سرویس سینمایی هنرآنلاین: یکی از جذابیت‌های سینما، جان بخشیدن به اتفاقاتی است که شاید در واقعیت نتوان آن‌ها را دید یا رقم زد، اما به همت جلوه‌های ویژه این اتفاق رقم می‌خورد و بسیاری از تخیلاتمان را می‌توانیم بر پرده نقره‌ای سینما ببینیم. در سینمای ایران اما جلوه‌های ویژه شاید به نوعی با سینمای دفاع مقدس عجین شده باشد، درحالی که جلوه‌های ویژه صرفا مختص به سینمای جنگ و دفاع مقدس یا ژانر تریلر نیست و سینمای رئال را نیز در بر می‌گیرد.

اصغر پورهاجریان یکی از این متخصصین است که سال‌هاست در این زمینه فعالیت کرده و در آثار متفاوتی دست به خلاقیت زده است. با او درباره جلوه‌های ویژه به گفت‌وگو نشستیم که در زیر می‌خوانید:

چه شد که وارد سینما شدید؟ این علاقه‌مندی از کجا نشأت گرفت؟

من سال 1363 با ابراهیم حاتمی‌کیا آشنا شدم و درچند فیلم کوتاه او کار جلوه‌های ویژه و انفجارات را انجام دادم. با این زمینه وارد سینما شدم. بعد از اینکه در دو سه فیلم کوتاه با حاتمی‌کیا کار کردم، پیشنهاد همکاری در یک فیلم سینمایی با نام "عبور" را با من مطرح کرد. "عبور" اولین فیلم سینمایی کمال تبریزی بود که ابراهیم حاتمی‌کیا تهیه‌کنندگی‌اش را به‌عهده داشت. من در آن فیلم با حاتمی‌کیا و کمال تبریزی همکاری کردم. سال بعد حاتمی‌کیا پیشنهاد همکاری در فیلم "فرمان موج" به کارگردانی خودش را به من داد و قرار بود در منطقه عملیاتی فاو فیلمبرداری این فیلم انجام شود ولی بعد از چند روز فاو سقوط کرد و ساخت آن فیلم منتفی شد، در نهایت حاتمی‌کیا ساخت فیلم "دیده‌بان" را جایگزین آن کار کرد؛ و من از "دیده‌بان" تا به امروز در این زمینه فعالیتم را به شکل جدی و حرفه‌ای ادامه دادم. اولین جشنواره‌ای که شرکت کردم، هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر بود که برای دو فیلم "دیده‌بان" و "عبور" نامزد بهترین جلوه‌های ویژه شدم و سال بعد جایزه بهترین جلوه‌های ویژه را برای فیلم "مهاجر" گرفتم. این باعث تشویق و ایجاد شوق در من شد که کارم را تا به امروز ادامه بدهم.

علی اصغر پورهاجریان

اشاره کردید که با جلوه‌های ویژه وارد فضای سینما شدید، آیا از قبل به سینما علاقه‌مندی داشتید؟

قطعاً. من در مدرسه و دبیرستان کار تئاتر می‌کردم وقتی دیدم شرایط برای ورود به سینما برایم فراهم است وارد این عرصه شدم و با طراحی جلوه‌های ویژه کارم را سینما آغاز کرده ومشغول به کار شدم. از سال 70 حرفه‌ام را به دو بخش تقسیم کردم و در کنار طراحی جلوه‌های ویژه، کار تهیه‌کنندگی را نیز شروع کردم و ادامه دادم تا به امروز که خدمت شما هستم.

 در سال‌هایی که هنوز وارد فضای سینما نشده بودید، سینمای ایران آنچنان درگیر مسئله جلوه‌های ویژه نبود. شاید بتوانیم بگوییم مهمترین اتفاقی که در سینمای ایران به لحاظ شکل‌گیری جلوه‌های ویژه افتاد، سینمای جنگ و دفاع مقدس بود که کارهای شما هم در آن زمان شکل گرفته و دیده شدند. برای اینکه جلوتر بروید و کار جلوه‌های ویژه را در سینما به شکل حرفه‌ای ادامه بدهید، چقدر به سراغ مطالعه رفتید و با سینمای روز دنیا آشنا شدید؟

