سرویس سینمایی هنرآنلاین: فیلم "بیله" ساخته اینارا کولمن محصول لتونی، لیتوانی و جمهوری چک که در سی و هفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر در بخش "سینمای سعادت" (مسابقه بین‌الملل) حضور دارد، برآمده از خاطرات کودکی نویسنده‌ای اهل لتونی به نام ویزما بلشویکا است که تمام سال‌های بچگی‌اش در یک خانه و محله و روستای کوچک در میان خانواده‌ای فقیر در دوران اشغال زادگاهش توسط نازی‌ها گذشته است، بی آن که هرگز برایش اتفاق خارق‌العاده و شگفت‌انگیزی بیفتد و دست به کار عجیب و منحصربه‌فردی بزند و کل فیلم آمیزه‌ای از خوشی‌ها و غم‌ها و خنده‌ها و گریه‌های کودکی است که با عتابی مأیوس می‌شود و با مهری، امیدوار. حتی وقتی بر اساس قصه‌های خیالی مادربزرگش از خانه بیرون می‌رود تا سرزمین رؤیایی پشت جنگل را بیابد، با همان دنیای معمولی اطرافش مواجه می‌شود. خودش هم یک بچه معمولی است که هیچ استعداد و توانایی ویژه‌ای ندارد و مدام از سوی مادر سختگیر و ناراضی‌اش مورد شماتت و سرزنش قرار می‌گیرد که هرگز به جایی نمی‌رسد و آینده‌ای نخواهد داشت.

از این رو فیلم برخلاف اثری همچون "سرگذشت شگفت‌انگیز آملی پولن" که پیرامون تجربه خیال‌انگیز و ماجراجویانه کودکی در جهت کشف جهان شکل گرفته است، داستانی ساده و سرراست و بی اوج و فرود دارد که فیلمساز هیچ تمایلی برای دراماتیک کردن و جلوه بخشیدن به رخدادهای معمولی داستانش ندارد و اتفاقاً تمایز و ارزش فیلم در این است که این بار با یک کودک عادی سر و کار داریم که می‌توانیم از نگاه و زاویه دید او زندگی و مسائل روزمره و رایج آن را ببینیم و دریابیم که چطور هر چیز ساده و کوچک و زودگذری که به چشم ما نمی‌آید، در ذهن کودکان به رخدادی بزرگ و مهم و شگرف تبدیل می‌شود و آن‌ها را غرق شادی یا اندوه می‌کند. تهیه‌کننده فیلم قبل از نمایش آن گفت که "این فیلم را با دست‌ها نساخته‌اند، با ذهن‌ها نیز نساخته‌اند، بلکه آن را با قلب‌هایشان ساخته‌اند" و این بهترین رویکردی است که می‌توان برای ساختن فیلمی درباره بچه‌ها در پیش گرفت که گویی همه بی‌کرانگی هستی در دل کوچک آن‌ها خلاصه شده است.

فیلم به ما می‌گوید بیله وقتی بزرگ می‌شود، نویسنده مهم و معروفی می‌شود که بارها نامزدی دریافت جایزه نوبل را به دست می‌آورد و مواجهه با آینده نادیده دختربچه است که جهان فیلم را وسعت و گسترش می‌دهد و برایمان روشن می‌کند که چرا باید درباره او و خانه و خانواده و زادگاهش فیلمی ببینیم. برای اینکه به ما ثابت شود چطور یک آدم عادی می‌تواند از محیط کوچک و زندگی معمولی‌اش داستانی جادویی و سحرآمیز و شگفت‌آور بسازد و مشکلات ریز و درشت پیرامونش را به مصالح و ابزاری در جهت رسیدن به دنیایی بزرگ‌تر و باشکوه‌تر به کار ببرد و با همان ویژگی‌های عادی‌اش که آمیزه‌ای از توانایی‌ها و نقص‌هاست، به آدم تأثیرگذاری بدل شود.