سرویس سینمایی هنرآنلاین: سال 93 سال امیدوارکننده‌ای برای اکران فیلم های سینمایی بود. هنوز هم وضعیت بحرانی فیلمنامه‌های ضعیف در سینمای ایران ادامه دارد، اما چند فیلم گیشه سینما را از رکود موجود در سال‌های اخیر نجات داد. اگر چه این موضوع را نباید به حساب فروش فیلم های میلیاردی بگذاریم. چون واقعا فیلم های میلیاردی در این دوره هم با ضعف های فراوان به لحاظ فیلمنامه روبرو هستند که شاید به دلیل حضور بازیگران خوش چهره و صاحب نام و بر اساس شرایط موجود و کمبود فیلم های طنز و خنده دار، فیلمی میلیاردی شود و در صدر جدول فروش قرار بگیرد. علاوه بر این، زیاد هم نباید به سینما خوشبین باشم. چرا که فیلم ها برای اکران در گروه آزاد و یا خصوصی با مشکلاتی همچنان روبرو هستند.

آنچه قابل بررسی است همیشه بحث شکست فیلم ها بر اساس آسیب هایی از قبیل ضعف فیلمنامه و دیگر مشکلات از جمله اکران ناموفق در یک زمان نامناسب و یا خط قرمزهایی است که گاهی فیلم ها را به چالش می کشاند. اگرچه این پرونده قصد دارد تا مشکلات سینما را نه براساس بحث اکران و نه ترتیب فیلم ها برای نمایش در زمان های مختلف بررسی کند بلکه در این گزارش سعی شده تا ابتدا به ضعف فیلمنامه در فیلم ها پرداخته شود.

به نظر می رسد مهم ترین مسئله در سینمای ایران شناخت و بررسی ضعف فیلمنامه نویسی در میان آثار و فیلم های ایرانی است که باعث می شود مخاطب سینما روز به روز کمتر سینما را به عنوان تفریح و گذراندن یک روز تعطیل انتخاب کند. اکثر فیلم ها هیچ سلیقه و مخاطب خاصی را راضی نمی کند. مجلات سینمایی هر روز با عکس ستارگان رنگین تر می شود اما وقتی برای دیدن فیلمی به سینما می رویم همه آنچه انتظار داریم در آرزو و خاطرمان باقی می ماند...

با وجود اینکه همیشه دم از روشنفکری در سینمای بعد از انقلاب می زنیم اما تنها دو دهه را هرگز فراموش نمی کنیم که فیلم های خوبی ساخته شد، چرا دیگر خبری از نوشته های قابل دفاع برای ساختن فیلم های سینمایی نیست؟ چرا سینمای ایران به سمت اقتباس از فیلم های هالیوود پیش می رود، اما باز هم در این راه شکست می خورد و فیلمی روی پرده می رود که نه واقعا اقتباس است و نه حرف تازه ای برای گفتن دارد. هنوز هم با همه کمبودهای فیلمنامه در سینمای ایران خیلی از دوستان در تلویزیون سعی می کنند از همین دسته فیلم ها نیز دفاع کنند و آن را به نقد و بحث برسانند.

اگر سینما را به لحاظ شناخت ابزار و ساختار و اصول و قواعد سینما بررسی کنیم شاید در طول سال و در میان این همه فیلم هایی که هر ساله تولید می شود، حق انتخاب سخت تری را پیدا کنیم. این انتخاب را در اواخر دهه 60 و هفتاد تجربه کرده ایم. دهه ای که از میان بهترین فیلم ها نمی توانستیم حق انتخاب داشته باشیم. در این گزارش سعی شده تا به بررسی و شناخت ضعف فیلمنامه در سینمای ایران بپردازیم.

سینایی: فیلمنامه خوب مهم است، اما سازنده فیلم اهمیت بیشتری دارد

خسرو سینایی فیلمنامه نویس و کارگردان برجسته سینما درباره علل ضعف فیلمنامه در سینمای ایران به هنرآنلاین گفت: با اصل و ایده این موضوع که فیلمنامه های ضعیف باعث شکست فیلم می شوند موافق نیستم، چرا که فیلمنامه یک فیلم ممکن است سه خط بیشتر نباشد اما آن فیلم، فیلم خوبی خواهد بود.

