سرویس سینمایی هنرآنلاین: این روزها فیلم "کار کثیف" ساخته خسرو معصومی کارگردان باسابقه سینما و تلویزیون است بر پرده سینماهاست.

فیلم حاصل دغدغه‌های اجتماعی معصومی و بر مبنای یک داستان واقعی ساخته شده است. "کار کثیف" درباره یک دانشجوی رشته حقوق است که بنا به مشکلات اقتصادی که بر سر راهش قرار گرفته مجبور به کسب درآمد از راهی می‌شود که کثیف است و در انتها راهی جز مهاجرت برای او نمی‌گذارد.

به بهانه اکران این فیلم با این کارگردان سینما به گفت‌وگو نشستیم که ماحصل آن را در زیر می‌خوانید:

آقای معصومی، در حال حاضر وضعیت اکران فیلم "کارکثیف" به لحاظ استقبال مردم و سئانس‌های در اختیارتان چگونه است؟

وضعیت اکران از همه لحاظ بد است.

شما تبلیغات بدی هم ندارید و بیلبوردهای فیلم شما کم کم در سطح شهر دیده می‌شوند؟

تاکنون دو بیلبورد از فیلم "کار کثیف" یکی در اتوبان تهران- کرج و دیگری در بزرگراه شهید بابایی نصب شده است و قرار است هفت بیلبورد دیگر هم نصب شود ولی چه فایده‌ای دارد؟ فایده‌ای ندارد.

خسرو معصومی

چقدر از سالن‌های سینما نسبت به فیلم‌های دیگری که روی پرده هستند به فیلم شما اختصاص داده شده است؟ یا دلایل دیگری دارد که تا این اندازه نسبت به فروش فیلم ناامید هستید؟

یک سوم از سالن‌های من در اختیار آثار دیگر است.

چرا فیلم "کار کثیف" را در این زمان اکران کردید؟

به نظرم زمان آن بد نیست. از همان ابتدا که می‌خواهند فیلمی را اکران کنند، سینمادارها می‌گویند این فیلم نمی‌فروشد یا می‌فروشد. یک عده از سینماداران می‌روند در سالن جشنواره فیلم فجر می‌نشینند و برای خودش یک قانون می‌گذارند و می‌گویند این فیلم می‌فروشد یا نه. بعد آن سینمادارانی که می‌خواهند به ما سالن بدهند به دهان او نگاه می‌کنند و از او می‌پرسند به این فیلم اکران بدهیم یا نه؟ او هم می‌گوید نه این فیلم نمی‌فروشد. من فکر می‌کنم آقای انتظامی، رئیس سازمان سینمایی نمی‌تواند جلوی این مافیا را بگیرد. شما ببینید وقتی فیلم "رحمان 1400" از پرده پایین می‌آید، فیلم "تگزاس 2" اکران می‌شود که این فیلم برای همان شرکت پخش است. در واقع به نوعی به او باج هم می‌دهند. هیچ‌کس در این مملکت از سینمای اجتماعی حمایت نمی‌کند. فقط من فیلمساز هستم که باید سرمایه خودم را به خطر بیندازم و چنین فیلمی بسازم! من 9 ماه به سازمان زیباسازی شهرداری تهران رفتم و همه مراحل را طی کردم اما در پایان این مذاکرات به من گفتند در سطح شهر 10 بیلبورد به فیلم شما تعلق می‌گیرد. درنهایت نیز لحظه‌ای که رفتم امضاء کنم گفتند امضاء نمی‌کنیم، چرا باید امضاء کنیم؟ گفتم در تمام دنیا شهرداری‌ها با قشر هنری سینما، تئاتر و موسیقی همکاری می‌کند. من فیلم "رحمان 1400" نساخته‌ام که بیایم از شما بیلبورد بگیرم، آن فیلم خودش می‌تواند بیلبورد خودش را بگیرد، من یک فیلم تجاری ساخته‌ام که باید برای فروش و دیده شدن آن تماشاگر را دعوت کنم تا به سینما بیاید. من بارها و بارها در صحبت‌هایم گفته‌ام که یک عده نمی‌خواهند سینما به سمت و سویی برود که حرفی برای گفتن داشته باشد. انگار بیشتر دوست دارند که سینما فقط مردم را سرگرم کند. از نظر آن‌ها الآن بهترین موقعیت است تا تماشاگرانی که امثال آقای کیارستمی و آقای مخملباف تربیت کردند له کنند. آن تماشاچی‌ها دوست ندارند که بروند فیلمی مانند "هزارپا" را نگاه کنند. از مخاطبان آن فیلم می‌پرسیم که چرا رفتید فلان فیلم را دیدید؟ می‌گویند رفتیم خندیدیم. این صحبت‌ها آدم را ناامید می‌کند. در این موقعیت فرهنگی که ما داریم زندگی می‌کنیم، آدم‌هایی مثل من که به سینما بسیار جدی نگاه می‌کنند، ناامید می‌شوند چون احساس می‌کنیم آینده دیگری نداریم. من فیلم "پر پرواز" را هم ساختم و یک نقد هم درباره آن فیلم خودم به خودم کردم و گفتم: "پر پرواز" فرزند ناخلف من است؛ یعنی آن فیلم را براساس اجبار ساختم. یک عده می‌خواهند شما را به همان خانه اول بفرستند و می‌گویند بیا یک فیلم کمدی و تجاری بساز. در چنین موقعیتی ما چه‌کار می‌توانیم کنیم؟ من، کیانوش عیاری و سایر دوستان را خانه‌نشین می‌کنند. در حال حاضر هفت سال است که فیلم "خرس" را توقیف کرده‌اند. شما این فیلم را ببینید و بگویید چه چیزی دارد که توقیف شده است؟ درزمان مدیریت آقای شمقدری شخصی گفت این فیلم مشکل شرعی دارد؛ یعنی مثل آن دیوانه‌ای می‌ماند که یک سنگ را در چاه می‌اندازد که هزاران نفر عاقل هم نمی‌توانند آن را در بیاورند.

