سرویس سینمایی هنرآنلاین: مستند "هجده هزار پا" به کارگردانی و تهیه‌کنندگی مهدی شامحمدی در چهاردهمین جشنواره بین‌المللی سینما حقیقت موفق به دریافت تندیس طلایی بخش شهید آوینی و جایزه شبکه مستند در بخش کارآفرینی شد و جزو ده فیلم برتر از نگاه تماشاگران نیز بود.

شامحمدی پیش از این برای تهیه‌کنندگی دو مستند "فصل هرس" و "خانه‌ای برای تو" برنده نشان فیروزه بهترین فیلم جشنواره سینما حقیقت شد و دو بار نیز عضو هیئت انتخاب مستندهای بلند این جشنواره بود.

او در گفت‌وگو با خبرنگار هنرآنلاین درباره چگونگی ساخت فیلم مستند "هجده هزار پا" توضیح داد: فیلم ساختن در مناطق جنگی چون سوریه، عراق و یمن به دلیل حساسیتی که در این مناطق وجود دارد، کار بسیار سختی است که البته به‌تازگی از حساسیت‌های آن کاسته شده است. در همان زمان حضور مستندسازان به مناطق جنگی تنها از طریق یک نهاد انجام می‌شد. ازآنجایی‌که علاقه‌مند به این حضور بودم باوجود تمام تلاش‌هایی که داشتم در آن زمان موفق به حضور نشدم و از سال ۹۶ که اعزام به مناطق از انحصار این نهاد خارج شد و نهاد دیگری نیز اضافه شد، با درخواست من موافقت کردند و اجازه حضور در منطقه را به من دادند.

شامحمدی ادامه داد: وقتی یک عکاس یا مستندساز اروپایی در یک کشور آرام که التهابی در آن دیده نمی‌شود، به ایران می‌آید با توجه به جو رسانه‌ای که پیش از آن دیده بود، می‌گوید اینجا دریایی از سوژه است و جالب است که ما که در این کشور زندگی می‌کنیم بسیاری از این سوژه‌ها را نمی‌بینیم. زمانی که به سوریه رفتم متوجه این نکته شدم که چرا وقتی فردی از کشوری دیگر می‌آید سوژه‌ها را می‌بیند. با ورود به سوریه آن‌قدر با قصه‌های عجیب و غریب روبه‌رو می‌شوید که شگفت‌انگیز است. از سوی دیگر کارکردن در سوریه بسیار دشوار است و از شرایط عادی بسیار فاصله دارد. ازآنجایی‌که حساسیت‌ها بیشتر است و طبیعی هم هست، چون اولویت در آنجا جنگ است نه فیلمسازی، بنابراین به‌عنوان یک فیلمساز خودتان باید بتوانید شرایط کار را برای خودتان فراهم کنید که این خطر را چندین برابر می‌کند.

او ادامه داد: همیشه در اخبار می‌شنیدم که فلان شهر یا روستا در سوریه محاصره شده است و این برای من جای سؤال داشت که این محاصره یعنی چه؟ برای یافتن پاسخ این سؤال به سراغ آدم‌های مطلع رفتم و سعی کردم اطلاعاتی به دست آورم. درواقع وقتی شهری یا روستایی محاصره می‌شود نیروهای دشمن با بستن مسیرها و راه‌ها اجازه ورود و خروج نمی‌دهند و حملات هوایی و زمینی شکل می‌گیرد که زندگی را سخت می‌کند. غذا و دارو قیمت‌های عجیبی پیدا می‌کنند و کم‌کم آدم‌ها از گرسنگی می‌میرند. در دهه حاضر این اتفاق بسیار عجیب است و صحبت درباره جنگی است که خیلی دور نیست و در همین قرن بیست در جریان است. فوعه شهری در سوریه با چندین هزار نفر جمعیت در محاصره است و مردم آن از گرسنگی در حال جان دادن هستند. این پدیده فی‌نفسه در حال وقوع است و ما متوجه عمق وحشت آن نیستیم، اما قطعاً وقتی زمان بگذرد و از این فضا دور شویم متوجه خواهیم شد که چه اتفاقی رخ داده است. زمانی که متوجه شدم چطور از طرف ایران به مردم این شهر غذا و دارو می‌رسد، برای ساخت این فیلم مصمم شدم. درواقع شنیدم که ایران با هواپیماهای لجستیک آب، غذا و دارو را با چتر در ارتفاع هجده هزار پایی برای مردم این منطقه ارسال می‌کند، ماجرای ارسال این کمک‌ها قصه فیلم من شد. مردم منطقه عدلب پنج سال در محاصره بودند و در این مدت امدادرسانی نیروهای ایرانی بسیار مؤثر بود. زمانی که خواستم این فیلم را بسازم همان‌طور که گفتم ابتدا مخالفت ‌شد، اما بعد و زمانی که این محاصره در حال خاتمه بود متوجه شدم که سردار سلیمانی گفته بودند که تا چند وقت دیگر این محاصره خاتمه می‌یابد، اما درباره این اتفاق هیچ کاری انجام نشده است و چیزی به ثبت نرسیده است. بنابراین سال ۹۶ بار دیگر عزم خود را جزم کردم و موفق شدم اجازه حضور در این منطقه را پیدا کنم که حدود ۹۰ روز طول کشید.