او در ادامه عنوان کرد: این فیلمساز است که باید از یک فیلمنامه چند خطی، آثاری را خلق کند که مورد توجه واقع شود، این مسئله همانند یک مدل نقاشی می ماند که چند نفر آن را طراحی می کنند اما یکی از آن طراحی ها، شاهکار می شود.

کارگردان فیلم "عروس آتش" درباره موقعیت سینمای کنونی در ایران افزود: به نظر من آنچه کمبود اصلی در سینمای ایران است، سیستم دهی دولتی برای ساخت فیلم ها و سطح فرهنگی است که قابل بررسی در سینما است. بعضی فیلم ها متکی به ستارگان سینما هستند و خلاقیتی در فیلمنامه دیده نمی شود؛ مشکل عمده فیلمنامه خلق یک اتفاق و یا موقعیتی است که تماشاگر را جذب کند. فیلم هایی همانند "طبیعت بی جان" و یا "یک اتفاق ساده" به کارگردانی زنده یاد سهراب شهید ثالث شاید 5 خط بیشتر نشود اما شما فیلمی می بینید که به لحاظ ساختاری طبق قوانین سینما پیش می رود.

سینایی با اشاره به فیلم " جدایی نادر از سیمین" به کارگردانی اصغر فرهادی گفت: فیلم "جدایی نادر از سیمین" فیلمنامه بسیار خوبی دارد که کارگردان از قبل، فیلم را براساس جزئیات فیلمنامه تبیین کرده و قصه روی کاغذ خوب بوده است. پس این مسئله که چه کسی قرار است قصه را تبدیل به فیلمنامه کند و به قولی فیلم خوش ساخت بسازد، مهم است.

این کارگردان سینما در ادامه بیان کرد: به نظر می رسد مد شده که می گویند فیلمنامه خوب و قابل ساخت نداریم . به نظر من فیلمنامه خوب مهم است اما سازنده آن فیلم اهمیت بیشتری دارد. در ایران مدیران سینمایی فیلمنامه را روی کاغذ می دانند در صورتی که شخصی هم که قرار است فیلم را براساس تکنیک های سینما بسازد مهم تر است.

مقدم‌دوست: ضعف‌ سینمای ایران بر گردن فیلمنامه‌نویس نیست

هادی مقدم‌دوست، فیلمنامه‌نویس "بی‌پولی " گفت، ضعف سینمای ایران مختص به فیلمنامه نیست و در تهیه‌کنندگی، کارگردانی، تدوین و ... نیز کاستی‌هایی وجود دارد که بر این ضعف دامن می‌زند.

کارگردان فیلم سینمایی " سر به مهر" با اشاره به وضعیت فیلمنامه در سینمای ایران بیان کرد: بی تردید روند فیلمنامه‌نویسی رشد داشته است. فیلمنامه‌نویسی ما قبل از این دوران حالا یک فیلمنامه‌نویسی کاملا غریزی بوده است و برای هیچ نکته و صناعتی در فیلمنامه‌نویسی‌مان تئوری یا تدوین تجربه وجود نداشته است. یعنی افراد اصطلاحا با دلشان می نوشتند و تهیه‌کننده‌ها با دلشان متن را می‌پسندیدند و بازیگران با دلشان بازی می‌کردند و خلاصه همه چیز فقط و فقط دلی بود و این حالت رفته رفته و به دلیل افراط تبدیل به یک عیب شد. عیبی که متأسفانه در عین عیب بودن فضیلت محسوب می‌شد.الان بحث‌های نظری و مطالعات جدی برای نگارش یک فیلمنامه وجود دارد. درست است که در خیلی موارد این مطالعات ناقص و شکسته بسته انجام می‌شود اما این وجود دارد و همین وجود نشانه رشد بزرگی است.