 من در همان روزهای اول که به شکل تجربی و علاقه شخصی وارد حرفه جلوه‌های ویژه شده بودم این واقعیت را پذیرفتم که نمی‌توانم چندان کارم را به شکل حرفه‌ای ادامه بدهم و چون از طرفی در سال‌های اولیه یک شور و شوقی با کسب جوایز در من به وجود آمده بود، فکر کردم که اگر بخواهم به عنوان یک طراح حرفه‌ای کارم را ادامه بدهم ناچارم حتماً یک مسیری را طی کنم تا به یک تکاملی در این زمینه برسم. جلوه‌های ویژه میدانی و انفجارات در سینمای دنیا هم مرکز آموزشی ندارد و مهارت این کار بیشتر به شکل تجربی و دستیاری کردن کسب می‌شود؛ بنابراین من اوایل بولتن‌ها و کتاب‌هایی که در اروپا و آمریکا در رابطه با جلوه‌های ویژه میدانی تألیف شده بود می‌گرفتم و می‌دادم برایم ترجمه کنند. برای یاد گرفتن بسیار هزینه می‌کردم. بعضی وقت‌ها از یک کتاب 300 صفحه‌ای شاید دو مورد به دردم می‌خورد که آن دو مورد را پیدا می‌کردم وعملی مورد تست و آزمایش انجام می‌دادم. به هر حال خوب بود چون وقتی 10 کتاب می‌خواندم، حدود 20 تکنیک بکر را یاد می‌گرفتم و در فیلم‌ها استفاده می‌کردم. گاهی حتی کارگردان را متقاعد می‌کردم که در قصه تغییراتی ایجاد کند تا بشود این تکنیک‌ها را اجرا کرد. تکنیک‌هایی که یاد می‌گرفتم را در فیلم‌های زیادی مثل "دیده‌بان"، "مهاجر"، "پوتین"، "آبادانی‌ها" و "بازی بزرگان" تست ‌کردم و خوشبختانه اکثر تست‌ها موفق و راضی‌کننده بود و به درد کارم ‌خورد. در سال‌هایی که بحث اینترنت پیش آمد و شرایط فضای مجازی فراهم شد، فیلم‌های خارجی را می‌دیدم و در تیتراژ فیلم‌ها به دنبال نام طراح جلوه‌های ویژه آن می‌گشتم و سعی می‌کردم با آن طراحان ارتباط برقرار کنم. با خیلی از طراحان جلوه‌های ویژه به همین شکل ارتباط گرفتم و از دانش آن‌ها استفاده کردم. این تحقیقات و مطالعات ادامه پیدا کرد تا به سریال "سیمرغ" رسیدم. سریال "سیمرغ" کاری بود که حدود دو و نیم تا سه سال فیلمبرداری داشت. سریال بسیار عظیمی بود. تا قبل از آن تنها سریال عظیمی که بعد از انقلاب ساخته شده بود سریال "سربداران" بود. جنگ‌هایی که در سریال "سیمرغ" اتفاق می‌افتاد همه جنگ‌های هوایی بود. در این سریال درگیری تانک، هواپیما و هلی‌کوپتر زیاد داشتیم. من در بعضی از این صحنه‌ها از ماکت استفاده کردم که در نوع خودش تجربه خوبی بود، چرا که برای اولین بار بود که در سینمای ایران این اتفاق می‌افتاد. تا آن موقع همکاران من هیچ کدام با مقوله ماکت آشنایی نداشتند. با ماکت‌هایی با مقیاس یک به هفتاد کار می‌کردم و مدام تست می‌زدم و ماحصلش آن چیزی شد که شما در سریال "سیمرغ" می‌بینید. بعضی از پروازهایی که در آن سریال می‌بینید از جنس ماکت است، البته ماکت، نه از جنس پهباد بلکه ماکت اسبا‌ب‌بازی؛ یعنی یک اشل کوچک در یک دکور کوچک کار می‌شد. می‌خواهم بگویم که براساس تحقیقات و مطالعات فردی توانستم تا به امروز در سینما در این حرفه کار کنم و ادامه فعالیت دهم.

زمانی که اولین تجربه طراحی جلوه‌های ویژه برای یک اثر سینمایی را پشت سر گذاشتید چه حسی داشتید؟

