سرویس سینمایی هنرآنلاین: "گزارش رمادی" به کارگردانی علی‌محمد ذوالفقاری داستان ملاقاتی است که ۳۵ سال پس از پخش گزارش "کودکان زندانی" از شبکۀ دوم تلویزیون دولتی فرانسه صورت می‌گیرد. این دیدار این بار، نه در آسایشگاه ۱۹ رمادی، اردوگاه اسرای نوجوان ایرانی در عراق، که در باغی در تهران رخ می‌دهد؛ میان نوجوانان دیروز و زنی خبرنگار به نام شارما که از هند آمده است.

ذوالفقاری، پژوهشگر، نویسنده، تهیه‌کننده و کارگردان این مستند است که به‌تازگی در چهاردهمین جشنواره بین‌المللی سینما حقیقت در بخش شهید آوینی برنده تندیس برنزی شد.

او در گفت‌وگو با خبرنگار هنرآنلاین درباره چگونگی شکل‌گیری ایده این فیلم و چرایی پرداختن به اسرای نوجوان اردوگاه رمادی توضیح داد: یک فیلم مستند هم مانند دیگر گونه‌های روایی به قصه متکی است، ویژگی‌ای که به یک اتفاق یا حادثۀ اجتماعی یا سیاسی جذابیت دراماتیک می‌دهد و به جذابیت بیشتر، عمر طولانی‌تر و درمجموع کیفیت بهتر آن کمک می‌کند. ما اغلب کارهایمان را به‌واسطۀ جذابیت سوژه یا موضوع و اینکه تا چه اندازه قصۀ شنیدنی‌ای دارند انتخاب می‌کنیم.

ذوالفقاری توضیح داد: مستند "گزارش رمادی" نیز این ویژگی را دارد و اگر نداشت بهتر بود ساخته نمی‌شد، اما رویکرد اصلی و شاید اولیۀ من در ساخت این مستند این‌ها نبود. چند سال است که مطالعه و پرداختن به جنگ تحمیلی هشت‌ساله، دغدغۀ من است، هرچند روایت این اتفاق عظیم که تأثیراتی فراتر از محدودۀ جغرافیایی و زمانی خود داشته و دارد، بزرگ‌تر از حوصله و توان چند فرد یا چند نهاد آن هم در یک دوره و عصر است، اما من هم به اندازۀ خود سعی کردم در این مأموریت خودخوانده سهمی داشته باشم و باری از خروار ناگفته‌ها و ناشنیده‌های آن کم کنم.

این مستندساز با اشاره به این که برای بیشتر شدن امکان و میزان موفقیت خود، دامنۀ موضوع را تا حد امکان کوچک‌تر کرد، گفت: مقوله جنگ را به حوزۀ ادبیات پایداری و ادبیات پایداری را به زیرمجموعۀ کوچک‌تری به اسم ادبیات اردوگاهی؛ یعنی دنیای اسارت و اسیران محدود کردم. اینجا منظور من از ادبیات، حوزۀ محتوایی و معنایی موضوعات است نه فرضاً چیزی که قرار است درنهایت ارائه شود. خوانش و پردازش همین مقوله؛ یعنی دنیای زندان و اسارت، نیز به‌صرف زمان و حوصله‌های فراوانی نیازمند است و کوشش من به‌تنهایی نیز راه به جایی نمی‌برد.

علی محمد ذوالفقاری

ذوالفقاری ادامه داد: در این مقوله نیز فهرستی بلند از حرف‌های نگفته و کارهای نکرده وجود دارد. موضوع حضور داوطلبانۀ نوجوانان ایرانی در جنگ تحمیلی که تعدادی از آن‌ها هم شهید، معلول و اسیر شده‌اند یکی از این موضوعات بود. روایت مراجعۀ خانم ناصره شارما، به‌عنوان یکی از ده‌ها خبرنگاری که به اردوگاه اسرای نوجوان ایرانی رفت، محمل و بهانۀ خوبی بود تا این موضوع که در دنیا از آن به‌عنوان کودک‌سربازان جنگ یاد می‌کنند، بعد از نزدیک به چهار دهه از زمان وقوع آن بررسی و بازخوانی شود.