پس از آن دوره، چند بار دیگر مدیریت سازمان سینمایی تغییر کرد، اما چرا فیلم "خرس" اکران نشد؟

همه ترس این را دارند که بگویند چرا یک فیلمی که آن‌ها توقیف کرده‌اند را شما اکران کردید؟ من رفتم فیلم "خانه پدری" به کارگردانی کیانوش عیاری را دیدم. این فیلم چه چیزی دارد که نمی‌گذارند اکران شود؟ این وسط تعدادی از دوستان فرهنگی ما که دارند کار مطبوعاتی می‌کنند هم حرف نمی‌زنند و همه  نان را به نرخ روز می‌خورند.

در مدتی که آقای داروغه‌‌زاده آمدند قرار شد یک سری فیلم‌های توقیفی اکران شوند ولی باز هم فیلم شما اکران نشد. چرا؟

از نظر من آقای داروغه‌زاده متاسفانه مُبلغ فیلم‌های زرد بود و این نوع فیلم‌ها را در سینما رواج داد. من هیچ‌وقت ایشان را نمی‌بخشم.

فکر می‌کنید با حضور آقای طباطبایی‌نژاد فیلم شما از توقیف در می‌آید؟

اولین کاری که آقای طباطبایی‌نژاد انجام داده این است که می‌خواهد فیلم "خانه پدری" را اکران کند. آدم‌های ترسو به درد مدیریت نمی‌خورند، بلکه آدم‌هایی که دل و جرئت دارند باید بیایند این کار را انجام دهند. من با چشم خودم دیدم که آقای مهاجرانی وزیر ارشاد آقای خاتمی، وقتی فیلم "سکوت" محسن مخملباف را دید به آپاراتچی آنجا گفت این فیلم چه مشکلی دارد که توقیفش کرده‌اند؟ بنویسید که پخش شود. به همین راحتی آن فیلم پخش شد و هیچ اتفاقی هم برایش نیفتاد. مگر وقتی فیلم "به رنگ ارغوان" به کارگردانی آقای حاتمی‌کیا پس از پنج سال در سینما اکران شد اتفاق خاصی افتاد؟ خودشان بی خود جو درست می‌کنند.

خسرو معصومی

به نظر می‌رسد در چند سال اخیر فیلم‌هایی که در جشنواره‌های خارجی صاحب جایزه می‌شوند انگار در کشور خودمان با بی مهری بیشتری روبه‌رو می‌شوند، در حالی که در کل دنیا برعکس است و اتفاقاً فیلمی که صاحب جایزه بین‌المللی می‌شود در کشور خودش مورد توجه بیشتری قرار می‌گیرد.

