سرویس سینمایی هنرآنلاین: وحید امیرخانی پس از ساخت کمدی پرفروش "مدت معلوم" این بار به سراغ فیلمی در ژانر جنایی- معمایی رفته است. "شاه‌کش" فیلم تازه اوست که این روزها بر پرده سینماهاست.

هرچند فیلم با مشکلات بسیاری از جمله همراهی نکردن شهرداری و تلویزیون برای تبلیغات مواجه شد، اما با وجود بازیگران بنام و شناخته‌شده همچنان اسیر و سردرگم است و نمی‌تواند مخاطب را آن‌طور که باید با خود همراه کند. در واقع، مخاطبی که به دیدن "شاه‌کش" می‌رود در پایان دلزده و سرد همانند فضای فیلم از سالن سینما خارج می‌شود.

قصه "شاه‌کش" درباره آدم‌هایی است که در برف و کولاک در هتلی دور هم جمع شده‌اند. فیلم ورودی خوبی برای روایت دارد؛ یک فضای برفی و سرد، پر از معما با هزاران آدمی که هرکدام قصه‌ای با خود به همراه دارند. در بدو ورود و برای معرفی افراد هر کدام یک نشانه دارند و مخاطب را به این سو جلب می‌کنند که قصه را تا انتها دنبال کند و سر از قصه این افراد درآورد، اما در میانه راه دست آدم‌های اسیر در برف، رو می‌شود و مخاطب بدون هیچ دریافتی به سمت انتهای فیلم سوق داده می‌شود.

ابتدای فیلم فیلم‌بین‌های حرفه‌ای را به یاد فیلم "درخشش" استنلی کوبریک می‌اندازد. آن فیلم هم روایتی است از یک هتل در منطقه‌ای برفی که شخصیت‌های اصلی به‌طور موقت در آن مستقر شده‌اند. قصه "شاه‌کش" از جایی جالب می‌شود که پای جنازه‌ای به میان می‌آید اما این مسئله نمی‌تواند راهگشا و موتور محرک‌ قصه "شاه‌کش" باشد.

حضور مهناز افشار در مقام زنی که از اصل ماجرا مطلع است و علیرضا کمالی که کد اولیه را به مخاطب می‌دهد در فیلم چندان پررنگ نیست. در واقع بودونبود این دو شخصیت چندان تأثیری در روند پیشبرد قصه ندارد و با حذف آن‌ها در اصل ماجرا اتفاقی نمی‌افتد. هادی حجازی‌فر در نقش مردی که همسرش را که عاشق و دلباخته او بوده از دست داده است، بازی روانی ندارد و نقش‌آفرینی او مخاطب را به یاد فیلم‌های قبلی‌‌اش می‌اندازد: یک مرد غیرتی که این بار به دنبال چرایی گم شدن همسرش به دل کوه و برف زده  است و برای بازگشایی این رمز دست به اسلحه می‌شود. در این میان بازی مجید صالحی در نقش یک پلیس متفاوت با گریمی متفاوت بیشتر به چشم می‌آید.

نقطه کلیدی و مهم "شاه‌کش" را باید لوکیشن آن دانست، فضایی برفی، سرد و طوفانی که به فضای وهم‌آلود قصه بسیار کمک کرده است." شاه‌کش" در بخش فنی از نوع دکور و طراحی صحنه گرفته تا فیلمبرداری و نورپردازی موفق‌تر است و از این جنبه فضای معمایی خوبی را برای مخاطب فراهم آورده، اما مانند بسیاری از فیلم‌های امروز سینمای ایران در قصه‌گویی پر از ابهام و نقطه‌های مجهول است. پاشنه آشیل "شاه‌کش" همین ضعف است که آن را تبدیل به فیلمی کرده که از شخصیت‌پردازی به‌شدت رنج می‌برد.

امیرخانی از حذف نزدیک به 20 سکانس فیلم خبر داده است. شاید اگر آن سکانس‌ها در فیلم به کار می‌رفتند او می‌توانست قصه دلچسب‌تری را روایت کند.