سرویس سینمایی هنرآنلاین: اگر حمایت‌های حضرت امام خمینی (ره) از سینما در اوایل انقلاب به شکل جدی نبود، شاید امروز از سینمای ایران اثری باقی نمانده بود. ایشان به‌شدت از هنر و سینمای ایرانی دفاع کرد و همین عامل برای سینماگران تبدیل به نقطه قوت شد که هنوز پس از گذشت چهار دهه این قوت وجود دارد و آن‌ها به مسیر خود پرقدرت‌تر از گذشته در عرصه‌های جهانی ادامه داده‌اند.

در این گزارش به نقل از پرتال حضرت امام خمینی (ره) بخشی از صحبت‌های پنج فیلمساز درباره حضرت امام و نظرشان درباره سینما در سال‌های گذشته را مرور می‌کنیم.

حضرت امام خمینی (ره) خط‌مشی سینمای ایران را مشخص کرد

داریوش مهرجویی سال‌ها قبل در پاسخ به سؤالی درباره دلیل توجه حضرت امام به فیلم "گاو" گفت: در شرایط اوایل انقلاب "سینما" موضوع ملعونی بود ... چون می‌گفتند: سینما محل ترویج فساد است. به همین دلیل تولید فیلم به صفر رسید و سینماها تعطیل شد. در این وضعیت تلویزیون به‌طور اتفاقی "گاو" را نشان داد و امام (ره) این فیلم را مشاهده کردند و در نطقی گفتند: "ما نمی‌گوییم سینما اساساً بد است. نظیر فیلم "گاو" می‌تواند فیلم فرهنگی و آموزنده‌ای باشد و فکر و روح بیننده را تعالی دهد." (جماران جمله دقیق حضرت امام) غالباً فیلم‌هایی که خود ایرانی‌ها درست می‌کنند به نظرم بهتر از دیگران است. مثلاً فیلم "گاو" آموزنده بود. (صحیفه امام؛ ج ‌12، ص: 291 - 292] این حرف امام برای سینمای ایران بسیار تعیین‌کننده بود. امام خط‌مشی سینما را مشخص کرد.

مهرجویی همچنین در گفت‌و‌گوی دیگری درباره امام خمینی (ره) بیان می‌کند: نه‌تنها نظر من، بلکه نظر تمامی مورخین این است که حضرت امام خمینی (ره) خط‌مشی سینمای ایران را مشخص کرد که چگونه باشد، ایشان دلیل وجودی سینما را مشخص کرد که عامل تعیین‌کننده مهمی بود. در آن زمان، همه مانده بودند که چه کار کنند.

مردی آرام، بی‌تکلف، شجاع و امیدوار که مسیر تاریخ را عوض کرد

رضا میرکریمی دیگر کارگردان مطرح سینمای ایران است که در سال‌های اخیر به تمجید از امام خمینی (ره) پرداخته است.  او درباره امام (ره) می‌گوید: برای به تصویر کشیدن همه ابعاد شخصیتی حضرت امام (ره) نیازمند زمانی هستیم که با گذشت آن، آثار حرکت حضرت امام در نقاط مختلف دنیا بیشتر مشهود شود تا بتوانیم قضاوت درستی درباره تأثیرات ایشان داشته باشیم. ما خودمان به‌عنوان کسانی که در دوره حضرت امام حضور داشتیم و ایشان را درک کردیم هنوز به‌خوبی با ابعاد شخصیتی آن بزرگ‌مرد آشنا نیستیم که البته تلاش‌های خوبی برای به تصویر کشیدن زندگی حضرت امام شده که ازجمله آن‌ها می‌توان به کار زیبای آقای مجتبی راعی ("صنوبر") اشاره کرد. امام مردی آرام، شجاع و بی‌تکلف بود.

میرکریمی، حضرت امام (ره) را شخصیتی فرهنگی می‌داند که توانست ادبیات سیاسی دنیا را به نفع مستضعفین تغییر دهد و در دوره‌ای که ویروس ناامیدی و تسلیم در برابر زور، تمدن بشری را بیمار کرده بود ظهور مردی آرام، بی‌تکلف، شجاع و امیدوار مسیر تاریخ را عوض کرد.