این مستندساز درباره قصه فیلم نیز بیان کرد: درواقع قصه ما قصه هجده هزار پا ارتفاعی است که هواپیماها می‌توانستند پرواز کنند تا از اصابت گلوله و موشک درامان بمانند و بتوانند امدادرسانی کنند. معمولاً در شرایط نرمال باید در ارتفاع ۶ تا دوازده هزار پا این کار انجام شود چون در ارتفاع هجده هزار پا درصد خطا بسیار بالاست، اما خلبانان زبده ایرانی موفق شدند با کمترین درصد خطا این کار را انجام دهند و رکورد روزانه این کار را بزنند. قصه یک نگاه انسانی در خود دارد و به ماجرای یکی از اهالی به نام احمد شیخ می‌پردازد که سه سال  در محاصره بود و زمانی که امکان می‌یابد تا از این شهر خارج شود، تلاش می‌کند تا به هر طریقی که شده به کمک مردم شهرش برود، او هر روز به مردم شهرش کمک می‌کند، اما در فاصله هجده هزار پایی می‌تواند شهرش را ببیند.

مستند 18هزارپا

او در توضیح خطراتی که برای گروه سازنده در این شرایط ایجاد می‌شود، نیز گفت: وقتی شما وارد منطقه خطر می‌شوید باید منتظر همه چیز باشید. ما نیز این خطرات را پشت سر گذاشتیم، اما مشکل اصلی ما در ارتفاع بود، چرا که باید فشار ارتفاع را تحمل می‌کردیم. وقتی در هواپیمای مسافربری قرار دارید فشار داخل کابین و بیرون کاملاً متفاوت است و اگر ناگهانی درهای هواپیما باز شوند علاوه بر این که مویرگ‌های سر به‌سرعت براثر این فشار از بین می‌رود، باد همه چیز را با خود می‌برد و از همه بدتر این است که اکسیژنی وجود ندارد که بتوانید نفس بکشید. حالا فکر کنید که این شرایط به شکل عمدی آن هم در ارتفاع هجده هزار پایی رخ می‌دهد. برای انجام این کار معمولاً مهندس پرواز فشار داخل و بیرون کابین را طی یک پروتکل زمانی ۲۰ دقیقه‌ای به هم نزدیک می‌کند و در عین حال که اکسیژن وجود دارد درهای هواپیما باز می‌شود و باید در دمای منهای سی درجه کار امدادرسانی را انجام داد. پرسنل پرواز به دلیل تمرین‌هایی که دارند، عمدتاً برای حضور در این شرایط آمادگی دارند، اما ما این تمرینات را نداشتیم. گلوله‌ها و شلیک‌هایی را که به سمت هواپیما انجام می‌شد می‌دیدیم و باید این فشار جو را تحمل می‌کردیم. لباس فشار به دلیل تحریم‌ها وجود نداشت و همه این عوامل شرایط کار را سخت می‌کرد. من به خاطر ساخت این فیلم و تحمل این شرایط در یکی از این پروازها به این دلیل که فشار هوا در کمتر از پنج دقیقه تغییر کرد، بخش اعظمی از شنوایی گوش چپم را از دست دادم.

این فیلمساز در پاسخ به این سؤال که وقتی به گذشته برمی‌گردد فکر می‌کند ساخت این فیلم ارزش تحمل این فشار و حتی نقص عضو را داشت یا نه، بیان کرد: وقتی خروجی کار را می‌بینم به خودم یادآوری می‌کنم که اگر دیگر هیچ فیلمی نسازم و تنها همین اثر از من باقی بماند، کارم را انجام داده‌ام و قطعاً ارزشش را دارد.

شامحمدی در ادامه درباره برگزاری جشنواره آنلاین و تأثیرات آن نیز اظهار کرد: من خودم جشنواره آنلاین را دوست ندارم و این طبیعی است چرا که جشنواره یک اتفاق مهم است و در خلال آن پاتوق‌هایی وجود داشت که برای همه ما مهم بود چون باعث می‌شد فیلم‌ها بهتر دیده شوند، نظرات شنیده شوند و فیلم‌های بهتری در سال‌های آینده ساخته شوند. اما نکته مثبت این اتفاق افزایش مخاطبان است. خود من دو دوره دبیر بخش نگاه تماشاگران بودم و رکورد بیشترین تماشاگر برای فیلم "خانه‌ای برای تو" و "جایی برای فرشته‌ها نیست" در این دو سال هزار و دویست نفر بود، درحالی‌که امروز شاهد هستیم تنها در یکی از پلتفرم‌ها و در یک روز هزار و دویست نفر مخاطب بوده‌اند و این نشان می‌دهد که آنلاین برگزار کردن جشنواره سینما حقیقت مخاطب آن را حداقل چهار برابر کرده است که این آمار بسیار خوبی است. من نگران دزدیده شدن فیلم‌ها نیستم چون به نظرم سینمای مستند باید همه‌گیر شود و همه فیلم مستند ببینند که امیدوارم این اتفاق رخ دهد. به‌هرحال ناگزیر از این شرایط هستیم. امیدوارم بعد از کرونا پاتوق‌ها به جشنواره برگردد و قوی‌تر از همیشه جشنواره برگزار شود و هم‌زمان در کنار برگزاری فیزیکی جشنواره بخش آنلاین آن را نیز داشته باشیم. در همین فرصت چند روزه من پیام‌های بسیاری از دورافتاده‌ترین نقاط ایران داشتم که موفق شده بودند فیلم‌های مستند را ببینند و برایشان جذاب بود. افرادی که شاید هرگز این امکان برایشان فراهم نبود که در زمان برگزاری جشنواره بتوانند به تهران بیایند و به تماشای آثار بنشینند و این برای من بسیار ارزشمند است.