گروه سینمایی هنرآنلاین: عبدالله باکیده کارگردان سینمای ایران در گفتگو با هنرآنلاین در پاسخ به این پرسش که سینمای داستانی را تا چه اندازه وامدار سینمای مستند می‌داند گفت: خیلی زیاد. اگر این را در نظر بگیریم که ما ۳۶ موقعیت درام‌نویسی داریم که اساس درام است، همه این ۳۶ موقعیت بر اساس اسناد، روانشناسی و جامعه‌شناسی است. به عنوان مثال می‌توان فیلم آخر آقای مجید مجیدی را در نظر گرفت، آیا «خورشید» زمینه مستند ندارد؟ پس بچه‌های کار که در خیابان و سر چهارراه‌ها هستند چیست؟ در واقع یک فیلمساز می‌آید و با اندیشه خودش به این موضوع پر و بال یک درام را می‌دهد و فیلم می‌سازد. اساس هر قصه‌ای در جامعه به صورت مستند وجود دارد.

وی در ادامه با اشاره به شرایطی که برای فیلم «قهرمان» در پی ادعای یک مستندساز به وجود آمده است بیان کرد: این موضوع از قدیم‌الایام و زمانی که من به سینما علاقمند شدم نیز وجود داشته است. همیشه دیدم که فیلم‌های کوتاه مستند یا داستانی مورد حمله تاراج‌گران سینمایی قرار می‌گیرند. شخصا قبل از انقلاب فیلمی ساختم که آقای پرویز صیاد از روی آن فیلم ساخت و بعد از انقلاب هم دستمایه‌ای شد که یک فیلمساز ایرانی آن را بازسازی کرد. موضوع آن فیلم هم یک موضوع مستند بود.

کارگردان فیلم سینمایی «صلیب طلایی» در ادامه گفت: نمی‌دانم که آیا فیلمسازان جوان کار خود را ثبت می‌کنند که موضوعی همچون فیلم «قهرمان» برایشان پیش نیاید یا خیر اما به هر حال ریشه این دو فیلم یکی بوده است. حال اگر ارتباط وجود داشته که این تاراج انجام شده و کار غیرقانونی بوده است. من فیلم آقای مجیدی را مثال زدم، چون اساس آن بچه‌های کار بوده که ده‌ها فیلم درباره آن ساخته شده که مستند و داستانی بوده و یکی از این آثار «خورشید» شده است. در واقع موضوع همان بچه‌های کار است.

باکیده در ادامه بیان کرد: فکر می‌کنم باید یک مرکزی مانند ثبت فیلمنامه خانه سینما که طرح‌ها را ثبت می‌کند برای آثار مستند هم وجود داشته باشد تا از بروز چنین مشکلاتی جلوگیری شود. مستندسازان باید محکم بایستند که طراحشان را ثبت کنند تا چنین مسائلی پیش نیاید. این یک حق طبیعی است. بعضا خیلی از فیلمسازان بزرگ سینمای ایران را دیده‌ام که در جشنواره فیلم کوتاه شرکت می‌کنند تا موضوعات ناب پیدا کنند. چون فیلمسازهای جوان دوربین را بر می‌دارند و می‌روند یک سال روی موضوعی کار می‌کنند و بعد فیلم آنها در یک جشنواره‌ای پخش شده و سپس تمام می‌شود و هیچ اتفاق دیگری رخ نمی‌دهد.

وی همچنین در بخش دیگری از صحبت‌هایش درباره شرایط کنونی سینمای مستند ایران در مقایسه با گذشته گفت: برای اینکه به ارزیابی درستی از شرایط برسیم، باید نمونه‌های متعدد سینمای مستند در دوران گذشته و حال را کنار هم بگذاریم و با یکدیگر مقایسه کنیم تا متوجه شویم که چقدر کار پیشرفت کرده است. باید این سوال را پاسخ داد که آیا ما بعد از انقلاب توانستیم فیلمی مانند «شبی که باران آمد» یا « این خانه سیاه است» فروغ فرخزاد و مستند «سنگ و خارا» ابراهیم گلستان را بسازیم؟

وی افزود: فکر می‌کنم بعد انقلاب شرایط برای ساخت مستندهای گوناگون خیلی مهیا شد. گرچه معتقدم موضوعات ناب از دیده دوربین مستند دور می‌شوند و فیلمساز باید خیلی سختی‌ها را تحمل کند تا بتواند آنها را پیدا کند اما بعد از انقلاب راه برای پیدا کردن موضوعات خیلی سهل‌تر شد.

