سرویس سینمایی هنرآنلاین: رکسانا خلوتی مدیرمسئول آموزشگاه بازیگری کودک و نوجوان "پانیذ" در گفت‌وگو با خبرنگار هنرآنلاین درباره حضور بازیگران چهره در آموزشگاه‌های بازیگری عرصه کودک و نوجوان که این روزها بیش از هر زمان دیگری خواهان دارد، گفت: این عرصه هم برای خانواده‌ها و هم برای کودکان جذابیت دارد.

او ادامه داد: اما ما به دلایل مشخص به سراغ مربیان چهره نرفتیم. اول به این دلیل که دستمزد بالایی دارند که از عهده آموزشگاه خارج است، چرا که ما هزینه‌های آموزشگاه را بر اساس درآمد قشر متوسط جامعه در نظر گرفتیم. از سوی دیگر مربیان چهره متعهد به زمان حضور در کلاس نیستند و اغلب به دلیل حضور در فیلم‌ها و سریال‌ها، سر کلاس‌ها حضور فعالی ندارند. نکته بعدی این است که برای پرورش کودک و نوجوان شما باید عاشق آن‌ها باشید که مربیان چهره اغلب این‌طور نیستند و صرفاً به‌عنوان یک منبع درآمد به این کلاس‌ها نگاه می‌کنند و به همین دلیل ما نیز به سراغ چهره‌ها نرفتیم و تلاش کردیم به‌جای آن از مربیان و استادانی استفاده کنیم که همگی تحصیل‌کرده این رشته هستند و از سوی دیگر در حوزه روانشناسی کودک و نوجوان سررشته دارند.

او در پاسخ به این سؤال که با توجه به گروه سنی مشخصی که وجود دارد، تدریس در این گروه سنی بر اساس چه دروسی انجام می‌شود، توضیح داد: ما تمامی دروس را برای گروه‌های سنی تفکیک کرده‌ایم. در گروه سنی 4 تا 7 سال که گروه خردسال ما را شکل می‌دهند دروس بازیگری گروهی، روانشناسی کودک و بازی‌های گروهی داریم. در گروه سنی 7 تا 9 سال یعنی گروه دبستان اول، مباحث تئوری مثل تحلیل نقش را با بازی به بچه‌ها آموزش می‌دهیم یا در بحث آشنایی با نماها ما با استفاده از دوربین و نقاشی این آموزش‌ها را برای بچه‌ها در نظر گرفتیم. از سوی دیگر کانال‌ها و صفحاتی را در گروه‌های مختلف شبکه‌های مجازی داریم که خانواده‌ها در این صفحات می‌توانند روند آموزش به فرزندانشان را رصد کنند. در گروه 9 تا 11 سال دبستان دوم را داریم، 11 تا 15 سال گروه نوجوان ما هستند، گروه 16 تا 20 سال نوجوان دوم و 20 تا 24 سال نیز گروه جوان ما هستند که آموزش‌های لازم از جمله فن بیان، تربیت حس، تحلیل شخصیت، بازیگری در مقابل دوربین به زبان هر سن آموزش داده می‌شود.

خلوتی در ادامه و در پاسخ به این سؤال که تا چه اندازه از بعد روانشناسی روی بچه‌ها در این آموزشگاه‌ها کار می‌شود تا علاوه بر این که وارد فضای بزرگسالان می‌شوند، اما در عین حال کودکی خود را نیز داشته باشند، بیان کرد: بچه‌هایی که با گرایش به بازیگری در کلاس‌ها حضور می‌یابند اغلب در ناخودآگاهشان کودکان متفاوتی هستند و بزرگ‌تر از گروه سنی خود رفتار می‌کنند به این دلیل که بزرگ‌تر از سنشان با آن‌ها رفتار شده است. بر همین اساس اغلب این کودکان دارای هوش و بینش بالاتری نسبت به هم‌سن و سالان خود هستند. البته گاهی نیز به دلیل نبود اعتمادبه‌نفس کافی و یا مشکلاتی فن بیانی، خانواده‌ها فرزندانشان را به کلاس‌های بازیگری می‌آورند تا درواقع روی نقاط ضعف آن‌ها کار شود. اما بچه‌هایی که با آن‌ها سروکار داریم نخبه و باهوش هستند و شبیه افراد بزرگسال رفتار می‌کنند، بنابراین ما سعی کردیم از اساتید نخبه‌ای بهره بگیریم که روی روانشناسی کودک و نوجوان کار کرده‌اند و اخلاق حرفه‌ای را با این بچه‌ها کار می‌کنند. نکته اینجاست که مشکل بزرگ در این گروه سنی این است که اغلب وقتی بچه‌ها وارد فضای حرفه‌ای سینما، تئاتر یا تلویزیون می‌شوند و در پروژه‌های مختلف حضور می‌یابند به‌نوعی دچار اعتمادبه‌نفس کاذب می‌شوند و اگر این جریان درست هدایت نشود، علاوه بر این که مشکل‌ساز می‌شود آسیب‌زننده نیز هست. بنابراین هنگام آموزش باید مربیان روی بعد روانشناسی این امر نیز کار کنند، چون عمر کاری بچه‌ها اغلب کوتاه است و پس از ورود به سن بلوغ استفاده از آن‌ها تقریباً کم می‌شود و فرد باید پذیرای این امر باشد.

او درباره خروجی این آموزشگاه‌ها نیز گفت: خروجی آموزشگاه‌های بازیگری کودک و نوجوان با بزرگسالان کاملاً متفاوت است. اغلب فیلمسازان بچه‌ها را به‌گونه‌ای انتخاب می‌کنند که چهره آن‌ها متناسب با کاراکتری که می‌خواهند باشد. یکی مثل حسین قناعت سالانه به آموزشگاه‌ها سر می‌زند و به دنبال چهره‌های جدید و استعدادهای نو در کنار بازیگران کارکرده است. ضمن این که تولید فیلم کودک و نوجوان بسیار اندک است و همین تعداد هم ترکیبی است، و حساسیتی روی چهره جدید یا کارکرده نیست، بلکه داشتن اعتمادبه‌نفس در مقابل دوربین و وابسته نبودن کودک به خانواده برای فیلمساز اهمیت دارد.

خلوتی در خاتمه درباره کار با کودکان و آموزش آن‌ها نیز اظهار کرد: کار با کودکان بسیار سخت است و از آنجایی که قشر حساس و آسیب‌پذیری هستند کار با آن‌ها حوصله، صبر و عشق زیادی می‌خواهد و رسالت سنگینی بر دوش مربیانی که با آن‌ها کار می‌کنند قرار دارد، چرا که هدف نجات دادن جمع بچه‌های مستعدی است که بتوان روی آینده آن‌ها اثرگذار بود. بنابراین باید از جماعتی در پرورش این استعدادها استفاده کرد که این ویژگی‌ها را دارا باشند.