کارگردان مستند"مسافران وطن" در پاسخ به این سؤال که چرا این زاویه نگاه را انتخاب کرده است و آیا از زبان خبرنگار هندی اثر را مورد بررسی قرار داده است، گفت: نه، ماجرا تنها از زاویه نگاه خبرنگار هندی نیست. برای بررسی و خوانش بهتر و دقیق‌تر ماجرا ما دست‌کم سه زاویه نگاه و به‌تبع آن سه روایت اصلی داریم. روایت خبرنگار، روایت اسرای ایرانی و روایت دشمن یا زندانبان. روایت‌های متفاوتی که، هرچند نه با این کیفیت، اما از پیش هم وجود داشته است. گزارش "کودکان زندانی"؛ یعنی همان گزارش معروف تلویزیون فرانسه از اردوگاه رمادی ۱، روایت رسانه‌ای مقبول و رسمی دشمن و دیگران از حضور نوجوانان ایرانی در جنگ است و استفاده از آن در متن کار تا حدود زیادی قصد و روایت دشمن از ماجرا را تبیین و تا حد زیادی غیبت او را به‌عنوان یکی از سه عنصر اصلی ماجرا، دست‌کم در کلیت ماجرا، جبران می‌کند. در گزارش رمادی هر سه نگاه حضور دارند و ما در مواجهۀ میان آن‌هاست که به روایت تازه‌ای می‌رسیم. روایت چهارمی که نتیجۀ نتیجه‌گیری بیننده یا شنونده از مواجهه این سه نگاه یا روایت است.

ذوالفقاری همچنین درباره مشکلاتی که برای ساخت این مستند داشته است، اظهار کرد: باورپذیری یا پذیرش مستندهایی که اتفاقات و حوادث تاریخی را بررسی و بازخوانی می‌کنند به میزان و کیفیت اسناد و مدارکی است که ارائه می‌کنند. فیلم مستند همان‌طور که از نامش نیز پیداست، سند ارائه می‌کند. هرچه این سندها بیشتر و به نسخۀ اول نزدیک‌تر و شبیه‌تر باشند، یا به عبارتی تفسیرپذیری کمتری داشته باشند، مستند شما کارایی و مقبولیت بیشتری خواهد داشت. دستیابی سخت یا آسان به اسناد و مدارک موضوعاتی که معاصرند، یا به تعبیر دیگر به اندازۀ کافی تاریخ نشده‌اند، بستگی زیادی به اهمیت و حساسیت موضوع دارد. این که تا چه حد خوانش شما روایت پذیرفته‌شده و اصطلاحاً رسمی جامعه را تأیید و تکمیل، یا انکار و تصحیح، می‌کند.

او ادامه داد: بدیهی است که دستگاه‌ها و نهادهایی که اسناد و مدارک را در اختیار دارند، نگران نحوه استفاده شما از مدارک هستند. شما موضوع، نوع و تعداد سندها و همچنین هدف و انگیزه خود را از استفاده آن‌ها بیان می‌کنید. زمان، میزان، نوع و نحوه دسترسی شما به مراجع موردنظرتان، تا حد زیادی، به این بستگی دارد که کی و تا چه اندازه خودی تلقی شوید و بیگانه نباشید. منظور من از عبارت خودی بودن نقد یا حتی شکایت نیست. این رویه‌ای است که کم‌وبیش در اغلب کشورها وجود دارد و همۀ مستندسازان آثاری از این نوع، به شکلی با آن سر و کار دارند.

ذوالفقاری گفت: بی‌طرفی در مستندسازی ممکن نیست و شما باید ظرفیت خود را پیش از ساخت اثرتان معلوم کنید. ضمن آن‌که این میان غرض‌ها و مرض‌ها هم مداخله می‌کنند. زیر سؤال بردن خوانش‌های مرسوم ممکن است همواره مورد سوءاستفاده هم قرار گیرد و اساساً هدف خود شما را از بازخوانی واقعه به سمت و سوی ناخواسته و نابجا سوق دهد. در کنار این‌ مورد که عمدتاً هم موضوعاتی با درون‌مایه‌های سیاسی را در برمی‌گیرد، موارد دیگری هم مستندسازان را در دستیابی به مدارک مدنظرنشان با چالش و تأخیر مواجه می‌کند.