قبل از اینکه وارد سینما شوم برایم جذاب بود که ببینم کارهایی که تا قبل از آن در فضای آزاد و خارج از سینما انجام می‌دادم، در فضای سینما و جلوی دوربین چگونه خواهد بود. این کار جذابیت خاص خودش را داشت، اما در این میان چیز دیگری هم وجود داشت که بیشتر اضطراب و دلهره‌ بود چون ما می‌خواستیم بیائیم وسط جمعیت ایجاد انفجار کنیم. اولین بار که با چالشی جدی روبرو شدم که برایم خیلی اذیت‌کننده نیز بود و اصلاً نمی‌دانستم باید چه‌کارش کنم، اصابت گلوله به بدن بازیگر بود. می‌دانستم که باید مواد منفجره روی بدن بازیگر بگذارم و پیراهن سوراخ شود و خون بپاشد، اما اینکه چه مقدار مواد منفجره بگذارم که به بازیگر آسیبی وارد نشود را نمی‌دانستم. این را بارها تست زدم و یادم است اولین بار توی دست خودم آزمایش کردم؛ که تا سه چهار روز دستم بی‌حس بود چون مقدارش را زیاد در نظر گرفته بودم. هر چه مقدارش را کمتر می‌کردم، نمی‌توانستم به مقیاس درست و دقیقی برسم. شاید بالای 100 بار تست کردم تا توانستم اندازه‌اش را به دست آورم و آن مقدار را فیکس کنم. من این مورد را درست می‌کردم و بعد کارگردان خوشش می‌آمد و می‌گفت حالا این مواد را بگذار روی سر بازیگر! کار سخت‌تر می‌شد. صحنه‌هایی که بازیگر جلوی شیشه بود و باید شیشه گلوله می‌خورد هم برای ما دلهره‌آور بود که نکند اتفاق ناگواری بیفتد. من بعدها تحقیق کردم و دیدم در خارج از ایران کمپانی‌هایی هستند که این مواد را تولید می‌کنند و می‌فروشند و طراحان جلوه‌های ویژه درآنجا بیشتر مجری این کار هستند و اصلاً اینطوری نیست که خودشان اقدام به ساخت مواد ناریه و انفجاری کنند، کاری که اصلا عقلانی و علمی بنظر نمی‌رسد. در سینمای دنیا هیچکس را پیدا نخواهی کرد که هم انفجار بزند و هم آتش‌سوزی راه بیندازد و هم ایجاد باد و باران کند. به همین خاطر من تصمیم گرفتم که بروم ببینم گروه‌های جلوه‌های ویژه خارجی چطوری کار می‌کنند. یادم است با یک نفر دراروپا آشنا شدم که فیلم‌های مستند و کوتاه تهیه می‌کرد. این آدم اطلاعات خوبی داشت و می‌گفت گروه‌های جلوه‌های ویژه ما شامل چندین تیم هستند. یک تیم فقط روی بخش آتش‌ها و انفجارات کار می‌کند و یک عده در کار باران، مه و طوفان هستند و بقیه هم به همین ترتیب در بخش‌های مختلف مشغول به کار می‌شوند؛ اما در سینمای ایران یک نفر که معمولا اطلاعاتش هم کامل نیست را می‌آورند و از او باران، مه و انفجارو ده‌ها جلوه گوناگون دیگر را می‌خواهند. طبیعتاً خیلی دور از ذهن است که یک نفر اطلاعاتش به لحاظ شیمی، فیزیک، انفجار و... جامع و کامل باشد. درستش این است که این کارها تقسیم‌بندی شود. هر چند ما هر کاری کردیم نتوانستیم این را در سینمای ایران جا بیندازیم. من بنیانگذار انجمن جلوه‌های ویژه سینمای ایران هستم. سال 75 این انجمن را تأسیس کردم و به بقیه طراحان جلوه‌های ویژه گفتم بیایید برای طراحی ویژه فیلم‌ها این تقسیم‌بندی‌ها را لحاظ کنیم، اما دیدیم ظرفیت سینمای ایران اصلاً جوابگوی چنین کاری نیست، چون تهیه‌کننده حاضر نیست برای دو یا چند گروه جلوه‌های ویژه هزینه کند. در سینمای ایران بیشتر می‌گویند "کارم راه بیفتد" و خیلی به استاندارد درستش فکر نمی‌کنند. ما دیدیم سینمای ما یک سینمای بومی است و تعریف و مختصات خودش را دارد و این کار شدنی نیست ولی با وجود همه این‌ها من سعی کردم استانداردهای کار جلوه‌های ویژه را حداقل به شکل تئوری فرا بگیرم. بالای 120 تا 130 فیلم کار کرده‌ام و فارغ از اینکه این فیلم‌ها در چه سطحی تعریف شده است، سعی کردم در حرفه خودم یک نوآوری به‌وجود بیاید. حتی درفیلمی که فقط یک گلوله داشته است، سعی کرده‌ام گلوله‌ای بزنم که با گلوله‌های فیلم قبلی‌ام تفاوت داشته باشد. سعی‌ام را کرده‌ام اما اینکه این ادعا چقدر در تصویر نمود دارد، نمی‌دانم. تلاشم این بوده که در عین اینکه یک نوآوری در کارم به ‌وجود می‌آورم، به قصه و بحث مفهومی و معنایی فیلم هم کمک کنم.

علی اصغر پورهاجریان

قبل از شما هم کسی بود که در این زمینه فعالیت داشته باشد؟

جلوه‌های ویژه از قبل انقلاب در سینمای ما وجود داشت اما بسیار محدود، خیلی از دوستان و همکاران قدیمی من در این زمینه زحمت‌ها کشیدند. زنده‌یاد محمود پیراسته بخش عمده‌ای از جلوه‌های ویژه فیلم‌های قبل از انقلاب را کار کرده است. فیلم‌هایی نظیر "قیصر"، "دلیران تنگستان" و بسیاری دیگر از فیلم‌های آن زمان توسط این دوستان شکل گرفت. آقای مهدی بهمن‌پور و زنده یاد ایرج صفدری نیز در این زمینه بسیار کار می‌کردند. هرچند آن موقع کلاس و سطح جلوه‌های ویژه بسیار پایین بود ولی در سطح قد و قامت سینمای آن زمان ما، جواب می‌داد. بعد از انقلاب محمود پیراسته جلوه‌های ویژه فیلم‌هایی مثل "برزخی ها"، "تاراج"، "مرگ گرگ‌ها" و "ترن" را کار می‌کند. یکی از بهترین جلوه‌هایی که محمود پیراسته کار کرده، فیلم "ترن" است. جلوه‌های ویژه "برزخی‌ها" نیز یکی از کارهای برجسته مرحوم پیراسته است. رفته رفته با به‌وجود آمدن ژانر سینمای جنگی، ضرورت ورود آدم‌های ماهرتر و باسوادتر به حوزه طراحی جلوه‌های ویژه احساس شد و خیلی‌ها آمدند در این زمینه کار کردند. من خودم بعد از انقلاب سومین یا چهارمین آدمی بودم که در این زمینه شروع به کار کردم. قبل از من همکاران دیگری مثل داوود رسولیان، رضا رستگار و محمدرضا شرف‌الدین در این حرفه فعالیت می‌کردند. بعد از دوره‌ای که من ورود کردم تا سال‌ها دیگر کسی به این حوزه ورود نکرد. یادم است که در دهه 60 تمام فیلم‌ها را ما سه چهار نفر کار می‌کردیم. بعدها طراحان دیگری هم اضافه شدند و الآن شاید حدود 27-28 یا حتی 30 نفر به‌عنوان متخصصین جلوه‌های ویژه در سینمای ایران فعالیت می‌کنند.