واقعیت این است که سینمای ایران در دنیا سروصدای زیادی کرده است و در بسیاری از کشورهای دنیا ایران را با سینما می‌شناسند. در کره شمالی یک نفر از من سوال کرد شما اهل کجا هستید؟ گفتم ایران. گفت ایران کجاست؟ گفتم چون اهل سینما هستید یک فیلم به شما معرفی می‌کنم، شما فیلم "خانه دوست کجاست؟" کیارستمی را دیده‌اید؟ آنجا ایران است. گفت بله می‌شناسم، شما باید خیلی با فرهنگ و با کلاس باشید. در واقع او من را با فیلم شناخت. آیا سفیری بهتر از فیلم وجود دارد؟ در حال حاضر تا آنجایی که من شنیده‌ام عربستان چیزی حدود 350 میلیون دلار هزینه کرده است تا سینمای ایران را تخریب کند. شاید شما فکر کنید این حرف چرت است ولی واقعاً عربستان بخشی از آن پول را به صورت غیرمستقیم به جشنواره فیلم کن داده است و جشنواره کن هم امسال هیچ فیلمی را از ایران انتخاب نکرد.

بنابراین به نوعی می‌شود گفت جشنواره‌های سینمایی هم درگیر مسائل سیاسی شده‌اند. درست است؟

همه جشنواره‌ها درگیر مسائل سیاسی نیستند ولی این در مورد برخی از جشنواره‌ها صدق می‌کند.

آقای معصومی، "کار کثیف" یک فیلم قابل توجه است و وجوه مختلفی از اجتماع را به نمایش می‌گذارد. در زمان جشنواره فیلم فجر درباره اینکه چطور شد به سراغ این موضوع رفتید صحبت کردیم، اما موضوع مهاجرت و بیکاری و آن پایان تلخی که برای فیلم "کار کثیف" انتخاب کردید موضوعی است که حداقل کسانی که دغدغه مسائل اجتماعی دارند را به فکر وادار می‌کند. این پروسه و روند تحقیق و نگارش شما چه مدت طول کشید تا به فیلم "کار کثیف" رسیدید؟

من همیشه دلم می‌خواست برای بیکاری و به‌خصوص بیکاری جوانان فیلم بسازم. در حال حاضر تقریباً چهار میلیون و ششصد هزار نفر تحصیل‌کرده مقاطع لیسانس، فوق لیسانس و دکترا در کشور وجود دارند که بیکار هستند. این افراد به ناچار مشغول به کارهایی می‌شوند که در شأن آن‌ها نیست. مثلاً من یک فیلم مستند دیدم که بسیار جالب بود. داستان آن فیلم مستند در مورد جوانانی بود که در رشته‌های مختلف تا مقاطع بالا تحصیل کرده بودند اما در نهایت در کارهایی مانند بنایی یا ظرف شوری در رستوران فعالیت می‌کردند. در همین زمان داماد من وکالت جوان مهندسی را برعهده داشت که به دلیل فعالیت در تولید مشروبات الکی و پخش آن برای گذران زندگی‌اش به طور ناخواسته مشروبات الکلی را که صاحب بار به او داده بود به یک مراسم عروسی ‌برد و یک عده آدم به دلیل نامرغوب نبودن کالا کشته و عده‌ای دیگر نیز کور شدند. زمانی که این داستان را شنیدم بر آن شدم که موضوع بیکاری را در چنین قالبی بگذارم و روی آن کار کنم.

جدای از این پرونده، به پرونده‌های مشابه هم رسیدید؟

به شکل مستقیم تلاش کردم تا با افرادی که در این حوزه فعالیت می‌کنند ارتباط بگیرم و پای صحبت‌هایشان بنشینم. فعالیت این افراد همانند یک مافیاست، نحوه مواجه آن‌ها و فرار از دست پلیس خودش ماجرایی است.

