سرویس سینمایی هنرآنلاین: بسیاری از اوقات پیش آمده که زمان تماشای یک فیلم سینمایی به این فکر کردهایم که چطور ممکن است در دنیای واقعی چنین اتفاقی رخ دهد، بازسازی سیل، زلزله، خراب شدن یک شهر، سقوط یک هواپیما، قطع عضو شدن یک کاراکتر یا حتی در دنیای فانتزی وجود یک اژدها یا دایناسور و خیلی از موارد دیگر برای مخاطب سینما بسیار هیجانانگیز است و همواره به این فکر میکند که چطور ممکن است اینها ساخته شوند و در قالب تصویر به او ارائه شوند.
شاید در گذشته به دلیل نبود تکنولوژیهای روز کمتر میشد این جریان را واقعی دانست و مخاطب از ابتدا به غیرواقعی بودن آن اشراف داشت، اما امروز به دلیل وجود تکنولوژیها روز مرز میان واقعیت و مجاز چنان به هم نزدیک شده و در هم نوردیده است که بسیار سخت میتوان اصل را از فرع تشخیص داد و این در سینما مدیون متخصصان جلوههای ویژه بصری است که این اتفاقات را رقم میزنند.
امین انتشاری جوانی دهه هفتادی است که این روزها نامش را در این فضا بسیار میشنویم. او که در آثاری همچون "چهارراه استانبول" مصطفی کیایی، "بیصدا حلزون" بهرنگ دزفولیزاده، یا "عصر جدید" در تلویزیون کارهایش را ارائه کرده است، مهمان هنرآنلاین شد و درباره این فضا و نسل جدیدی که در این فضا مشغول به کار شدهاند به سخن پرداخت که بخش اول این گفتوگو را اینجا میخوانید:
آقای انتشاری به نظر میرسد بسیار به بحث فضای پشت صحنه سینما و عمدتاً خود سینما علاقهمند بودید که سر از جلوههای ویژه بصری درآوردید. کمی درباره ورودتان به این عرصه بگویید؟
من از 13 سالگی وارد این عرصه شدم. در آن زمان فیلمهای علمی تخیلی بسیاری میدیدم که من را مجذوب میکردند و همیشه میگفتم میخواهم از این فیلمها بسازم. در "پارک ژوراسیک" وقتی دایناسورها را میدیدم به این فکر میکردم که چطور اتفاق افتاده و به دنبال این بودم که یاد بگیرم چطور ساخته شدهاند. این ماکتها چه اندازه کامپیوتری هستند و چه اندازه در دنیای واقعی شکل گرفتهاند. بنابراین به دنبال آن رفتم و آزمون و خطا کردم، نرمافزارهای مختلفی در این زمینه وجود داشت که یاد گرفتم و با تکتک آنها کار کردم تا به فوت و فن این حرفه آشنا شدم. از سوی دیگر به دلیل نبود جزوات آموزشی و منابع داخلی، با متخصصان خارجی این عرصه از طریق اینترنت ارتباط برقرار میکردم و جزوات آموزشی از آنها دریافت میکردم تا از اطلاعات روز دنیا در این زمینه مطلع باشم. پس از آن متوجه شدم باید از طریق انیمیشن با فضای آکادمیک آشنا شوم و از این طریق وارد فضای حرفهای سینما شوم. بنابراین به هنرستان هنرهای زیبا در اصفهان رفتم و آنجا شروع به تحصیل کردم، اما آنچه در آنجا بهعنوان سرفصل ارائه میشد را من بهواسطه علاقهمندی خودم بسیار پیشتر کار کرده بودم و دیگر جذابیتی برای من به همراه نداشت. بنابراین در سال سوم هنرستان با پیشنهاد به مدیر هنرستان و اعتمادی که به من کرد، در همانجا شروع به تدریس کردم و بخشهای مربوط به انیمیشن سهبعدی را تدریس کردم. دو سال بعد از فارغالتحصیلی نیز همچنان با هنرستان همکاری داشتم و این آموزشها به آموزشگاههای اصفهان نیز کشیده شد، کمکم در شهرهای اطراف با برگزاری ورک شاپهای مختلف این فضا جدی شد، چرا که اساتید این رشته در شهر اصفهان کم بودند و انیمیشن با محور نرمافزارهای سهبعدی کمتر کاربرد داشت و بیشتر به شکل سنتی و کلاسیک آن انجام میشد. افرادی که در این حوزه به شکل حرفهای کار میکردند نیز کم بودند بنابراین متقاضی زیاد بود.
