گروه سینمایی خبرگزاری هنر ایران: همه روزه در کشور ما پرونده‌های جنایی مختلفی متاثر از شکایات و تخلف‌ها باز می‌شود که با ورود قوه قضاییه و صدور حکم برای متهم یا متهمان و اجرای احکام، پرونده در نهاد قضایی فیصله می‌یابد. اما با بررسی هر کدام از این پرونده‌ها، وجوهی اجتماعی نیز سر بیرون می‌آورد که می‌تواند عبرتی برای آیندگان باشد. همچنین باز کردن و بیان این وجوه اجتماعی در جهت آگاه کردن بخش‌های مختلف جامعه و پیش‌گیری از جرائم موثر خواهد بود.

از این رو هنرمندان دغدغه‌مند و به طور اخص فیلم‌سازان، فرصتی گران‌بها در اختیار دارند تا در جهت روشن‌ساختنِ ذهن مردم و مسئولین فرهنگی و اجتماعی، پرونده‌های قضایی را دستمایه ساخت آثار هنری قرار دهند و وجهه‌نظر هنرمندانه خود درباره جرائم اجتماعی را مطرح ساخته و در جهت کاهش بزهکاری اجتماعی قدم مثبتی بردارند.

طی سالهای اخیر برخی فیلم‌سازان مطرح چندی از پرونده‌های قضایی را پیش گذاشتند و آثار درخوری را برای سینما و تلویزیون تولید کرده‌اند. پرونده‌هایی که آن‌ها را با نام مجرمان و یا متهمانش می‌شناسیم. برخی از اسامی چون شهلا جاهد، غلامرضا خسرو (خفاش شب)، پدرام تجریشی، سعید حنایی و دیگر موارد جنایی، سال‌های سال مطلب پای ثابت صفحات حوادث بوده که بسیاری از این موارد سوژه‌هایی برای ساخت آثار هنری شده‌اند. اما  آثار هنری مخصوصا فیلم‌های سینمایی می‌تواند آگاه‌بخش باشد و ذهنیت مخاطب را به درستی هدایت کند و حتی از جرمی که قرار است در آینده رخ دهد تا حدی جلوگیری کند.

بی بدن1

طی سالهای اخیر دو فیلم سینمایی «علفزار» و «بی‌بدن» که یکی ساخته کاظم دانشی و دیگری نوشته این فیلم‌ساز جوان است، روی پرده سینما رفته و واکنش‌هایی را در پی داشته است. هر دو فیلم فضای مشابهی دارد و بازپرس پرونده در پیشبرد پرونده نقشی اساسی ایفا می‌کند. اما آنچه درباره این دو فیلم قابل ذکر است، جسارت سازندگان در بیان پیام‌هایی صریح پیرامون ناهنجاری اجتماعی است که در  قصه فیلم درباره آن صحبت شده است. البته سازندگان هر دو اثر مقدمات و ملزومات ابتدایی که مقصود و نتیجه کارگردان را پس نزند به شکل قابل قبولی  برای مخاطب در نظرگرفته‌اند.

 به شکل ویژه در «بی‌بدن» حادثه ناگواری شبیه به ماجرای واقعی «آرمان و غزاله» روایت می‌شود که این واقع دردناک چند سال قبل رخ داده بود. البته فیلم‌ساز ارتباط فیلم خود با ماجرای مذکور را نفی می‌کند و در اظهارات خود یادآور شده که در حال روایت قصه دیگری است که در ذهن نویسنده ساخته شده. اما اگر فیلم‌ساز  قصه جدیدی هم به میان آورده باشد، ذهن مخاطب با دیدن فیلم «بی‌بدن» به سمت آن پرونده جنجالی و عمومی شده می‌رود.

«بی‌بدن» با چیدن مقدماتی سعی می‌کند که به مخاطب بگوید، بخشش عموما مطلوب است، اما گاهی اوقات، چاره‌ای جز مجازات مجرم نیست تا به وسیله این مجازات، حقی مهم‌تر احقاق شود. اما آنچه اهمیت بالاتری دارد، رویه و رویکردی است که رگه‌های جدی آن در این اثر یافت می‌شود و نیاز جدی و اساسی سینمای ایران است و این رویکرد حرف بدون لکنت و صریحی است که فیلمساز بایستی بدون ترس آن را مطرح کند. به نظر می‌رسد گاهی برخی از فیلم‌سازان از ترس این که توسط مخاطبانی از طیف‌های مختلف قضاوت نشوند، از بیان درست و بی‌پرده پیامی که در ذهن پرورانده‌اند، ابا دارند. هنرمند اگر شجاعت در ارائه حرف خود نداشته باشد نمی‌تواند جایگاه موثری در جهت دهی‌های اجتماعی پیدا کند. اساسا ظرافت هنر جایگاه بسیار مناسبی جهت عنوان کردن سخنانی است که نمی‌توان به زبان آورد و یا به زبان آوردن آن‌ها مورد پذیرش مخاطب قرار نمی‌گیرد. گاهی فضای مجازی و رسانه‌ها به پرونده‌ای با نگاهی خاص می‌پردازند و بسیاری از زوایا را از بیننده پنهان نگاه می‌دارند.

بی بدن1

اما فیلم سینمایی «بی‌بدن» ساخته مرتضی علیزاده، این نکته را به شکل جدی مورد تاکید قرار می‌دهد، که ما انسان‌ها نیاز داریم، قبل از قضاوت کردن درباره افراد، تمام وجوه آنچه درباره آن قضاوت می‌کنیم را مورد بررسی قرار دهیم. این فیلم به صراحت عنوان می‌کند که اخبار و اطلاعات ناقص و یا جهت‌دهی شده در اطراف ما می‌تواند قدرت تحلیل و قضاوت درست را از ما بگیرد و وادارمان کند تا در زمین مولفه احساس بازی کنیم. جایی از فیلم، شاهد هستیم که مادر داغدار مقتول به دلیل فضای ملتهب و عجیبی که علیه وی در جامعه ایجاد شده، مجبور به ترک شغل خود می‌شود. این فضا متاثر از قضاوتی است که اخبار جهت‌دار در ذهن مردم ایجاد کرده است.

«بی‌بدن» همچنین به روابط غلط خانوادگی و آسیب مهلکی که این مولفه برای فرد و اجتماع دارد هم اشاره می‌کند.در این اثر صراحتا به تبعات روابط سرد میان دختر و پدر اشاره می‌شود تا جایی که عدم توجه کافی به فرزند، به عنوان یکی از وجوه کلیدی مغفول در ارتکاب جرم تلقی می‌شود. به علاوه کارگردان در مورد نتیجه‌گیری مد نظر خود ما را معطل قضاوت‌های دیگر نگه نمی‌دارد و نظر صریح خود را در قاب تصویر اعلام می‌کند.