ماحصل تمام گفت‌وگوهای شما کم کم فیلمنامه "کار کثیف" را شکل داد؟ ضمن این که در زمان نگارش تا چه اندازه به بازیگران فیلم فکر می‌کردید؟

بله یک سال و دو ماه طول کشید تا فیلمنامه "کار کثیف" را بنویسم. البته زمانی که متن فیلمنامه را می‌نوشتم به چند شخصیت فکر می‌کردم. مثلاً من از ابتدا به خانم الهام نامی فکر می‌کردم چون ایشان قبلاً در فیلم "تابو" با من کار کرده بود و می‌دانستم که دختر با استعدادی است. با زنده‌یاد لوون هفتوان از طریق فیس‌بوک ارتباط برقرار کردم. یک‌بار برای او یک پیغام گذاشتم و گفتم می‌خواهم فیلم بسازم، تو می‌آیی کار کنی؟ او من را می‌شناخت و گفت فیلم "رسم عاشق‌کشی" شما را خیلی دوست دارم، فیلمنامه "کار کثیف" را بده تا بخوانم. پس از دو هفته دیدم لوون پیغام داده که وقتی فیلمنامه را خواندم کیف کردم و اصلاً من دنبال چنین نقشی بودم.

این که خودتان پدر هستید دغدغه‌ شما را برای اینکه روی این موضوع کار کنید تشدید نمی‌کرد؟

بله من دو فرزندم با تحصیلات عالیه و به دلیل مشکلات اقتصادی موفق به ازدواج نشده‌اند و این برای من یک غم است. در حال حاضر مشغول کار و تحقیق در مورد کولبران هستم. وضعیت آن‌ها هم بسیار وحشتناک است. به طور مثال یک نفر با یک پا دو کیلومتر تا بالای کوه می‌رود و با خودش یک یخچال ساید‌بای‌ساید می‌آورد و در نهایت 120 هزار تومان پول می‌گیرد. چه کسی این کار را می‌کند؟ من با آن کولبر صحبت کردم و فیلمنامه بعدی من در همین زمینه است ولی با وضعیت فروش فیلم "کار کثیف" نمی‌دانم چطور باید دوباره فیلم بسازم. شاید باید برویم یک بانک بزنیم و بعد کار کنیم!

خسرو معصومی

اشاره کردید که از همان ابتدا برای بستن گروه بازیگران فیلم به الهام نامی فکر می‌کردید. آیا به پدرام شریفی و لوون هفتوان هم فکر می‌کردید؟

 من به پدرام و لوون فکر نمی‌کردم و به محمود نظرعلیان که رفیق قدیمی من است بیشتر فکر می‌کردم. یک روز پسرم گفت بابا بازیگری هست که به نظر من خیلی خوب بازی می‌کند. گفتم کی؟ گفت پدرام شریفی. گفتم نمی‌شناسمش. گفت فیلم "متولد 65" را ندیده‌ای؟ گفتم او خیلی خوب است. بالآخره با پدرام شریفی تماس گرفتیم و او هم رضایتش را اعلام کرد. واقعیت این است که در سینمای امروز اگر بازیگر چهره نداشته باشید فیلم نمی‌فروشد. مخاطب به خود فیلم کاری ندارد و فقط عکس و پوستر فیلم را نگاه می‌کند تا ببیند چه کسانی در آن فیلم بازی می‌کنند.

 موضوع مهاجرت را چرا وارد فیلم کردید؟

در واقع به موضوع لاتاری پرداختم که مدتی بسیار باب شده است. الهام در آشپزخانه به پدرش می‌گوید من یک جورهایی فدا شدم ولی بچه‌ام در آمریکا آینده دارد. در واقع بسیاری از جوانان امروز در صدد هستند تا به خارج از کشور بروند چرا که فکر می‌کنند آن سوی مرزها بهتر می‌توانند زندگی کنند. من 10 روز در شهر مونترال کانادا بودم و 10 روز من جهنمی بود چون زبان بلد نبودم. مثلاً می‌خواستم پیتزا بگیرم، خجالت می‌کشیدم چون نمی‌دانستم چه باید بگویم. این‌طور زندگی کردن برای من سخت است ولی شاید جوان‌ها پس از مدتی به زندگی در آنجا عادت کنند. در هر صورت شرایط اجتماعی داخل ایران طوری نیست که من بخواهم از آن تعریف کنم ولی احساس می‌کنم ریشه ما این‌جاست. من در جشنواره شانگهای چین وقتی فیلم "کات" ساخته آقای امیر نادری را دیدم بابت آن بسیار تأسف خوردم، چون فکر می‌کنم پشت آن فیلم هیچ فکر و اندیشه‌ای نبود. امیر نادری کسی است که فیلم "دونده" را ساخته است.

