سرویس سینمایی هنرآنلاین:فیلم مستند "پیرمرد و خواننده" به کارگردانی امیر اصانلو امسال در سیزدهمین جشنواره سینما حقیقت موفق به دریافت تندیس طلایی بخش جایزه شهید آوینی شد. این فیلم روایتی است از یک پیرمرد سوری و جوانی خواننده که جنگ آن‌ها را در کنار هم قرار داده است.

اصانلو در گفت‌وگو با خبرنگار هنرآنلاین درباره ایده ساخت این مستند و یافتن این دو شخصیت گفت: من پیش از این کار، مستند "حلب سکوت جنگ" را ساختم. در مدتی که در حلب بودم رسانه‌های مختلف را هم رصد می‌کردم، تا این که به‌طور اتفاقی ویدئویی در شبکه الجزیره دیدم درباره پیرمردی که ماشین‌هایش را درست می‌کند و درباره امید و زندگی حرف می‌زند. عکس او را برداشتم و چهار روز تمام، کوچه به کوچه حلب را گشتم تا او را پیدا کردم.

او در پاسخ به این سؤال که چه شد تصمیم گرفت این دو شخصیت را در کنار هم قرار دهد، توضیح داد: این دو به‌نوعی با هم زندگی می‌کنند و دو آدم با کنتراست عجیب هستند. یکی جوانی است هنرمند که از گذشته می‌گوید و امید به زندگی ندارد و دیگری آدمی است که با اختلاف سنی زیاد در مقایسه با مرد جوان به آینده فکر می‌کند. این تضاد برای من جذاب بود و این شد که آن‌ها را در کنار یکدیگر قرار دادم. نگاه این پیرمرد و سنش که تسلیم این اتفاق نشده و می‌خواهد با تمام سختی‌ها و تلخی‌ها کار کند و چیزی را درست کند در کنار این جوان برایم جالب بود.

اصانلو درباره زمانی که صرف ساخت این فیلم کرد نیز بیان کرد: تقریباً یک ماه صرف فیلمبرداری شد. در مدت‌زمان‌های مختلف این کار را انجام دادیم به این علت که شرایط جنگی بود و سخت، اما انجام شد.

مستند پیرمرد و خواننده

این فیلمساز همچنین در توضیح نگاهش به جنگ و نمایش زندگی در اثرش اظهار کرد: فیلم قبلی من فقط درباره جنگ و بدی آن بود، اما در "پیرمرد و خواننده" خود پیرمرد برای من نمونه‌ای از آدم‌هایی است که با تمام سختی‌ها کار می‌کنند و امید به زندگی دارند. این نکته برای من جذاب بود و حتی من را تحت تأثیر قرار داد، چون این آدم آنجا زندگی می‌کند و با حداقل امکانات سعی به برگشت به زندگی و دنیای خود دارد که نشان می‌دهد در کنار این همه بدی و نیستی می‌توان نگاه دیگری به زندگی داشت.

او ادامه داد: آثار من اغلب تحت تأثیر اتفاق است. سعی می‌کنم خودم را حذف کنم و نقش عجیبی در فیلم نداشته باشم تا اتفاق درست بر اساس معیارهای ذهنی که دارم به شکل درست و منطقی به مخاطب منتقل شود. قصه این فیلم نیز معطوف به کاراکتر است. در حالت طبیعی کسی نمی‌تواند این‌طور زندگی کند ولی این فرد نه خودش را نمی‌بازد، نه شعار می‌دهد و نه ادا درمی‌آورد. او رو به جلو زندگی می‌کند و این روی من که درباره او کار می‌کردم، همین‌طور جنس و مدل نگاهم تأثیر گذاشت. هرچند این تأثیرگذاری آن‌طور نبود که سوژه خودش تصمیم بگیرد. من از او الهام گرفتم و سعی کردم آنچه او دوست دارد و فضای ذهنی‌اش است به مخاطب انتقال دهم.

اصانلو همچنین بیان کرد: به نظرم کسی که می‌جنگد، حتی در خط مقدم منتظر است تا جنگ تمام شود. کسی عاشق کشتار و قتل نیست و دوست ندارد در این فضا قرار گیرد، اما گاهی، یکسری مسائل فرد را مجبور می‌کند تا دست به کاری بزند که شاید در حالت طبیعی هرگز آن را انجام ندهد. ما هشت سال دفاع کردیم و در سوریه نیز افراد بسیاری هستند که از خاک و مرزشان در مقابل داعش دفاع می‌کنند، اما هیچ‌کس معتقد به خوب بودن جنگ نیست. همه به این فکر می‌کنند که جنگ خوشایند نیست و کسی هم جنگ را دوست ندارد. همه به دنبال صلح و آرامش هستند، اما گاهی یکسری اتفاقات اجتناب‌ناپذیر است.

این مستندساز در خاتمه درباره سایر فعالیت‌های خود نیز توضیح داد: این روزها نیز در مرحله پژوهش و تحقیق روی کار بعدی خود هستم که درباره کولی‌های دروازه غار در تهران است.