صرفاً به تدریس انیمیشن پرداختید؟
خیر، در رشتههای غیر مرتبط نیز تدریس داشتم. به این دلیل که نرمافزارها در برخی از رشتهها مشترک هستند. ضمن این که کسی که متخصص جلوههای ویژه است باید با فاین آرت آشنایی کامل داشته باشد، یعنی هنرهای تجسمی را نیز خوب بشناسد تا بتواند در این فضا کار کند و این اشتباه است که فکر کنید میتوانید صرفاً با دانش کامپیوتری در فضای انیمیشن فعالیت داشته باشید. من پنج سال تدریس داشتم و خروجی این سالها بچههایی هستند که بسیار متعهدانه در این فضا، امروز مشغول به کارند. حتی تیم خود من را شکل دادهاند و روی پروژههای مختلف با هم همکاری داریم. این رشته بهشدت تخصصی است و زیرمجموعههای بسیار زیادی دارد. بهعنوان مثال مدلسازی، نقاشی، انیمیت هرکدام از اینها زمان بسیار زیادی میبرد و کاملاً تخصصی است. ما به دلیل فقر نیرو و این که تخصصگرا نیستیم و همه افرادی که در این حوزه کار میکنند اشراف کلی به این مباحث دارند، سعی کردیم در یک بازده زمانی مشخص به تربیت متخصصین و زیرمجموعههای آنها در این حوزه بپردازیم.
پس شما جزو نفرات اولی هستید که در اصفهان این کار را انجام دادید؟
نه این که انیمیشن در اصفهان نبوده باشد، بود، اما برگزاری سلسله ورک شاپهای تخصصی جلوههای ویژه بصری در شهر اصفهان را من رقم زدم.
یعنی رقابتی برای شما وجود نداشت؟
در بستر مقایسه ما با ایران مقایسه نمیکنیم چون نمونه کارهای خارجی میبینیم. چالش بین من و گروهم این است که در زمانهای خالی و آزادمان روی پلانهای خارجی که میبینیم اتود میزنیم. نمونه کارهای شخصی خودم را هم بر همین اساس کار کردهام چون در ایران چیزی وجود ندارد که بتوان برای آن رقابت کرد و با اتود زدن روی این موضوعات ما میتوانیم قدرت خود را بسنجیم و به نقاط ضعف و قوتمان اشراف پیدا کنیم. به همین جهت پروژههایی که میپذیرم عمدتاً باید چیزی داشته باشد که برای خود من چالشبرانگیز باشد. شاید درستش این باشد که پروژههای تکراری را قبول کنیم چون بازگشت مالی خوبی به همراه دارند و کار در این فضا راحتتر است و از سوی دیگر خروجی آنها بسیار سبک است چون پیش از این کار شدهاند، اما من ترجیح میدهم خودم را در بوته نقد و آزمایش قرار دهم.
یعنی آرشیوی دارید که میتوانید از آنها استفاده کنید و از همین رو کار برایتان راحتتر است؟
علاوه بر این که آرشیو وجود دارد، متأسفانه در سینمای ایران تصویر نادرستی از جلوههای ویژه بصری شکل گرفته است و آن هم بحث پاکسازی اشکالات صحنه در هنگام فیلمبرداری توسط جلوههای ویژه است. یعنی آنچه در زمان ضبط خراب شد مهم نیست، چون در بخش ویژوال همه چیز برطرف میشود. مثلاً اگر بوم صدابرداری در کادر بوده است در بخش ویژوال حذف میشود یا اگر ریل فیلمبرداری دیده میشود اینجا میتوانند آن را حذف کنند. ما این کار را انجام نمیدهیم و به شکل جدی روی بخش ویژوال کار میکنیم. درواقع پروژههایی را میپذیرم که نیازمند تکنولوژی جدید است یا اتفاق جدیدی را به دانش من میافزاید.