این کارگردان سینما در ادامه بیان کرد: بعد از انقلاب مستندهای ما جایگاهی پیدا کردن اما نمی‌دانم چه اتفاقی رخ داد که بعد از مدتی سینمای مستند دچار افت شد. شاید یکی از دلایل این موضوع این بود که طرف فیلمسازانی که نگاه مستند داشتند نرفتند. آن زمان خیلی از فیلمسازها بودند که آثارشان نگاه مستندگرایی داشت. به عنوان مثال ناصر غلامرضایی یکی از این افراد بود که می‌توانست مستندهای خوبی بسازد.

باکیده در ادامه گفت: البته ما هم در کشور خود مستندهای خوبی ساختیم که «روایت فتح» یکی از آنهاست. در این مجموعه شما با یک مستندسازی خیلی قوی طرف هستید که بعد از انقلاب ساخته شده است. ولی عامل آن جنگ بود و اگر جنگ اتفاق نمی‌افتاد شاید اصلا روایت فتح ساخته نمی‌شد. باید گشت. در نهایت اگر بخواهم رو راست بگویم مقداری از شرایط کنونی به خاطر تنبلی خود مستندسازهاست. موضوع‌ها فرار می‌کنند و باید آنها را شکار کرد ولی آن تلاشی که باید، انجام نمی‌شود. 

وی با تاکید بر اینکه اکنون ابزارهای زیادی همچون تلفن همراه برای مستندسازی در دسترس همگان قرار گرفته است، اظهار داشت: متاسفانه با وجود این ابزارهای زیاد همه‌چیز مقداری قاطی شده و مستند جایگاه خودش را از دست داده است. سینمای مستند شاخه‌های متعددی دارد که مستند صنعتی، اجتماعی برخی از انواع آن است اما متاسفانه در حال حاضر جایگاه مستند با گزارش تهیه‌کردن عوض شده است. این موارد باید از سمت خود مستندسازان درست شود.

کارگردان فیلم سینمایی «تو را دوست دارم» در پاسخ به این پرسش که آیا عدم حمایت از سینمای مستند به نسبت سینمای داستانی موجبات افت این سینما را فراهم نکرده؟ توضیح داد: همه جای دنیا به همین صورت بوده و حمایت از سینمای داستانی به نسبت سینمای مستند بیشتر است. چراکه در سینمای مستند پول نبوده و اقتصادی حاکم نیست ولی در سینمای داستانی اقتصاد حاکم است. 

باکیده افزود: مایکل مور هم چند سال به دنبال سوژه خود می‌گردد تا مستند مورد نظرش را بسازد. اما آیا اجازه تحقیقاتی که به او داده می‌شود به یک مستندساز ایرانی هم داده می‌شود؟ اینجا آن بحث حمایت مطرح می‌شود. معتقدم که دولت باید از ایده‌های متعدد در سینمای مستند حمایت کند. حتی اگر فیلم‌هایی ساخته و بعد مجبور به بایگانی آنها شوند. چراکه این فیلم‌ها ۲۰ تا ۳۰ سال بعد نمود پیدا می‌کنند.

وی در پایان گفت: خیلی از ناهنجاری‌های اجتماعی از ساخت فیلم‌های متعدد درباره آنها بهبود پیدا کرده است. همانطور که در تاریخ سینما فیلمسازان بزرگی را دیدیم که از زباله‌گردهای پاریس فیلم ساختند و وقتی آن فیلم را ارائه کرده‌اند، زمینه تغییر و تحولات اساسی و پاکسازی پاریس انجام می‌شود. یعنی مستند تا این اندازه از اهمیت برخوردار است. فکر می‌کنم در شرایط کنونی اینکه بگویند جشنواره‌ای برگزار شده و ۴ فیلم مستند به نمایش در می‌آید، مقداری پز شده است. در صورتی که باید پرسید بعد از جشنواره برای آن فیلمسازها چه اتفاقی رخ داد؟ در واقع آنها و به خصوص فیلمسازهایی که توانایی این کار را دارند باید حمایت کنند.