مقدم دوست در ادامه گفت: وقتی که یکی می‌گوید فیلمنامه مشکل اصلی است، بقیه بی‌جهت گمان می‌کنند خودشان کارشان را خیلی خوب بلد هستند و این وسط موجود مقصر فیلمنامه‌نویس است و بعد اختلاف و تفرقه به وجود می‌آید و بعد به نظر می‌رسد قرار است فیلمنامه‌نویس‌ها محکوم شوند به خراب کردن سینمای ایران. طبیعی است که آن‌ها هم گارد می‌گیرند. اگر تمام بخش‌های سینما کار‌شناسی شود متوجه می‌شویم که در همه قسمت‌ها اعم از تهیه و کارگردانی و فیلمنامه و صدا و تدوین و... ضعف‌هایی وجود دارد و می‌بینیم که همه در ایجاد مشکل موثرند. این ارزیابی و آسیب‌شناسی هم توسط اهالی خود سینما نباید انجام شود. باید افراد خارج از کار و از بیرون مشکلات را ارزیابی کنند. واقعیت این است آدمی که درگیر ساخت و همکاری در فیلم است وقت و توان علمی ارزیابی و کار‌شناسی کیفی حتی صنف خودش را هم ندارد چه برسد به صنوف دیگر. متاسفانه بیشتر علت یابی‌هایی که توسط افراد صورت می‌گیرد مجازی و بر اساس تصورات است و هیچ پایه استدلالی ندارد.

این فیلمنامه نویس سینما در پایان عنوان کرد: وقتی قرار است گفته شود که مشکل اصلی سینمای ایران فیلمنامه است جملاتی که به عنوان استدلال عنوان می‌شود به هیچ وجه قانع‌کننده نیست و بیشتر شبیه ادعاست و هیچ برهانی برای اثبات ادعا وجود ندارد طبعا پاسخ‌هایی که به آن داده می‌شود هم پاسخ‌هایی کافی و کامل نیست و در همه موارد کار به این می‌کشد که افراد بگویند علت اصلی کمی دستمزدهاست و چنانچه به ما بیشتر پول بدهید ما هم بیشتر مایه می‌گذاریم و چون سخن پول به میان می‌آید به دلیل احتمال پرداخت پول بحث لغو شده و پایان می‌یابد! خیلی‌ها می‌گویند مشکل فیلمنامه است و خیلی‌ها می‌گویند مشکل تهیه است و خیلی‌ها می‌گویند مشکل سالن نمایش است اما تنها چیزی که به چشم می‌بینم همین اختلال و تصادم آرا است.من در این سال‌ها فیلمنامه‌ها را به خاطر نسپرده‌ام. بیشتر شخصیت‌های فیلمنامه‌ها را دوست داشته‌ام. به نظرم فیلمنامه‌های موفق ایرانی بیشتر شخصیت محور است تا ماجرا محور و فیلم‌های موفقمان هم همینطور بوده. برای همین است که خیلی کم گرایش به نوع روایت دانای کل و داستان‌هایی با لاین‌های موازی داریم. شخصیت‌های زیادی از فیلم‌ها را به خاطر دارم. کدامشان را بگویم. در اولین انتخاب می‌گویم هامون. حمید هامون شخصیتی است که هرگز فراموش نمی‌کنم...

موتمن: فیلمنامه‌نویسی در سینمای ایران ریشه در سنن تاریخی ما دارد

فرزاد موتمن کارگردان و فیلمنامه نویس سینمای ایران معتقد است که فیلمنامه با فروش خوب یک فیلم کاملا متفاوت است.

او در ادامه عنوان می کند: این موضوعی است که در سینمای خاورمیانه صدق می کند که بسیاری از فیلم های خوب می فروشند ولی فیلمنامه خوبی ندارند و یک سری از فیلم ها هم فیلمنامه خوب دارند، اما در گیشه با فروش خوبی مواجه نمی شوند.