این رشته بسیار نو و بدیع است و قاعدتاً هرروز در حال بهروزرسانی است. از چه طریق خود را بهروز نگه میدارید؟
بله؛ بهطور مثال در بخش داینامیک، بخش سیستمهای شبیهسازی شن یا برف را داریم که غلظت، چگالی و اصطکاک آن باید مشخص شود. ما یک ماه زمان صرف کردیم تا با نرمافزار آن آشنا شویم، اما درست بعد از یک ماه نرمافزار دیگری آمد که بهروزرسانی شده این نرمافزار بود و ما باید دوباره وقت میگذاشتیم تا با نرمافزار جدید کار کنیم. این بهروزرسانی دائماً در حال تکرار است و با ثبات؛ بنابراین ما هر روز در حال آموزش هستیم و در ورکشاپهای خارجی بهصورت مجازی شرکت میکنیم تا نسبت به دانش روز آشنا باشیم. خواستگاه این هنر- صنعت غرب است و تمام منابع آموزشی آن انگلیسی است و باید یاد بگیریم و همپای دانش آنها جلو برویم. اگر یک ماه بهروز نباشیم بهمنزله حذف از این فضاست.
جایگاه دانشی متخصصان جلوههای ویژه بصری در سینمای ایران تا چه اندازه برابری با سینمای هالیوود یا حتی بالیوود دارد؟
در حال حاضر بسیاری از بچههای این بخش، مشغول همکاری با سینمای بالیوود و حتی اروپا و هالیوود هستند و باکیفیت هم کار انجام میدهند. نیروهای متخصص زیادی داریم که در این زمینه مشغول به کارند و بهشدت کیفیت آثارشان خوب است. بهعنوان مثال جواد مطوری، حبیب زرگرپور که در فیلمهای "ماسک" و "جومانجی" کار کرده است. عادل عدیلی که در هنرستان هنرهای زیبا از پیشکسوتان است شرکت "مکوتا" را دارد که پروژههای سنگینی را در این حوزه انجام داده است و بسیاری دیگر که در این حوزه مشغول به کار هستند. خوشبختانه ما نیروهای متخصص ایرانی بسیاری داریم که با سینمای خارج همکاری دارند و برخی نیز داخل ایران هستند و با پروژههای بینالمللی همکاری میکنند. اتفاق بدی که در این زمینه افتاده است، به دلیل بحث تحریمها مشکلاتی پیش آمده و ما را نیروی ارزانقیمت محسوب میکنند. درواقع کار توسط ایرانیها انجام میشود، اما نامی از آنها در آثارشان برده نمیشود و همواره انکار میشوند.
ابزارها و سختافزار ما تا چه اندازه در رقابت با کشورهای خارجی قابل مقایسه است؟
سختافزار ما تا حدودی با خارج از کشور فاصله دارد، اما نه به آن اندازه که این فاصله خیلی دور باشد. یعنی اختلاف تکنولوژی ما خیلی نیست، اما ضعفهایی هم داریم مثلاً ما اسکنر حرفهای برای بعضی از بخشها نداریم که میشود ساخت و نیازمند حمایت اقتصادی هستیم که این اتفاق هنوز نیفتاده است. اختلاف دانشی هم به جهت این که این حرفه نوپاست، افرادی که وارد این فضا شدند عمدتاً تخصصگرا نبودند و بهطور کلی و عمومی در این رشته فعال هستند. ضمن این که ما خیلی عادت به گروهی کار کردن نداریم و این مشکل اصلی ماست. باید یک نفر سوپروایزر باشد و بقیه زیرمجموعه او باشند. ما پروژه داریم که اگر با ده نفر صحبت کنید همه ادعا میکنند که کار آنها بوده است. این صحبت درست است اما این افراد زیرمجموعه یک نفر بودهاند و سمتها مشخص بوده است. شایستهسالاری شاید خیلی در کشور ما وجود نداشته باشد و اگر تخصصگرایی و کار گروهی شکل جدی به خود بگیرد که در حال گرفتن است، میتوان به این جریان امیدوار بود. من همیشه به هنرجویانم میگویم از ابتدا تشخیص علاقه دهید و همان را به شکل حرفهای ادامه دهید.