یعنی معتقد هستید کسانی که از ایران مهاجرت می‌کنند برای کارهای‌شان در خارج از کشور هیچ اندیشه و تفکری ندارند؟

شما یک نفر را بگویید که در خارج از کشور کار خوبی انجام داده باشد. اصلاً هر کسی که از ایران می‌رود تمام شده تلقی می‌شود. آقای کیارستمی به همین خاطر بود که از ایران نرفت. حتی ریشه فیلم "مثل یک عاشق" آقای کیارستمی که در ژاپن ساخته شد هم ایرانی بود.

آقای معصومی، چرا این پایان‌بندی را برای فیلم "کار کثیف" انتخاب کردید؟ حس نکردید که این‌ میزان تلخ بودن ممکن است مخاطب را به نوعی آزار بدهد؟ شما به هر حال برای مخاطب خاص کار می‌کنید. با وجود شرایط حال حاضر نمی‌توانیم بگوییم که فیلم‌های اجتماعی مخاطب عام را می‌طلبند و فقط یک سری مخاطب خاص هستند که همچنان دغدغه‌مندی مسائل اجتماعی را دارند.

این برمی‌گردد به استاد من هوشنگ طاهری. او یک فیلم در زمان دانشجویی برای ما گذاشت و گفت بچه‌ها من خودم از این فیلم خوشم نمی‌آید ولی شاید از بین شما یکی دو نفر از آن خوشش آمد. من توی دلم گفتم بگذار ببینم این فیلم چیست. آن فیلم، یک فیلم ترکی با نام "راه" بود. ییلماز گونی، کارگردان فیلم یک دستیار با نام شریف گورن داشت. ییلماز در زندان بود و شریف گورن هر جمعه برای دیدن او به زندان می‌رفت. او روی پوست سیگار خودش فیلمنامه "راه" را نوشت. شریف گورن آن فیلمنامه را با اسم خودش ساخت و وقتی فیلم "راه" به جشنواره کن رفت، همه دیدند که نام نویسنده فیلم ییلماز گونی است و گفتند او از زندان چطور این فیلمنامه را نوشته است؟ پس از آن به شریف گورن خیلی سخت گرفتند ولی آن فیلم نخل طلا گرفت. داستان فیلم در مورد پنج نفر زندانی است که از یک زندان کوچک آزاد می‌شوند تا به مرخصی یک هفته‌ای بروند و دوباره به زندان برگردند. حرف ییلماز گونی این بود که ترکیه یک زندانی بزرگ‌تر از این زندان کوچک است. آخر آن فیلم آن‌قدر تلخ است که جگر شما از دیدنش تیر می‌کشد.

خسرو معصومی

به همین خاطر بود که فضای ترکیه را به آن شکل نشان دادید؟

من فقط به این خاطر ترکیه را نشان دادم که شما وقتی می‌خواهید مثلاً به آمریکا یا جاهای دیگر بروید باید ابتدا به ترکیه بروید و از سفارت آنجا ویزا بگیرید.

چرا فیلم را با موضوع مرگ تمام کردید؟ آیا فیلم نمی‌توانست یک پایان بهتر و خوشایندتر داشته باشد؟

از نظر من وقتی یک زن و شوهر می‌خواهند ایران را ترک کنند و بروند در یک جای دیگر زندگی کنند یعنی مرگ! به نظر شما فرهاد یا آن عرق فروش مقصر این اتفاق هستند؟ از نظر من نه! وقتی این همه سرسختی و بلا وجود دارد آخرش به همان جا ختم می‌شود.

احساس می‌کنم با این پایان‌بندی یک تاوان بسیار سختی برای این آدم در نظر گرفته شد. غرق شدن در دریاچه یک تاوان بسیار سنگین برای این آدم است.