در سینمای ایران اتفاق دیگری افتاده است، همه ما فکر می کنیم فیلم های بفروشی تا کنون روی پرده سینما رفته است، اما همین الان اگر به جدول فروش فیلم ها نگاه کنیم، واقعا تعداد فیلم های میلیاردی خیلی پائین است. با توجه به اینکه اکثر فیلم ها با هزینه های کلانی ساخته می شوند. در کشوری که تورم آن رو به افزایش است، سینما هم از بحث اقتصادی نمی تواند دور باشد. پس این مبالغی که از فروش فیلم ها در گیشه بدست می آید، در برابر خرج و مخارجی که برای ساخت یک فیلم صورت گرفته است، واقعا ناچیز خواهد بود.

کارگردان فیلم "شب های روشن" درباره فروش میلیاردی یک فیلم خاص که اگر اکران باشد با فروش خوبی روبرو می شود عنوان می کند، فیلمی در سینمای ایران است که وقتی کارگردان به سراغ ساخت آن اثر می رود از همان ابتدا فروش فیلم را میلیاردی تخمین می زند که اتفاقا همینطور هم می شود در صورتی که فیلم اصلا فیلمنامه خوبی ندارد. این کارگردان سینما مسیر فروش فیلم اش را پیدا کرده است.

موتمن در ادامه به دهه های مختلف فیلمسازی در سینمای ایران اشاره می کند و می گوید: ضعف فیلمنامه در سینمای ایران همیشه بوده است. من معتقدم که باید ضعف فیلمنامه بررسی تاریخی شود که ریشه در سنن ادبی ما دارد. مثلا دیالوگ نویس خوب نداریم. در حالی که گلستان سعدی پر از دیالوگ نویسی های خوبی است که توصیفی هستند. فکر می کنم سعدی هم به دلیل آشنایی با سنن یونانی، در کتاب گلستان به درجه بالایی از دیالوگ نویسی رسیده است.به هر حال دیالوگ یک پدیده غربی است. در ادبیات معاصر هم کتاب " بوف کور" صادق هدایت توصیفی است و دیالوگ های به یادماندنی می توان از آن داستان پیدا کرد.

کارگردان فیلم "باج خور" در ادامه گفت: باید اضافه کنم که در هر مقطعی چه در ادبیات و چه در سینما با بحث محدودیت و ممیزی هایی هم روبرو بوده ایم. در یک بررسی کلی به این نتیجه می رسیم که واقعیت سینمای ایران بحران فیلمنامه است. فیلمنامه های ما با شروع خوبی پیش می روند و خوب هم به پایان می رسند، به این دلیل که اکثر داستان ها دزدی هستند. شاید من مخاطب سینما وقتی با فیلمنامه ای روبرو می شوم، احساس می کنم، داستان فیلم پرده میانی ندارد ودرست در نقطه ای که فیلمنامه نویس به این مشکل برخورد می کند و می خواهد به جامعه نزدیک شود، حادثه ای بی دلیل در روند داستان شکل می گیرد که تماشاگر را خسته کننده و از جریان اصلی داستان فیلمنامه دور می کند.

موتمن به فیلمنامه فیلم های اصغر فرهادی اشاره کرد و گفت: من معتقدم که فیلم "جدایی نادر از سیمین" خط داستانی و پرده میانی قوی دارد که تماشاگر را تا انتها با خود درگیر می کند. متاسفانه در چند سال اخیر اتفاق عجیبی افتاده است. در حوزه فیلمنامه نویسی، فیلمنامه نویسان جدیدی پا به عرصه سینما گذاشته اند در ظاهر این اتفاق خوبی است اما اکثر فیلمنامه این جوان ها منفعل و تخت هستند .

او در ادامه گفت: به هر حال فیلمنامه به فروش یک فیلم ربطی ندارد. اساسا فروش فیلم های سینمایی از طریق تماشاگران صورت می گیرد. به همین دلیل فیلم های که مفرح تر و به دلیل شرایط موجود در جامعه به لحاظ روحی و روانی، شادتر و کمدی تر را مردم می پسندند.

مهکام: معضل اصلی فیلمنامه‌ها ممیزی و مسائل اقتصادی است

حسین مهکام از جمله فیلمنامه نویسانی است که همچنان با مشکل فیلمنامه های ایرانی درگیر بوده و هست.