خود مسئولان سینمایی ما تا چه اندازه روی مبحث جلوههای ویژه تأکید دارند و روی تجهیز کردن استودیوها تمرکز دارند؟
متأسفانه در این زمینه اتفاقی نیفتاده است. در بخش جلوههای ویژه میدانی، متخصصان خیلی تجربی کار کردهاند، بچههای با جسارت و علاقهمندی که کارشان را با دست خالی در این حد از کیفیت نگه داشتهاند، اما در بحث ما همه فکر میکنند با فشردن یک دکمه انفجار رقم میخورد در حالی که در بحث رندر کردن ما با یک بحث سنگین مواجه هستیم، چون تمام دنیای واقعی در کامپیوتر بازسازی شده است و تمام فوتونها باید ریزبهریز الگوریتمش نوشته شود و در نظر گرفته شود تا همان اتفاقی که در دنیای واقعی رخ داده است را محاسبه کرده و در دنیای مجازی بازسازی کنیم و به کیفیت واقعی برسانیم. نبود این امکانات تقصیر چه کسی است نمیدانم، اما راهکار من برای این اتفاق این است که باید برای اهالی سینما بخصوص تهیهکنندگان و کارگردانان جلساتی گذاشت و درباره روند تولید جلوههای ویژه بصری به آنها توضیح داد، چون هنوز جلوههای ویژه را در حد همان رفع ایرادات میدانند. ما تصمیم داشتیم کتابی به نام "جلوههای ویژه بصری" را که نوشته وز آوارد است، منتشر کنیم یا کتاب "جلوههای ویژه برای کارگردان" را دوبله کنیم و در اختیار دوستان قرار دهیم که این اتفاق رخ نداد. بنابراین سعی کردیم سلسله جلساتی داشته باشیم که این مستلزم حمایت است. مدیر صنف ما دکتر امیررضا معتمدی هستند و به همت او اتفاقاتی در این حوزه در خانه سینما افتاد، بسیاری از کارگردانها نمیدانستند که چنین جلساتی برگزار شده است چون تبلیغات و اطلاعرسانی درستی برای آن انجام نشد و از سوی دیگر برخی هم از خارج از کشور آمدند و ادعاهایی در این زمینه داشتند که متأسفانه تجربیات بدی را برای کارگردانان رقم زد. تا حدی که امروز خیلی رغبتی به این ماجرا ندارند. باید بستری ایجاد شود و اطلاعرسانی درستی صورت گیرد تا کارگردانان و تهیهکنندگان با این فضا بیشتر آشنا شوند.
یعنی این اتفاق هنوز در سینمای ما تازه است و دانش استفاده از آن وجود ندارد؟
فکر میکنم حدود 25 تا 30 سال از هالیوود عقب هستیم، اما سرعت رشدمان بسیار بالاست و در یک چشمانداز چند ساله میتوانیم به آنها برسیم. اگر آیندهپژوهی داشته باشم با همین روند ما تا پنج یا شش سال دیگر با همین شیوه میتوانیم به آنها برسیم. ما علمی میتوانیم با خارج از کشور برابری داشته باشیم اما از نظر تعدد نیرو این اتفاق رخ نمیدهد.