اگر بخواهید جلوه‌های ویژه را تعریف کنید، برای تعریف آن چه می‌گویید؟

جلوه‌های ویژه یک تعریف عامیانه دارد و یک تعریف تخصصی. اگر بخواهید تعریف تخصصی‌اش را برای کسی بگویید، خیلی باید برایش توضیح بدهید تا جا بیفتد، اما تعریف عامیانه‌اش می‌گوید "به هر چیزی که در عالم واقعیت وجود ندارد و شما در تصویر می‌بینید و می‌گویید چگونه ممکن است چنین اتفاقی بیفتد، جلوه‌های ویژه می‌گویند". مثلاً شما می‌بینید دست یک بازیگری در یک فیلم قطع می‌شود، به خودتان می‌گویید چطور ممکن است دست این آدم قطع شود؟ یا می‌بینید یک چیزی که وجود خارجی ندارد در تصویر ظاهر می‌شود. به این‌ها می‌گویند جلوه‌های ویژه؛ اما در تعریف تخصصی‌ جلوه‌های ویژه می‌گویند "جلوه‌های ویژه خلق فضاهایی است که در عالم واقعیت امکان‌پذیر نیست یا دور از ذهن است که اتفاق بیفتد و یا اگر بخواهد اتفاق بیفتد، همراه با خطر و صرف هزینه‌های گزافی است که به فیلم تحمیل می‌شود و شما بایستی طراحی کنید تا بتوانید صحنه‌های ناممکنی را خلق کنید که بتوانید به شکل کنترل‌شده ممکنش کنید". مثلاً اگر قرار است یک خانه‌ای را منفجر کنند و یا آتش بزنند، باید همه این‌ها را بتوانید به شکل مهارشده و کنترل‌شده و تحت اختیاربه‌وجود بیاورید. یک تعریف کلاسیک‌تر هم دارد که شاید دیگر در این مقال نگنجد.

تمام این تخصص‌ها نیازمند چه دانشی است؟ آیا باید دانش نظامی داشته باشید؟

الزاما دانش نظامی خیر. من فکر می‌کنم حرفه جلوه‌های ویژه در سینما از حرفه نظامی‌گری بسیار فاصله دارد. ما در حرفه نظامی‌گری با فشنگ جنگی، تی‌ان‌تی و موادهای منفجره و ادوات واقعی مثل توپ و تانک طرف هستیم اما در سینما قرار نیست این اتفاق بیفتد. ما در سینما فیلم می‌سازیم و مجاز نیستیم از اسلحه و موادهای منفجره واقعی استفاده ‌کنیم و به طرف بازیگر و عوامل پشت صحنه شلیک خطر آفرین کنیم. ما بایستی مثل سینمای روز دنیا از لوازم و ابزار سینمایی استفاده کنیم. سینما ابزار خاص خودش را دارد. پس جلوه‌‌های ویژه در سینما خیلی به اطلاعات نظامی نیاز ندارد، البته شما باید از تمام اتفاقات پیرامون خود شناخت داشته باشید. مثلاً اگر یک سنگی به یک ظرف می‌خورد، یک نوع شکستگی در آن به وجود می‌آید، اگر گلوله بخورد یک نوع شکستگی دیگر به وجود می‌آید و اگر پرتابش کنید یک جور دیگر خُرد می‌شود. شما باید این شناخت‌های نسبی را داشته باشید. کافی است که شما در زندگی شخصی‌تان درست ببینید و درست بشنوید، آن وقت در زندگی‌تان تحول ایجاد می‌شود و شناخت‌های زیادی پیدا خواهید کرد. فضایی که شما در فیلم‌ها ایجاد می‌کنید الزاماً یک فضای نظامی نیست. مثلاً فرض کنید که یک نفر می‌خواهد سقوط کند یا یک نفر آتش بگیرد، این‌ها ربطی به نظامی‌گری ندارد. یک متخصص جلوه‌های ویژه باید آشنایی نسبی با علوم مختلف داشته باشد، از علم انفجار و علم شیمی گرفته تا علم مکانیک، علم ماکت و علوم مربوط به موادهای پیرو‌تکنیک. شما هم باید شناخت علمی داشته باشید و هم بدانید چه لوازمی را باید به کار ببرید، به همین خاطر در سینمای روز دنیا جلوه‌های ویژه در هر بخش کاملا تخصصی عمل می‌کند. چون می‌گویند خیلی دور از ذهن است که یک نفر متخصص علوم مختلفی مثل شیمی، فیزیک، مکانیکال و... باشد. آن‌ها کار را تقسیم‌بندی می‌کنند و برای هر بخشی از متخصص خاص آن تکنیک استفاده می‌کنند. در سینمای ایران همه کارها اعم ازجنگی، تخیلی، فانتزی و ... تا دار زدن، خفه کردن در استخر، آتش گرفتن، انفجار و قطع شدن اعضای بدن را از یک نفر می‌خواهند. خوشبختانه بچه‌های ما به پختگی رسیده‌اند که بتوانند کارها را راه بیندازند، چون پذپرفته‌اند که اگر نتوانند بخشی از این کارها را انجام بدهند، رفته رفته کم رنگ و حتی حذف خواهند شد. ولی باید بپذیریم با وجود این پختگی، بچه‌های ما در حد "کار راه انداز" هستند، به شکلی که اگر هر کدام از اینها وارد سینمای امروز دنیا شوند، نمی‌توانند کارحرفه‌ای کنند. کافی است یک طراح جلوه‌های ویژه بگوید من در چند بخش کار می‌کنم که می‌گویند تو اصلاً این کاره نیستی. به هر حال سینمای ما بومی است و مختصات تکنیکی خودش را دارد. بضاعت تکنیکی در سینمای ما بسیار ضعیف و کم است.