او می‌گوید: حضرت امام بدون هیچ تجربه حکومت‌داری تنها با خلوص، ایمان و ارتقا باور دینی مردم توانست نظامی را پایه‌ریزی کند که در سهمگین‌ترین مسائل تاریخی استوار نشان داد. شاید تاکنون برخی بوده‌اند که گمان داشته‌اند کلام ساده امام نشان از عدم تسلط ایشان بر دیپلماسی رایج در جهان بود و راز موفقیت ایشان در تحریک اعتقادات دینی هواداران فراوان خود خلاصه می‌شود و ... ولی آیندگان بی‌غرض، قضاوتی عادلانه درباره او و نهضت بی‌نظیری که در جهان بر پا کرد خواهند داشت.

به اعتقاد سازنده فیلم‌های "زیر نور ماه" و "قصر شیرین"، در زمان جنگ که تهدیدی جدی برای کشور فراهم شد تنها عاملی که رمز موفقیت ما در آن برهه بود جریان فرهنگی مبتنی بر باورهای دینی بود که توسط امام (ره) تزریق می‌شد. در دوره‌ای که حتی رسانه‌های ما قدرت همراهی لازم را با انقلاب نداشتند حضرت امام (ره) به‌تنهایی به‌اندازه یک رسانه بزرگ فرهنگی بودند که تمامی جبهه‌ها را تغذیه می‌کردند.

نسل امروز ما هم می‌خواهد درباره‌ امام بیشتر بداند

مجتبی راعی نیز درباره امام خمینی (ره) می‌گوید: وقتی آدمی جزو تاریخ یک کشور می‌شود، هر کس با هر نوع تفکری که آن تاریخ را بنویسد، نمی‌تواند از کنار آن آدم رد شود. تاریخ معاصر ایران را هیچ‌کس بدون امام خمینی (ره) نمی‌تواند بنویسد.

از نظر کارگردان فیلم‌های "تولد یک پروانه" و "عصر روز دهم"،  نسل او در اوج جوانی با ظهور این انسان مواجه شد و قطعاً در شخصیت همه‌ آدم‌های این نسل تأثیر گذاشت.

راعی در مصاحبه‌ای دراین‌باره می‌گوید: یادم هست زمانی که امام از دنیا رفتند، همه‌ قشرها و تیپ‌های مختلف اجتماعی برای تشییع ایشان حضور داشتند و طبیعی است که نسل امروز ما هم می‌خواهد درباره‌ امام بیشتر بداند.

به اعتقاد او، می‌توان از امام خمینی (ره) به‌عنوان یک قهرمان ملی نیز یاد کرد. راعی معتقد است: راز قدرت امام در زمان حیاتشان و پس از آن، جا داشتن در قلب‌های مردم بود. امام به سربلندی ایران فکر کرد و اگر از امام فقط یک شخصیت مذهبی جدای از ملی بودن بسازیم، به ایشان جفا کرده‌ایم.

نگاه امام خمینی (ره) به سینما قابل توجه بود

ابراهیم حاتمی‌کیا دیگر فیلمساز سرشناس نیز در مورد بخشی از پایان فیلم "چ" که مربوط به پیام امام و آزادسازی پاوه است چنین توضیح می‌دهد: اساساً مبنای این فیلم بر اساس پایانش برای من آغاز می‌شود. به لحاظ دراماتیکی من عمد داشتم که بگویم همه قهرمانان فیلم تا لحظه آخر بار دراماتیک فیلم را جلو بردند. اما ازلحاظ تاریخی حتماً باید بگویم که این پیام امام اتفاق به‌شدت مهمی است، اما نام خمینی فقط در پایان فیلم نیست، نام خمینی در کل فیلم می‌آید اما اینجا جلوه می‌کند. اما نگاه امام خمینی (ره) به سینما و نگرش ایشان به مقوله رادیو و تلویزیون نیز قابل توجه بود که پس از انقلاب و به دنبال تشکیل سینمایی انقلابی - اسلامی در مسیر اهداف و سیاست‌های انقلاب قرار گرفت.