خب شما میگویید هر روز نرمافزارها در حال جدید شدن هستند چطور میتوان از نظر علمی با آنها برابری کرد؟
بله سرعت بچهها بالاست و در پروسه هشت ساله ما رسیدیم به امروز، در حالی که در خارج از کشور بین 10 تا 15 سال زمان به این فضا رسیدهاند. ضمن این که آنها تحقیق و توسعه داشتند و آزمون و خطا کردند که ما این بخش را نداشتیم. بچهها دانش سختافزاری قوی پیدا کردند و حتی در چند سال آینده میتوانیم نرمافزارهای موجود را نیز توسعه دهیم. ما میتوانیم اسکنر سهبعدی یا موشن کنترل بسازیم، اما همه اینها نیازمند حامی مالی برای ساخت است که نداریم. در حالی که اگر بودجه بگذارند ما میتوانیم از نمونه خارجی آن محصول ارزانتری تولید کنیم. این ابزار یکبارمصرف نیستند و میتوان یک بار اما برای سالها از آنها استفاده کرد. استودیوهایی داریم که در این زمینه مشغول کار هستند، اما بحث آشنایی کارگردانان با این استودیوهاست چون آنها تجربیات خوبی نداشتهاند و کارها با کیفیت تولید نشدهاند و وقتی اسم جلوههای ویژه بصری میآید آنها میترسند از این همکاری. من سر فیلم "بیصدا حلزون" تست رایگان زدم تا کارگردان آن را ببیند و خیالش راحت شود که ما میتوانیم این کار را در ایران انجام دهیم. در تمام دنیا برای انجام تست هزینه میکنند، اما در ایران این اتفاق رخ نمیدهد چون هنوز اعتماد لازم وجود ندارد.
به نظر میرسد جلوههای ویژه بصری برای فیلمسازان جا افتاده است که کمی و کاستیهای فیلمبرداری را اینجا مرتفع کنند و برای مخاطب هم هنوز جا نیفتاده و نمیتواند تشخیص دهد که این اتفاق در فیلم ویژوال است یا واقعی است؟ اصلاً تعریفی از جلوههای ویژه بصری وجود دارد؟
جلوههای ویژه بصری به دو دسته مرئی و نامرئی تقسیم میشود. جلوههای ویژه بصری نامرئی به جلوههایی میگویند که هرچقدر دیده نشود شما برد کردهاید و وقتی مخاطب متوجه آن شود یعنی قافیه را باختهاید. درواقع مخاطب عام اگر کار درست اجرا شود، نمیتواند تشخیص دهد. اما جلوههای ویژه مرئی کاری است که اگر تیم جلوههای ویژه خودش را به آب و آتش هم بزند برای مخاطب قابل باور نیست. مانند موجودات فراواقعی یا سوررئال مانند ورود اژدها، بریده شدن سر بازیگر و ... در بخش مرئی هرچقدر هم که دروغ بگویید مخاطب میداند و شما تنها باید این دروغ را زیبا بگویید تا بپذیرد که این تصویر است. باید چشم مخاطب، ریتم، نور و همه چیز را بشناسید تا مخاطب بداند که دروغ است اما در آن لحظه آن دروغ را باور کند و این کار بسیار سختی است. در فیلم "چهارراه استانبول" مدیر جلوههای ویژه بصری فیلم فرید ناظر فصیحی بود و من مدل سهبعدی ساختمان پلاسکو را ساختم. مدل باید کاملاً شبیه به واقعیت میبود و کامیار شفیعپور مدل را کامپوزیت کرد و کاملاً رئال و باورپذیر هم ساخته شد. مخاطب ایرانی که پیشزمینه از این موضوع به خاطر دیدن کارهای بیکیفیت دارد، اگر یک درصد حس کند که این ممکن است ویژوال باشد ریز و نکتهبین میشود تا ایرادی از آن پیدا کند. مخاطب ما گاهی بسیار بیرحم است. در این مورد مخاطب میدانست که دیگر ساختمان پلاسکویی وجود ندارد و این یا دکور است یا غیرواقعی و بر اساس تبلیغاتی که انجام شد مخاطب متوجه شد که این بهترین جلوههای ویژه بصری است و به همین دلیل بسیار جزئیتر به آن نگاه کرد. ما برای اینکه ببینیم تا چه اندازه در کارمان موفق عمل کردهایم آمدیم عکس واقعی این ساختمان را در کنار عکس ساخته شده قرار دادیم و مخاطب درگیر این شده بود که کدام واقعی است. بخشی از کار ما این است که قبل از دیدن کارگردان، تصاویر را به مخاطبان عادی که هیچ ربطی به سینما ندارند نشان دهیم چون اگر طیف عمومی جامعه آن را باور کند و ایرادی از آن نگیرد، یعنی کار را درست انجام دادهایم.