بنابراین به نظر می‌رسد که جلوه‌های ویژه تخصص گرانی است؟

بله. یکی از گران‌ترین حرفه‌ها وبخش‌های سینما در دنیا جلوه‌های ویژه است و شاید هزینه‌اش از حضور بازیگران نیز بیشتر باشد. هم دستمزد و هم طراحی‌اش گران است. تعداد طراحان جلوه‌های ویژه در سینمای جهان بسیار اندک است. در سینمای هالیوود هم تعداد طراحان ویژه به نسبت بازیگران، فیلمبردارها و طراحان صحنه شاید یک بیستم باشد، چون فراگیر نیست و علم وتخصص خاصی را می‌طلبد و هر کسی نمی‌تواند وارد آن شود. بسیار ریسک‌پذیر است و خیلی‌ها به خاطر ریسکش به این حوزه ورود نمی‌کنند. به همین خاطر در دنیا کمتر سراغ جلوه‌های ویژه میدانی می‌روند و کارهایشان را بیشتربا تکنولوژی CG انجام می‌دهند. شاید 70-80 سال پیش بود که آن‌ها می‌آمدند با مواد منفجره کار می‌کردند، اما الآن این کار را نمی‌کنند و یا اگر بخواهند انجام بدهند، در یک شرایط خاصی این کار را می‌کنند. ما چاره‌ای نداریم چون سینمای‌مان در برگشت سرمایه، سینمای ضعیف و لاغری است؛ بنابراین به جلوه‌های ویژه در سینمای ما خیلی جدی نگاه نمی‌شود چون به جز خود طراحان جلوه‌های ویژه، کسانی دیگر برای آن زحمتی نکشیده‌اند. هر سال یک بودجه‌ سنگینی به خرید ادوات و لوازم فنی سایر حرفه‌های سینمایی مثل دوربین، لوازم فنی صدا و کارهای دیگر اختصاص داده می‌شود اما در بخش جلوه‌های ویژه اصلاً اینطور نیست و متولیان به آن بی‌توجهی می‌کنند چون اصلاً فهم و شناختش را ندارند.

علی اصغر پورهاجریان

 شاید به خاطر این است که جلوه‌های ویژه برای ما به نوعی با همان سینمای جنگ و دفاع مقدس جا افتاده است.

اگر مدیر امروز، به این شکل فکر کند، اصلا مدیر لایقی نیست. به خاطر اینکه یک زمانی ما 100 فیلم تولید می‌کردیم که 50 تای آن جنگی بود اما الآن 100 فیلم تولید می‌کنیم که دو تایش جنگی است. شاید ما در سال‌های آینده اصلاً دیگر فیلم دفاع مقدسی نبینیم. الآن از هر 100 فیلمی که در طول سال ساخته می‌شود، بالای 90 فیلم دارای جلوه‌های ویژه است. حتی فیلم‌های آپارتمانی هم جلوه‌های ویژه دارند. به همین خاطر فکر می‌کنم این یک نگاه کوته‌بینانه‌ است و از عدم شناخت متولیان و مدیران سینمایی نشأت می‌گیرد، وگرنه اگر ما بپذیریم که یک فیلم آپارتمانی هم می‌تواند مملو از جلوه‌های ویژه باشد، باید دانشش را به‌روز کنیم و برایش هزینه کنیم. ما دیده‌ایم که خواسته‌اند یک نفر را سر فیلم دار بزنند که جدی جدی بازیگررا دارش زده‌اند و او را به بیمارستان برده‌اند! داشتیم فیلمی که بازیگر در چنین صحنه‌ای درحال خفه شدن بوده است. از این اتفاق‌ها بسیار افتاده است. این به خاطر عدم شناخت مدیران و بی‌توجهی به بخش جلوه‌های ویژه است که این بخش به لحاظ تکنولوژی و امکانات رشد قابل قبولی پیدا نمی‌کند.

در صحبت‌هایتان اشاره کردید که برای اینکه بخواهید در یک کار تحقیقاتی به یک نتیجه مطلوب برسید، این کار را ابتدا بارها و بارها با مواد واقعی روی بدن خودتان انجام داده‌اید. این روند چقدر طول کشید تا مواد جایگزین وارد سینمای ما شود؟

هیچ‌وقت موادی جایگزین نشده است و ما هنوز هم بعد از 40 سال از متریال و اسلحه‌‌های نظامی و واقعی استفاده می‌کنیم. خیلی محدود از سلاح‌های سینمایی استفاده می‌شود چرا که این لوازم کم و محدود است. بعد از سال‌ها باید سعی کنیم دیگر استفاده از متریال‌های واقعی را کنار بگذاریم. اکثر بچه‌های جلوه‌های ویژه اول به خودشان و بعد به دیگران صدمه زده‌اند. باید به سمت هم‌سان شدن با سینمای روز دنیا برویم. خیلی هم ساده و پیش پا افتاده است و فقط متولی می‌خواهد. فقط باید امکانش فراهم شود. همان‌طور که دوربین می‌آوریم و ادوات فیلمبرداری، نور و صدا را وارد می‌کنیم، باید متریال جلوه‌های ویژه را هم بیاوریم.