مستند گزارش رمادی

او توضیح داد: گاهی نهادها مأموریت و وظایف خود را در قبال مراجعه‌کنندگان سلیقه‌ای برگزار می‌کنند یا اصلاً برگزار نمی‌کنند. یکی از این سلیقه‌ها طبقه‌بندی بی‌مبنای اسناد به انواع محرمانه یا سری است. آن‌ها قواعد قانونی و معمول را کنار می‌گذارند. اهل بده‌بستان می‌شوند. چیزی می‌دهند و چیزی می‌خواهند. خواهان مشارکت و نظارت و حتی اعمال نظر در کار می‌شوند. که جملگی این‌ها با مسئولیت و تکلیف آن‌ها و مقصد آن‌ها به‌عنوان متولی و اختیار شما به‌عنوان کارگردان یا محقق سازگار نیست و نمی‌توانید که از پس قبول یا انجامش برآیید و ناگزیرید تدبیر دیگری بیندیشید و رفع و رجوع آن هم وقت و هزینۀ زیادی از شما می‌گیرد. چالش مستندسازان ما این است که هنوز و به قدر کافی اهمیت، کارکرد و جایگاه کارشان شناخته‌شده نیست. مستندسازی که موضوعات تاریخ معاصر را دستمایۀ کارش می‌کند باید حوصله، انگیزه و پشتکار بیشتری نسبت به سایر همکاران خود داشته باشد. اتفاقات معاصر به‌واسطۀ معاصر بودنشان این بخت و فرصت را دارند که تکمیل‌تر و دقیق‌تر شوند و هنگامی که به بایگانی تاریخ رفتند مرجع معتبرتری باشند و عمر تاریخی بیشتری داشته باشند.

او در ادامه درباره تدوین مجدد کار پس از نمایش در جشنواره سینما حقیقت بیان کرد: هم بازخوردهای خوبی داشته‌ام و هم قصد دارم ویرایش تازه‌ای از کار تهیه کنم. ویرایش یا تدوین دوبارۀ کار، به شکلی که نتیجه را به‌صورت مؤثر و مشخصی متمایز کند، منوط به فراهم آوردن برخی مقدمات و زمینه‌ها است. از مهم‌ترین آن‌ها هم برچیده شدن بساط همه‌گیری کرونا است که نه سفر را ممکن می‌کند و نه جرات و امکان هر نوع گردهمایی را می‌دهد. باید کمی صبر کنیم.

ذوالفقاری درباره برگزاری آنلاین جشنواره و ادامه‌دار شدن آن نیز تأکید کرد: دراین‌باره به قدر کفایت حرف زده‌اند. استفاده از ظرفیت‌های تازه و البته کم‌هزینه‌تر این‌چنینی که تنها خاص مرکز و پایتخت‌نشینان نباشد و جمعیت مخاطبان بیشتری را در بربگیرد، اساساً اتفاق خوبی است. برگزاری مجازی جشنواره، چه آنلاین و چه غیرآنلاین، بخشی از فایده‌های فرهنگی سیاسی این اتفاق را با جمعیت بیشتری تقسیم می‌کند و به‌نوعی به برقراری عدالت رسانه‌ای می‌انجامد. ما دیر یا زود باید به این سمت می‌رفتیم و کرونا تنها این حرکت را سرعت و شتاب بخشیده است. هرچند که هیچ‌چیز جای تماشای جمعی یک فیلم را در یک سالن تاریک نمی‌گیرد، اما به‌هیچ‌وجه نباید در استفاده از این ظرفیت تازه تردید کرد. اگر نگرانی بابت امنیت حقوقی آثار شرکت‌کننده رفع شود، در سال‌های آتی شاهد برگزاری موازی و توأمان واقعی و مجازی جشنواره‌ها خواهیم بود. اتفاقی که طلایه‌دارش سینما حقیقت چهاردهم بود.

او که در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر با اثرش حضور دارد، درباره برگزاری جشنواره فیلم فجر با روند جدید و حذف هیئت انتخاب گفت: قطعاً مثل هر تصمیم انسانی دیگری موافقان و مخالفانی خواهد داشت. به‌هرحال متولی برگزاری هر دو رویداد درنهایت دستگاه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و نمی‌توان اشکال اساسی‌ای به آن گرفت. از منظر این تصمیم ما یک مسابقه با دو درجۀ کیفی، یا دو مسابقه، با هیئت انتخاب واحد داریم. چنانچه بخواهیم این وضعیت را در سال‌های آینده به یک رویه تبدیل کنیم، خوب است هیئت انتخاب با سلایق و تخصص‌های متنوع‌تری انتخاب شوند و دامنۀ انتخابشان را اندکی بزرگ‌تر بگیرند تا شبهه‌ها و خطاهای احتمالی را کمتر کنند. به هر صورت این هم می‌تواند یکی از صورت‌های برگزاری جشنواره فیلم فجر باشد.