جلوههای ویژهای که از آن صحبت میکنید چه مشخصههایی دارد. عکس، انیمیشن یا فیلم است؟
یک هنر صنعتی است. درواقع تمام طیفهای هنری است که یک بخش صنعت را نیز درگیر خود کرده است و حالا ادغام این دو یک چیز عجیب است که اگر بگویم از نظر فنی و اجرایی سختترین و علمیترین بخش هنرهای تجسمی را در خود جای داده است دروغ نگفتهام، انیمیشن یکی از زیرمجموعههای جلوههای ویژه بصری است. درواقع حالت سختی از انیمیشن است چون باید بسیار واقعی و باورپذیر باشد. انیمیشن بهتنهایی یک فضای فانتزی است که پر از رنگ است و واقعی نیست، اما در جلوههای ویژه بحث کاملاً متفاوت است و باید عین بهعین واقعی باشد و شبیهسازی شود. طیف آدمهایی که در این صنعت فعالیت میکنند بسیار گسترده است. در سینما و در حوزه نورپردازی افراد بسیاری مشغول به کار هستند، اما در بهترین جلوههای ویژه بصری در بخش نورپردازی و رندر تعداد افرادی که فعالیت دارند و متخصص این امرند بسیار محدود هستند. اگر بخواهیم جلوههای ویژه بصری را تعریف کنیم بهتنهایی یک عکس نیست و دنیایی از همه اینهاست.
اگر کسی علاقهمند به این فضا باشد شناخت نسبت به سینما تا چه اندازه اهمیت دارد. شما میگویید این حرفه یک هنر- صنعت است و باید لنز، زاویه دوربین، نور، کارگردانی، دکوپاژ و ... را بشناسد. کسی که وارد این فضا میشود آیا نیازمند داشتن تحصیلات آکادمیک در سینما هست یا خیر؟
طیف عظیمی از افرادی که دوره ما شروع کردند فیلم باز بودند و فیلم میدیدند و بر اساس علاقهمندی و پیگیری خودشان کارگردانی را هم یاد میگرفتند. درواقع ما باید میفهمیدیم کارگردان چه میخواهد و برای شناخت آن باید به کارگردانی نیز واقف باشیم. چرا که ذهن ما به سمت تخیل و زیبایی نرمافزار میرود و گاهی از دستمان در میرود که در دنیای واقعی چه اتفاقی رخ داده است. آنقدر از نمایش یک چیز مانند آتش لذت میبریم که گاهی همان آتش بسیار دور از واقع میشود. در حالی که لذتی که ما از نسخه نرمافزاری میبریم با آنچه در ذهن کارگردان فیلم وجود دارد، متفاوت است. بنابراین گاهی اغراق میشود و در سینمای ایران این اغراق وجود ندارد، در حالی که در هالیوود این اغراق هست و مخاطب از دیدن آن لذت نیز میبرد. مخاطب ایرانی بسیار جزئینگر است در حالی که در هالیوود خود سینما اهمیت دارد.
آیا نسل جوانی که پس از شما وارد این عرصه شدند نیز به همین شیوه کار میکنند؟
ما به دلیل کمبود منابع خیلی عمیق با تاریخچه این رشته آشنا شدیم، در حالی که امروز به دلیل منابع زیادی که وجود دارد این عمق دیده نمیشود. بهطور مثال امروز شخص میرود در یوتیوب سرچ میزند "انفجار" و کلی ویدئو آموزشی هم بالا میآید. حتی امروز متخصص جلوههای ویژه را بهاشتباه "افتر کار" خطاب میکنند، در حالی که افتر افکت یکی از نرمافزارهای قابل دسترس برای این رشته است و این تنبلی اینترنتی گریبان این رشته را گرفته است. این جلوههای ویژه بصری نیست. ما امروز همزمان از چندین و چند نرمافزار استفاده میکنیم و حتی میگردیم ببینیم کدام نرمافزار بهترین اتفاق را برای ما رقم میزند. مثلاً برای فیلم "بیصدا حلزون" بخش آبی که من کار کردم متشکل از چهار نرمافزار همزمان بود، در حالی که همه این نرمافزارها آب را نشان میدهند اما هر نسخه برای آنچه من میخواستم کاملاً متفاوت بود و من هر بخش آن را از یک نرمافزار انتخاب کردم. اینها را در آموزش به شما نمیگویند، بلکه در آزمون و خطاها دیده میشود و نسل امروز کمتر به دنبال این کسب تجربه است.