او در خصوص فیلم های روی پرده سینما و ضعف فیلمنامه ها به هنرآنلاین گفت: در فیلم های میلیاردی به این صورت نیست که همه فیلم ها، فیلمنامه های ضعیف داشته باشند. بله فیلم هایی روی پرده بوده که واقعا فیلمنامه ای در کار نبوده است، اما پیمان قاسم خانی، به نوعی فیلمنامه نویس خوبی در سینمای ما است و صاحب سبک است و به نوعی فیلمنامه کلاسیکی برای فیلم "طبقه حساس" نوشته است . به نظر من این اعتقاد غلطی است که همه فیلم های میلیاردی دارای ضعف فیلمنامه هستند. در واقع مقوله فروش در سینما به خیلی از مسائل متکی است. به عنوان مثال اگر فیلم مسعود ده نمکی کارگردان سینما می فروشد اصلا هیچ ارتباطی به کیفیت کار این کارگردان ندارد و به نوعی دلایل حاشیه ای است. اما به نظر من "طبقه حساس" به کارگردانی کمال تبریزی به خاطر فیلمنامه خوبی است که فیلم با فروش بالایی هم روبرو بوده است. بنابراین بحث فروش لزوما به خوب و یا بد بودن فیلمنامه نیست.

او در ادامه بیان کرد: ایده آل یک فیلم سینمایی این است که هم وجه عاطفی خیلی قوی داشته باشد و هم بتواند مخاطب را به سینما بکشاند. فکر می کنم بهترین نمونه چنین تصوری از فیلمنامه خوب در ایران فیلم " جدایی نادر از سیمین" به کارگردانی اصغر فرهادی بوده است. به نوعی فیلمنامه هم مخاطب روشنفکر را جذب کرده و هم مخاطبی که در جایگاهی غیر از سایه روشنفکر جامعه است. این فیلم با طبقه های متفاوتی از جامعه توانسته ارتباط برقرار کند. فیلم های دیگر این کارگردان هم از این امر مستثنی نیست از فیلم " چهارشنبه سوری" گرفته تا فیلم "گذشته" که در فرانسه ساخته است.

مهکام با توجه به مضمون فیلم های تاثیرگذار در دهه 60 و 70 سینمای ایران گفت: در طی هشت سال گذشته اتفاق خیلی بدی برای سینمای ایران رخ داد. به نظرم سطح سواد پائین در دوران مدیریت سینما بود. به همین دلیل فیلمسازان و فیلمنامه نویسان ما نمی توانستند کار خوب در عرصه سینما تولید کنند؛ ممیزی ها بر روی فیلمنامه و فیلم ها به حدی بود که بیشتر نگاه سلیقه ای را بر روی فیلمنامه ها تزریق می کرد، اما در وضعیت کنونی به نظر می رسد سینما یک تکان جدی خورده است باید منتظر ماند و دید که حالا از میان فیلمنامه نویسانی که در هشت سال گذشته نتوانستند خوب کار کنند، قرار است چه اتفاقی رخ دهد. هنوز زمان قضاوت مناسبی برای این دوره نیست. اگر مقایسه ای میان دهه ها و فیلمنامه های متفاوت در سینما داشته باشیم، بحث عمده آن متکی به ممیزی ها است و بعد هم اتفاقات اقتصادی و در واقع جابه جایی های تعاریف اقتصادی سینما خواهد بود. اقتصاد در دهه هفتاد به شکلی بود که در این دوره متفاوت تر است. این موضوع یکی از مستقیم ترین تاثیرات روی بازار فیلمنامه ها بوده است. بسیاری از فیلمنامه نویسان ما مجبور می شوند به خاطر مشکلات مالی، آنچه را که تهیه کننده می خواهد با بی میلی به سمت سوژه هایی که دوست ندارند، کشیده شوند تا زندگی و مسائل و دغدغه های مالی را بگذرانند.

وی در ادامه بیان کرد: فیلمنامه نویسانی که کار خود را انجام دهند، خیلی معدود هستند. یکی از دلایلی که فیلمنامه نویسان به سمت کارگردانی می روند هم این است که آنچه دوست دارند را بنویسند و بسازند.

انتهای پیام/

صبا شادور