 چرا تا به حال متریال جلوه‌های ویژه وارد نشده است؟

چون گران است و سرمایه‌ سنگینی می‌خواهد و از عهده افراد به شکل انفرادی خارج است. بچه‌های جلوه‌های ویژه به شکل انفرادی نمی‌توانند متریال را بیاورند. اگر این اتفاق از طریق دولت بیفتد و این مواد وارد شود، بسیاری از مشکلات حل خواهد شد. شاید من طراح، شش سال یک‌بار از وسیله‌ای خاص استفاده کنم اما این مواد و لوازم به کار دیگر طراحان جلوه‌های ویژه نیز می‌آید؛ اما اگر من بخواهم فلان‌قدر دلار بدهم و یکی از این ابزارها را وارد کنم برای چند سال یک بار، چندان به صرفه نخواهد بود ومتحمل زیان هنگفتی خواهم شد. همه این‌ها به شناخت و همت متولیان سینما برمی‌گردد که بپذیرند و باور کنند که سینمای ما نیاز دارد به سوی به‌روز شدن برود. یک زمان جلوه‌های ویژه ما صفر بود و بچه‌ها توانستند آن را با همت و مطالعات فردی از نقطه صفر به نقطه 90 برسانند اما دیگر وقتش رسیده است که دولت نیز کمک کند تا جلوه‌های ویژه در سینمای ما پیشرفت بیشتری داشته باشد و به سکون نرسد. شما ‌ببینید که بچه‌های ما با حداقل امکانات می‌آیند "تنگه ابوقریب" را کار می‌کنند آن هم در شرایطی که منابع آموزشی و تحقیقاتی خوبی برای ما ایجاد نشده است وحمایت تقریباً صفر بوده و منابعی وجود نداشته و طراحان جلوه‌های ویژه به شکل فردی آمده‌اند "تنگه ابوقریب"، "دوئل" و فیلم‌های سنگین جنگی دیگر را کار کرده‌اند، خوب اگر لوازم و امکانات کامل و استاندارد موجود باشد این پیشرفت و موفقیت دو چندان خواهد شد. به نظرم جلوه‌های ویژه این فیلم‌ها برای هالیوودی‌ها نیز جذاب باشد. من فکر نمی‌کنم آن‌ها بتوانند مثل ما کار کنند.

حتی من فکر می‌کنم که "تنگه ابوقریب" دیگر بحث جلوه‌های ویژه سینمای جنگ و دفاع مقدس را کامل کرد. نظر شما چیست؟

اصلاً شاهکار است. به نظر من به لحاظ تکنیکال و به خصوص در بخش جلوه‌های ویژه، سرآمد همه فیلم‌های دفاع مقدسیمان است. به یک تکامل کامل رسیده است. آن‌هایی که در جنگ حضور داشته‌اند این اجرا را بیشتر باور می‌کنند. ممکن است فردی که در جنگ نبوده است بگوید چقدر حجمش سنگین بود، اما آن‌هایی که خودشان در میان جنگ حضور داشته و اتفاقات جنگ را از نزدیک لمس کرده‌اند، الآن که "تنگه ابوقریب" را می‌بینند، آن فضا را کاملاً حس می‌کنند و می‌پذیرند که در یک تنگه‌ای در زیر حجمی از آتش دشمن قرار گرفته‌اند. به نظرم بسیار فیلم خوب و شاهکاری است و کارگردان به خوبی از تخصص متخصصان جلوه‌های ویژه بهره برده است.

شما در طول سال‌هایی که در زمینه طراحی جلوه‌های ویژه کار کرده‌اید، ابداعی داشته‌اید که بعد دیگر همکاران‌تان هم از آن استفاده کرده باشند؟

بله. برای اولین بار در فیلم "دیده‌بان" طی مسیر، گلوله آرپی‌جی 7 را طراحی کردم که بتوانیم عبورش را در آسمان ببینیم. تا آن زمان در فیلم‌ها می‌دیدیم که یک نفر آرپی‌جی را بلند می‌کند و شلیک می‌کند و بعد کات می‌خورد و در روبه‌رو انفجاری رخ می‌داد. به لحاظ تدوینی این حس انتقال داده می‌شد که آن انفجار، ری‌اکشن این شلیک بود اما من این کار را نکردم. کاری که کردم این بود که مخاطب گلوله‌ای که از آر‌پی‌جی بیرون می‌آید را می‌بیند که مسیری را طی می‌کند و به هدف برخورد کرده و هدف منفجر می‌شود. بعد آمدم شکلش را عوض کردم و آن را طوری نشان دادم که گلوله به هدف می‌خورد و بعد کمانه می‌کند و به یک مسیر دیگری که دلخواه ما بود می‌رود. در فیلم "دید‌ه‌بان" وقتی آرپی‌جی شلیک می‌شود و به سپر تانک می‌خورد، کمانه می‌کند و از راست کادر بیرون می‌رود و برای تماشاچی فیلم، ایجاد فضای هیجانی می‌کند که این صحنه با صداگذاری درست به اوج خودش می‌رسد. بعدها دیدم که در فیلم‌های دیگر از این ایده استفاده کرده‌اند. یا در فیلم "مهاجر" برای اولین بار انفجار در آسمان را طراحی کردم و بعدها بقیه بچه‌ها نیز از آن استفاده کردند. ما سعی کردیم از تجربیات همدیگر استفاده کنیم تا طراحی جلوه‌های ویژه در سینما با رشد مواجه شود.