در حال حاضر رشته تحصیلی در این زمینه وجود دارد؟
داشته باشیم هم به درد نمیخورد. من مخالف شناخت تاریخچه نیستم و اتفاقاً عاشق آن هستم تا بدانم که اولین اتفاقات در این رشته چگونه رقم خورده است، اما امروز همه چیز دیجیتال شده است و ابزار تغییر کرده است. بنابراین با وجود این که رشته جلوههای ویژه برای بچههای سینما وجود دارد و چند واحد به آن اختصاص یافته است، اما کاربردی نیست و بیشتر افکتهای لنزی – نوری هستند. این سرفصلها و جزوات با جورج ملیس شروع شده و در دو دهه بعد از آن به اتمام میرسد. دانشجوی کارگردانی حال حاضر به این نیاز ندارد که در گذشته چه اتفاقاتی رخ داده است بلکه به علم روز آن نیازمند است. اولین کسی که برای نخستین بار در ایران از پرده آبی استفاده کرد اکبر عالمی بود و تجربه کرد و این اتفاق را رقم زد و تدریس هم میکند. اما مسئله جدی این است که در دانشگاه بهتر است اساتید این رشته بیایند علاوه بر تدریس تاریخچه بهروز درباره این حرفه صحبت کنند. در دانشگاه میگویند کسی که متخصص جلوههای ویژه بصری است و فارغالتحصیل دانشگاه است باید بیاید و تدریس کند، حال سؤال اینجاست که خود این شخص مدرکش را از کجا گرفته است. شما باید از متخصصان فعلی دعوت کنید تا او بیاید و دانشی را که از طریق تجربه در طی سالیان کسب کرده است در اختیار جوانان بگذارد و نسلی را تربیت کند که هم دانش آکادمیک دارند و هم تجربه کاری؛ در حرفه ما مدرک معنا ندارد بلکه تجربه و رزومه کاری شخص است که حرف اول را میزند.
الزاماً این که شما کاربلد باشید معنایش این نیست که ارائه خوبی هم بتوانید بدهید. ما در دانشگاه با این مشکل مواجه هستیم که تئوری پردازان خوبی داریم اما در ارائه و انتقال دانش به دانشجو موفق نیستند؟
بله درست است، اما ما فقر نیروی کارکشته نداریم. اتفاقاً افراد بسیار مستعدی داریم که کسی به سراغ آنها نمیرود. در رشته ما هستند افرادی که دانشگاه نرفتهاند اما خبره در این رشته هستند و در طی سالیان با آزمون و خطا و کسب تجربه به این جایگاه رسیدهاند، اما چون مدرک دانشگاهی ندارند کسی از آنها برای انتقال دانششان دعوت نمیکند. آقای ابوطالبی مدیر هنرستان زیبای اصفهان به من اعتماد کرد و باعث شد تا خروجی خوبی از هنرستان وجود داشته باشد در حالی که من هنوز خودم درسم را تمام نکرده بودم و مدرکی نداشتم اما به دانش من اعتماد کرد و اجازه داد تا آن را انتقال دهم. باید در بحث اجرایی و آکادمیک اعتماد وجود داشته باشد چون جلوههای ویژه بصری رشته جوانی در کشور است و نیروهایی که در این زمینه کار میکنند نیز جوان هستند. در این رشته نباید به دنبال ریشسفید گشت، چون این رشته در دنیا هم رشته جوانی است.
ادامه دارد...