی سوژه را دنبال می کند و فضا برای او مساله نیست. بطور کلی در سینمای ایران تصاویر حمّال داستان فیلم هستند و از نظر فضا و ترکیب بندی، هویت مشخصی ندارند. اما در "شطرنج باد" کاملا برعکس است و فضا دارای هویت خاص خود است که شخصیت ها را برای شما تعریف می کند. در مورد موسیقی و نور فیلم نیز همین سخن ها صادق است؛ برخلاف فیلم های کلاسیک، موسیقی فیلمی مانند "شطرنج باد" را نمی توان از فیلم جدا کرد و به شکل یک قطعه مجزا گوش داد.

چرا در هیچ تاریخ سینمایی حضور نداریم؟

در بخش دیگری از این نشست، اصلانی به مشکلات موجود بر سر راه این فیلم اشاره کرد و گفت: در آن زمان منتقدان فیلم را بی ارزش توصیف کردند و از جمله گفتند فیلم آنقدر تیره است که دو سوم آن قابل مشاهده نیست. در حالیکه در زمان نمایش فیلم به عمد درجه لنز پروجکشن را به یک سوم تقلیل داده و چند حلقه فیلم را عقب و جلو نمایش داده بودند. با چنین توطئه های حقیری که برای این فیلم و چند فیلم دیگر اتفاق افتاد، تاریخ سینمای ایران را ساقط کردند. همینجاست که باید پرسید چرا پس از بیش از یکصد سال از حضور سینما در ایران، در هیچ تاریخ سینمایی حضور نداریم؟ جدا از جوایز بین المللی که در سالهای اخیر نصیب سینمای ایران شده که آنهم مباحث خود را دارد.

اگر فرمان آرا نبود "شطرنج باد" ساخته نمی‌شد

این کارگردان سینمای ایران سپس به نقش بهمن فرمان آرا در ساخت فیلم پرداخت و افزود: واقعیت اینست که اگر فرمان آرا، این فیلم هرگز ساخته نمی شد. بحث تهیه کنندگی، فراتر از تدارک مسائل مالی و امکانات است و تهیه کننده در واقع یک پروژه را سامان می دهد. مدیریت فرهنگی در ایران ارتباط مستقیمی با افراد پیدا می کند و در شرایط کنونی شاهد اخلال در مدیریت فرهنگی هستیم. "شطرنج باد" در شرایطی ساخته شد که امکان ساخت آن بوجود آمده بود، اینطور نیست که هر فیلمی را بتوان هر زمان ساخت. امروز انجام کار فرهنگی شدنی نیست و باید از خود بپرسیم چرا؟ بدون مدیریت فرهنگی، امکان بروز خلاقیت های مستقر به خود وجود ندارد و اتفاقی جز تقلید رخ نخواهد داد. به همین دلیل است که اگرچه در ظاهر فیلم هایی پیشرو نیز ساخته می شوند، اما به راحتی می توان ردپای آثار جهانی را در آنها مشاهده کرد.

واقعیت تاریخی در "شطرنج باد"

اصلانی در پاسخ به سوالی در خصوص نور فیلم و همینطور نقش صدای اذان گفت: بکارگیری صدای اذان در فیلم، یک امر دلبخواهی نبوده است؛ اذان در آن زمان یکی از فضاهای اصلی و عمومی صدای شهر بوده است. تصویری که از سحر وجود دارد، با صدای اذان گره خورده است نه با نور سحرگاهی. در دوران قاجار، اذان صوت اجتماعی جامعه بوده و سحر و ظهر و غروب را با صدای اذان می شناخته اند. بکارگیری صدای اذان در فیلم، اساسا ربطی به مذهبی یا غیرمذهبی بودن فیلم ندارد بلکه به پایگاه مفاهیم در واقعیت مربوط می شود.

کارگردان "جام حسنلو" اضافه کرد: در "شطرنج باد" هیچ چیز غیرواقعی وجود ندارد؛ فضاها و حتی لباس های بکار رفته دقیقا با بازه زمانی سال های 1299 تا 1304 انطباق دارد. این کار از طریق انتخاب عکس های آن دوره صورت گرفته و هر کجا که عکس تاریخ نداشته، آنرا کنار گذاشته ایم. به همین دلیل نور فیلم نیز در درون صحنه است و نور بیرون صحنه نداریم. بهارلو با مهارت خود توانست از پس این کار پیچیده بربیاید. نوری که در فیلم می بینیم، نور همان دوران است که فضاهای داخلی واقعا نیمه تاریک بوده اند. دوره ای که افراد دیده نمی شدند و قرار هم نبود دیده شوند؛ به معنای تاریخی، دیکتاتوری دوران اجازه گسترش نورها را نمی داد تا تنها خود دیده شود. معماری تصویر شده در فیلم نیز دقیقا به همان دووره مربوط می شود و به همین دلیل از خانه مشیرالدوله در لاله زار به عنوان لوکیشن استفاده کردیم. معماری این ساختمان به مثابه فضا، نقشی تعیین کننده در فیلم بازی می کند.

نوبت به سعدی که می‌رسد، بودجه ندارند

اصلانی در پایان و در پاسخ به سوال کثیریان در خصوص ساخت فیلم "سعدی" گفت: به سفارش سیمافیلم سناریویی برای سریال سعدی نوشتم. در واقع پس از صحبت هایی که با آنها داشتم، قضیه را جدی گرفته و سناریویی کامل نوشتم. اما بعدها فکر کردم که ساخت سریال شرایط درستی ندارد و بهتر است یک فیلم سینمایی بسازم که می تواند کمی طولانی تر هم باشد. اما در نهایت به من گفتند فیلمنامه ای که نوشته ای شخصی است و دور از شأن دولت است که کار شخصی یک نفر را انجام بدهد. بعد از آن هم به هر کجا مراجعه کردیم تا بودجه ای برای ساخت فیلم فراهم آوریم، گفتند بودجه نداریم. در حالیکه برای چیزهای دیگر بودجه هست و فیلم می سازند، اما نوبت به سعدی که می رسد می گویند بودجه نداریم.