ساده‌انگاری است که من بخواهم بگویم چون فرهاد عرق فروخته است پس زن و بچه‌اش باید تاوان پس بدهند. من خواستم بگویم او فکر کرد که این‌ها فرار کردند و تنهایش گذاشتند ولی فاجعه زیر آن دریاچه است. شما در فیلم "ده فرمان" اثر کریشتوف کیشلوفسکی می‌بینید که یک پسر بچه می‌خواهد در سطح دریاچه یخ، پاتیناژ بازی کند و به همین خاطر پدرش همه شرایط آن دریاچه را با برنامه کامپیوتری بررسی می‌کند تا ببیند آیا آنجا برای بازی بچه‌اش مناسب است یا نه اما زمانی که آن اتفاق برای پسر بچه می‌افتد و یک جای دریاچه سوراخ می‌شود، نمی‌توانیم پدر را مقصر بدانیم چون آن یک تصادف است و بچه هم در دریاچه عرق می‌شود. اینجا هم همین‌طور است. پسر به صورت تصادفی ماشین را خلاص می‌کند و مادر چون نمی‌تواند ماشین را هدایت کند به ته دریاچه می‌رود.

بعد از نسخه جشنواره‌ای تغییری در فیلم ایجاد شده است؟

چیزی اضافه نکرده‌ایم. ما فصل‌ها را جابجا کرده‌ایم. فکر کردم اگر بعضی فصل‌ها جابجا شود معنی بهتری پیدا می‌کند. ضمن این که نسخه جشنواره‌ای فیلم 125 دقیقه بود و الآن فیلم با 105 دقیقه اکران می‌شود. آن 20 دقیقه اضافه نبود بلکه 20 دقیقه فضا درآوردیم.

این تدوین چقدر روی ریتم فیلم تأثیر گذاشت؟

بسیار. شما فیلم را ببینید دیگر خسته نمی‌شوید. شروع و پایان این فیلم با نسخه جشنواره‌ فرق می‌کند.

اتفاقی که شما در فیلم "کار کثیف" تجربه‌اش کردید همکاری مشترک با ترکیه بود. این همکاری چقدر به شما کمک کرد؟

ما با هیچ‌کس در ترکیه همکاری نکردیم. ما از وزارت امور خارجه کشورمان یک نامه می‌خواستیم که می‌خواهیم وارد خاک ترکیه شویم و این فیلم را آنجا بسازیم ولی این نامه را به ما ندادند. آن موقع در ترکیه کودتا شده بود و فکر کردند ممکن است برای ما و برای آن‌ها دردسر درست شود. بعضی از عوامل گروه ما هم ترسیدند و عقب‌نشینی کردند و حتی گفتند برویم فیلم‌ را مثلاً در گرجستان یا ارمنستان بسازیم. گفتم هر کسی می‌خواهد برود در ارمنستان فیلم بسازد از این پروژه برود، اما من می‌خواهم فیلمم را در ترکیه بسازم.

چرا تا این اندازه روی حضور در ترکیه اصرار داشتید؟ فیلم را در ارمنستان یا گرجستان نمی‌توانستید بسازد؟ حتماً باید فیلم را در ترکیه می‌ساختید؟

به خاطر این که واقعی است. من چند بار برای ویزا به ترکیه رفتم. بسیاری از مهاجران ایرانی ابتدا به ترکیه رفتند، ممکن است بعدها از آنجا به جایی دیگر رفته باشند، اما اول همه به ترکیه رفتند. نمونه یکی از آن‌ها در فیلم من هم هست.

 آیا امکان این که در کشورهای دیگر یک بازسازی فضا داشته باشید میسر نبود؟

به نظر من مسیر زمینی ترکیه بسیار زیباتر است. من از مرز بازرگان به ارزروم و بعد به آنکارا و سپس به استانبول رفتم. همه این مسیر را با ماشین رفتم. سوار هواپیما نشدیم چون من تمام این مسیر را فیلمبرداری کردم. اصولاً سختگیری در کار خودم را دوست دارم. در ترکیه خانمی به اسم الیف دمرلی بود که همسر یک ایرانی اهل کاشان است. خود این خانم هم فارسی حرف زدن را بلد بود، هرچند فارسی نوشتن را نمی‌دانست. خانم دمرلی خیلی به ما کمک کرد. او عضو سازمان سینمایی کشور ترکیه بود. ترجمه فیلمنامه من را گرفت و به سازمان سینمایی ترکیه ارائه داد و تصویب پنج نفری که آنجا بودند را خیلی سریع گرفت. آن موقع در ترکیه درگیری هم بود و برای ورود به خاک ترکیه سختگیری زیادی وجود داشت، اما حضور خانم دمرلی کار را برای ما بسیار راحت کرد. من وقتی به آنکارا رسیدم در فرودگاه دو تانک دیدم و واقعاً فکر کردم آنجا نمی‌شود فیلمبرداری کرد ولی خانم دمرلی اجازه فیلمبرداری در آنجا را برای ما در عرض دو ساعت گرفت.