علی اصغر پورهاجریان

در حرفه شما نگاه زیبایی‌شناسانه چقدر اهمیت دارد؟ یک فیلمبردار وقتی می‌خواهد کاری انجام دهد، ابعاد زیبایی‌شناسانه کار را در نظر می‌گیرد، در حرفه و تخصص شما نیزاین اتفاقات می‌افتد؟

بله صد در صد وجود دارد، البته این بستگی به خود طراحان جلوه‌های ویژه دارد. نگاه زیبا شناسانه در ایجاد و خلق صحنه‌های جلوه‌های ویژه یک رکن اساسی است که بایستی حتما به آن توجه ویژه کرد و اگر به این مهم توجه نشود صحنه جذابی خلق نخواهد شد؛ بنابراین ابعاد زیبایی‌شناسانه در جلوه‌های ویژه نیز اهمیت دارد و این بسته به تلاش، انگیزه و خلاقیت خود طراح است که آیا می‌خواهد یک کار متفاوت انجام بدهد و یا فقط قصدش این است که یک کاری را به پایان برساند. فکر می‌کنم لذتی که ما از فیلمی مثل "تنگه ابوقریب" یا فیلم‌های دیگر می‌بریم، قطعا بخاطر نگاه زیباشناسانه و طرح واجرای فکر شده در آن است. همین‌طوری و بی دلیل نیست و قطعاً برایش زحمت فراوان کشیده شده است.

 یک نکته‌ای که ما در تیتراژ فیلم‌ها می‌بینیم، تمایز جلوه‌های میدانی و جلوه‌های ویژه بصری است. شاید خیلی‌ها ندانند که این دو با هم چه تفاوتی دارند. این تعاریف و تقسیم‌بندی‌ها به چه شکل هستند؟

به طور کلی جلوه‌هایی که اجرایش مقابل لنزدوربین اتفاق می‌افتد و با کات دوربین هم پایان می‌پذیرد، جلوه‌های ویژه میدانی است. مثلاً ما در صحنه‌ای بارش باران را طراحی و اجراء می‌کنیم. با ضبط دوربین بارش آغاز و با کات دوربین بارش باران را پایان می‌دهیم. این قسم را جلوه‌های ویژه میدانی نام داده‌اند. چیزی که در فاز فیلمبرداری مقابل دوربین طراحی و اجرا می‌شود ولی در نقطه مقابل جلوه‌های ویژه بصری است که فرآیندش پس از فیلمبرداری طراحی واجراء شکل می‌گیرد. البته ممکن است گاهی در زمان فیلمبرداری فرآیند آن آغاز شده و در پایان فاز فیلمبرداری تکمیل گردد. مثلاً طراحی صحنه‌ای که در هنگام فیلمبرداری از موضعی یا سوژه‌ای فیلمبرداری می‌شود و پس از پایان فیلمبرداری در pc روی آن کار شده تا به آن جلوه خاص و مد نظر را بدهند. بعضی وقت‌ها این‌ دو قسم تکنیک با هم ترکیب می‌شوند. مثلاً به طراح جلوه میدانی می‌گویند یک انفجار با این ابعاد و شکل و شمایل اجرا کن و بعدا متخصص CG تغییراتی در آن ایجاد می‌کند برای خلق صحنه مد نظر کارگردان، مثلاً حجمش را زیاد می‌کنند یا آدم داخلش می‌گذارند. در واقع در این بخش چیزهایی به آن اضافه کرده و یا چیزهایی از آن می‌گیریم. به طور کلی جلوه‌های ویژه میدانی مقابل دوربین انجام می‌گیرد و تمام می‌شود ولی طراحی و اجرای جلوه‌های بصری پس از پایان فاز فیلمبرداری صورت می‌گیرد.

این دسته‌بندی‌هایی که شما در مورد آن توضیح دادید، با حضور تکنولوژی‌های جدید چقدر دستخوش تغییر شده‌اند؟

بسیار زیاد. ما در فیلم "آبادانی‌ها" صحنه‌ای داشتیم که قرار بود یک انفجار در یک گاراژ اتفاق بیفتد و یک دکل سقوط کند و کابل برق روی ماشین‌های داخل خیابان بیفتد و تمام ماشین‌ها را برق گرفته و جرقه بزنند. آن موقع از کامپیوتر خبری نبود و ما اصلاً چیزی به نام CG نداشتیم؛ بنابراین بسیار تحقیق کردم که باید چه‌کار کنم. یادم است که به خیابان لاله‌زار رفتم و با کسانی که کارهای الکتریکی می‌کردند، مشورت کردم. درنهایت دستگاهی پیدا کردم که قوس الکتریکی می‌فرستاد و جرقه‌های 5 سانتی‌ ایجاد می‌کرد. این دستگاه را در یک تاریکی به فلز اتصال می‌دادم که جرقه می‌زد و از این جرقه فیلم می‌گرفتیم و بعد این فیلم را روی تصاویری که قبلا فیلمبرداری کرده بودیم و می‌خواستیم جرقه بزند منطبق کردیم، البته محاسبات دقیق و مشکلات بسیاری را پشت سر گذاشتیم تا به خواسته خودمان برسیم و به این سادگی‌ها نبود. این کار برای آن موقع جواب داد اما الآن دیگر نیازی به چنین کارهای سخت و خطر ناکی نیست و شما می‌توانید با CG خیلی راحت یک اتفاق را به تصویر اضافه یا کم کنید و بهترین نتیجه را نیز بگیرید.