موضع‌گیری‌های امام راحل  مانع نابودی سینما و جریان تولید فیلم در ایران شد

علیرضا داوودنژاد دیگر فیلمسازی است که درباره امام نظرات جالبی دارد. او در یادداشت خود که در ایسنا منتشر شد، می‌نویسد: در روزهای انقلاب گاهی بعضی بچه‌های سینما در استودیو فیلمکارِ مرحوم روبیک منصوری که استاد و پیشکسوت صداگذاری و میکس بود و مخصوصاً در انتخاب موسیقی متن برای فیلم‌ها تبحری خاص و پرآوازه داشت جمع می‌شدیم و در شرایط تعطیلی سینما و بیکاری بچه‌ها درباره دیده‌ها و شنیده‌ها و وقایع و اخبار روز صحبت می‌کردیم.

او می‌نویسد: آن روزها خبری از اینترنت، موبایل، تلگرام و این حرف‌ها نبود و منابع خبری و تحلیلی ما منحصر بود به رادیوهای خارجی که به‌زحمت گرفته می‌شد و شب‌نامه‌ها و مخصوصاً اعلامیه‌ها و کاست سخنرانی‌های امام (ره) که از نجف می‌آمد و در ایران تکثیر می‌شد. مرحوم واروژ که همکار و شریک قدیمی روبیک بود و گرایش سیاسی و انقلابی هم داشت، گاهی ما را به سالن میکسی که در زیرزمین فیلمکار بود، می‌برد و کاست نوار سخنرانی‌ امام (ره) را که بین مردم دست‌به‌دست می‌شد و معمولاً صدای خوبی هم نداشت با کیفیت بهتر از بلندگوی بزرگی که زیر پرده نمایش نصب بود، پخش می‌کرد و به دنبال آن بحث و گفت‌وگو و اظهارها نظرها شروع می‌شد.

کارگردان فیلم‌های "نیاز" و "فراری" ادامه می‌دهد: خبرهای نگران‌کننده کم نبود و هرچه روزها بیشتر می‌گذشت، نگرانی‌ها مخصوصاً نسبت به آینده سینما بیشتر بالا می‌گرفت. آتش زدن بعضی سینماها نگرانی‌ها را به اوج می‌رساند و به این تصور دامن می‌زد که با پیروزی انقلاب، سینما در ایران نابود خواهد شد. من هم که مثل خیلی‌ها از سانسور دل خوشی نداشتم و آن را در کنار واردات بی‌دروپیکر فیلم خارجی عامل ترویج کپی‌برداری و دور افتادن فیلم ایرانی از مسائل مبتلابه و جاری زندگی ایرانی تلقی می‌کردم و سقوط تدریجی جریان تولید را از صد فیلم در سال به یازده فیلم در سال ٥٦ ناشی از همین دو عامل یعنی سانسور و هجوم واردات می‌دانستم و آرزو داشتم روزی را ببینم که تیغ سانسور از گردن فیلم ایرانی برداشته شود و بهترین سینماهای تهران و شهرستان از انحصار نمایش فیلم خارجی بیرون بیاید و در اختیار تولیدات داخلی قرار بگیرد؛ با دلشوره تکرار آتش‌سوزیِ سالن‌های سینما را دنبال می‌کردم و فکر می‌کردم مبادا واقعاً با پیروزی انقلاب تولید و نمایش فیلم در ایران به‌طورکلی تعطیل شود؟ مخصوصاً که تازه پا به دنیای تهیه‌کنندگی گذاشته بودم و صاحب دو فیلم اکران نشده بودم که همه دار و ندارم بود و بابت تهیه آن‌ها زیر بار بدهکاری هم رفته بودم. شاید به همین دلیل بود که علیرغم نگرانی‌ها سعی می‌کردم به دل خود بد راه ندهم و از انقلاب و آینده ناامید نشوم و در گفتگوها و مباحثی که درمی‌گرفت جانب مثبت اندیشی و امید را رها نکنم.