خسرو معصومی

تصمیم دارید که فیلم را در خود ترکیه اکران کنید؟

بله. ضمن این که در حال حاضر با چینی‌ها وارد مذاکره شده‌ایم. آن‌ها برای خرید فیلم و اکران سراسری آن در چین ابراز تمایل کرده‌اند.

 خیلی‌ها معتقدند که ما داریم از محصولات چینی استفاده می‌کنیم ولی از سینمای چین غافل هستیم، در صورتی‌که سینمای چین می‌تواند یک بازار خیلی خوب و بستری عالی برای اکران گسترده‌تر فیلم‌های ایرانی باشد. شما با این حرف موافقید؟

بله کاملاً. من دو بار در جشنواره فیلم شانگهای جایزه اول را بردم، یک بار برایم بزرگداشت گرفتند و یک‌بار هم داور بین‌الملل جشنواره بودم. شما اگر به موزه جشنواره بروید هم عکس من را به‌عنوان پرافتخارترین کارگردان ایرانی جشنواره می‌بینید. چین بازار خیلی خوبی برای فیلم‌های ایرانی است اما متاسفانه در این حوزه از مدیران سینمایی کسی فعالیت لازم را انجام نمی‌دهد. در بنیاد فارابی تلاشی برای پخش جهانی فیلم‌های ایرانی نمی‌شود. در حال حاضر شرکت پخش فیلم "کار کثیف" در حال مذاکره برای اکران فیلم در چین هستند و تنها بر سر قیمت فروش فیلم اختلاف وجود دارد که این اختلاف قابل حل است. فیلم "خرس" را هم نتفلیکس می‌خواهد بخرد اما پروانه نداریم. فیلم را رسانه تصویری از آقای نوروزبیگی خریده است و اگر فیلم فروخته نشده بود و پروانه هم داشت ما می‌توانستیم آن را به نتفلیکس بفروشیم. از کانادا هم با بنیاد فارابی تماس گرفتند که ما می‌خواهیم فیلم "خرس" را بخریم و اکران عمومی کنیم اما بنیاد فارابی اعلام کرد این فیلم پروانه ندارد.

برنامه‌تان برای اکران "کار کثیف" در خارج از کشور چگونه است؟

به فکر اکران فیلم در خارج از کشور هم هستیم. چندی پیش یکی از سینماداران آرژانتین درخواست خرید فیلم را داد و دوستان ما هم دارند روی این پیشنهاد فکر می‌کنند.

این روزها مشغول چه کاری هستید؟

مشغول فیلمنامه آخرم که در رابطه با کولبران است.

فکر می‌کنید این فیلم را چه زمانی می‌توانید بسازید؟

من با نوید محمدزاده که کُرد است برای بازی در این فیلم صحبت‌های ابتدایی را انجام دادم تا در این فیلم بازی کند. او نیز به دلیل این که مشغول بازی در سریال "قورباغه" است گفت تمام امسال سر کار است؛ و چون تایید ضمنی داده است حاضرم فیلم را زمستان سال بعد بسازم تا او در این فیلم بازی کند. یک سال و نیم روی آن زحمت کشیدم و دوست دارم کار خوب شود.

خسرو معصومی

فکر می‌کنید بتوانید روی موضوع کولبران کار کنید یا فیلم دوباره دچار ممیزی و اصلاحات می‌شود؟

ممیزی که همیشه با ما هست، اما ما در کانون کارگردانان آقای فریدون جیرانی را به شورای پروانه ساخت فرستادیم تا از بچه‌ها دفاع کند، مخصوصاً از فیلمنامه‌هایی که حرفی برای گفتن دارند. واقعیت این است که در شورای پروانه ساخت یک تعداد آدم‌هایی هستند که همیشه چارچوب‌های خودش را دارند و مثلاً دوست ندارند کسی "متری شیش و نیم" بسازد. ما با ورود آقای جیرانی به شورای پروانه ساخت یک مقدار فضا را تلطیف کردیم تا اوضاع کمی به نفع فیلمسازها شود. خوشبختانه تا الآن حضور آقای جیرانی در شورای پروانه ساخت مؤثر بوده است و فیلمسازها راضی بوده‌اند.