داوودنژاد در بخش دیگر یادداشت خود با اشاره به نقش حضرت امام در جلوگیری از نابودی سینمای ایران، می‌نویسد: به نظر من آنچه در بعد از انقلاب مانع نابودی سینما و جریان تولید فیلم در ایران شد و بعدها به بازسازی زیرساخت‌ها و رونق گرفتن این هنر و صنعت و حرفه منجر شد، قبل از هر چیز موضع‌گیری‌های خود امام خمینی (ره) بود. ایشان که معجزه وسایل ارتباط‌جمعی مدرن را از تلگراف، تلفن، رادیو و تلویزیون و ضبط صوت گرفته تا دستگاه‌های تکثیر اعلامیه و کاست تجربه کرده بود و تأثیر انکارناپذیر آن‌ها را در اطلاع‌رسانی و جریان سازی و بسیج توده‌ها آزموده بود و به نقش الهام‌بخش سینما به‌عنوان هنری فراگیر و اثرگذار در روزگار نو واقف شده بود، از همان ابتدای ورود به ایران و سخنرانی تاریخی در بهشت زهرا (س) موضع خود را در مقابل قشری‌گری، تحجر و ارتجاع اعلام کرد و گفتند که "با سینما مخالف نیست و رادیو و تلویزیون و مطبوعات را از مظاهر تمدن می‌داند و وجود آن‌ها را برای رشد ملت و پیشرفت کشور ضروری تشخیص می‌دهد.

او ادامه می‌دهد: ایشان بعدها نیز اعلام کرد که فیلم "گاو" را دیده و آن را خوب و آموزنده یافته است. اشاره‌هایی که امام در بعضی از اشعارش به دستگاه‌های موسیقی ایرانی کرده و همچنین توجه مثبتی که به موسیقی سمفونیک داشت و در یکی از مصاحبه‌هایش از آن سخن گفت، نشان می‌داد که مخالفت ایشان با غرب به معنای مخالفت با تجدد نیست و با پاسخی که به انتقاد یکی از علما داد و از مواضع خود درباره موسیقی و مباح شمردن شطرنج دفاع کرد؛ درواقع بر رویکرد مثبت خود به علم، هنر، صنعت و تجدد تأکید گذاشت. ایشان در پاسخ به آن نامه معترض و گلایه‌آمیز نوشت که "اگر قرار بود مردم ایران به حرف‌های امثال شما گوش بدهند، امروز به جای هواپیما باید با الاغ مسافرت می‌کردند!" امام اگرچه همیشه نگران به قول خودش علمای بلاد بود و رعایت شأن و حساسیت‌های آنان را لازم می‌شمرد ولی در عین حال با بهانه‌گیری‌هایی که می‌توانست مانع ارتباط مردم با سینما و تلویزیون، صحنه و نمایش شود مقابله می‌کرد. بعضی‌ها حتماً به یاد دارند که درباره سریال تلویزیونی "پاییز صحرا" که به دلیل نوع پوشش‌ها صدای بعضی از منتقدین مذهبی را درآورده بود که تا پیش از انقلاب تلویزیون را حرام می‌دانستند و آن را به خانه‌ها راه نمی‌دادند و می‌گفتند این سریال "ریبه" دارد صریحاً موضع گرفتند و گفتند "ریبه" در چشم و نگاه شماست و نه در این سریال!

داوودنژاد در بخش دیگر این یادداشت می‌نویسد: او که می‌دانست با شکستن سلطه فیلم خارجی بر فضای سینماهای کشور زمینه پا گرفتن رونق در تولید داخلی فراهم شده است و سوءاستفاده از بهانه‌های شرعی و اخلاقی می‌تواند مانع پیشرفت سینما در کشور شود، در یکی از دیدارها با مسئولین کار را تمام کرد و برای همیشه حرف آخر را زد و با تأکید بر ضرورت تولید داخلی گفت که "حتی بدترین فیلم ایرانی از بهترین فیلم خارجی بهتراست!" و به‌این‌ترتیب حجت را بر همه تمام کرد. همه می‌دانستند که مقصود این نیست که فیلم بد ایرانی از جهت ارزش‌های هنری و سینمایی از فیلم خوب خارجی بهتر است، که آشکارا مفهوم صحبت این بود که نباید به هیچ دلیلی جریان تولید فیلم در ایران تضعیف شود و نباید بار دیگر هجوم فیلم خارجی، فضای دیداری شنیداری کشور را تسخیر کند.