خودتان در طی این سال‌ها آسیبی ندیدید؟

به لطف خداوند، خیر. شاید به خاطر این که خیلی محتاطم و سعی می‌کنم به تمام جوانب از قبل فکر کنم و هماهنگی‌های لازم را در خصوص آن انجام دهم. در فیلم "دیده‌بان" بازی نیز می‌کردم. در صحنه‌هایی که بازی می‌کردم، اطرافم پر از گلوله و انفجار بود. خودم از همه بیشتر می‌ترسیدم. می‌گفتم نکند دستیارم کمی انفجارها را عقب یا جلو بزند و اتفاق بدی بیفتد. به هر حال کار خطرناکی است و متأسفانه بعضی از همکارانم به خاطر این کار آسیب‌های جدی و زیادی دیده‌اند.

زمانی که شما کار جلوه‌های ویژه میدانی را شروع کردید، فیلم‌ها نگاتیو بودند و شما به خاطر گرانی و بحث چاپ و ظهور فرصت آزمون و خطا نداشتید. هر سکانسی را می‌توانستید یکی دو بار برداشت کنید و طبیعتاً استرس بیشتری داشتید. در حال حاضر با وجود دوربین‌های دیجیتال و امکان دیدن تصویرهای ضبط شده، چقدر کار جلوه‌های ویژه برای شما راحت‌تر شده است؟

سینمای دیجیتال آمد که یک امکان بوجود آید و صنعت فیلم‌سازی را به نوعی متحول کند. اتفاقاً سینمای دنیا را متحول کرد منتها سینمای ما چون ظرفیت‌های سینمای دیجیتال را نداشت، ورود دیجیتال با یک سری آشفتگی‌ها و ناهماهنگی‌ها همراه شد. همان‌طور که شما اشاره کردید، در سینمای دوران نگاتیو محدوده آزمون و خطا بسیار کم بود لذا ورود هم برای هر کس و با هر تجربه‌ای فراهم نبود و هر کسی این جسارت را نداشت که به راحتی امروز خودش را سینماگر بداند. امروزه به مدد سینمای دیجیتال خیلی از کارها و تکنیک‌ها به راحتی قابل دسترس هستند و به نوعی فضای آزمون و خطا و کسب تجربه به نسبت گذشته زیاد است این موضوع را می‌توان در خدمت جلوه‌های ویژه سینما قرارداد که نسبت به گذشته راحت‌ترشده است. پیش از سینمای دیجیتال واقعاً جرئت می‌خواست که کسی بخواهد وارد حوزه سینمای حرفه‌ای شود. پس از تکرار ضبط هر سکانس، اولین جمله‌ای که می‌شنیدیم این بود که "فلانی نگاتیو نداریم". این جمله همیشه مثل یک پتک روی سر ما بود. سینمای آن موقع بسیار پر هزینه بود و شما به هیچ وجه نمی‌توانستید نتیجه کار خودتان را همان موقع ببینید بلکه باید منتظر می‌ماندید تا فیلم را روی پرده سینما ببینید، در حالیکه الآن همان موقع که فیلم را ضبط می‌کنند، می‌توانید ماحصل کار را در مانیتور ببینید. همین مسئله باعث ‌شد که سینما برای ورود افرادی که خیلی متکی به تخصص و توانایی‌شان نیستند کمی بی در و پیکر شود. برخی با خودشان می‌گویند که اگر نتیجه کارمان خوب نشد هم می‌توانیم 10 یا 20 برداشت دیگر بگیریم تا در نهایت خوب شود. ما در سینمای ایران صنعت دیجیتال را به گونه‌ای دیگری تجربه می‌کنیم. واقعیت این است که سینمای دیجیتال برخلاف سینمای دنیا چندان سینمای ما را متحول نکرده است و فقط توانسته افراد بی تخصص و بی دانش را وارد سینما کند. در نتیجه ما با حجم زیادی از فیلم‌های بی ارزش روبه‌رو شده‌ایم. فکر می‌کنم سینمای دیجیتال به سینمای ایران صدمه زده است. در واقع آن هدفی که در سینمای دنیا داشته است اینجا نتوانسته‌ایم اجرا کنیم.

 حضور تکنولوژی به لحاظ اجرایی جلوه‌های بصری تا چه اندازه موفق بوده است؟

ما در زمان نگاتیو به لحاظ اجرایی نمی‌توانستیم بسیاری از کارها را انجام بدهیم ولی در حال حاضر در بخش تکنیک‌های CG بسیار رشد کردیم و متخصصین ماهر زیادی در سینما داریم که با توانمندی بالا، کارهای خاص و با ارزشی را انجام می‌دهند. ضمن اینکه حضور تکنولوژی توانسته هزینه‌های پروژه و خطاهای انسانی را نیز به شدت پایین بیاورد. حتی جلوی بسیاری از اتفاقات ناگوار را هم گرفته است. سینمای دیجیتال به هر حال یک سری تحولات به وجود آورده اما در عین حال یک سری معضلات را نیز همراه داشته است. جمعیت سینمای ایران در سال 70 حدود 2000 تا 2500 بوده ولی ما الآن بالای 10 هزار نفر متخصص سینماگر داریم. من فکر می‌کنم این ایرادات را سینمای دیجیتال به وجود آورده است.

آیا ما در بخش تکنیک CG می‌توانیم یک مقایسه‌ای با سینمای دنیا انجام بدهیم و بگوییم ما نیز هم‌پای آن‌ها پیش می‌رویم و رشد می‌کنیم؟

به نظرم در این زمینه بسیار رشد کرده‌ایم. سال گذشته وقتی فیلم "چهارراه استانبول" را دیدم واقعاً لذت بردم. ما در حال حاضر متخصصین CG خیلی خوبی داریم. اگر کمی آن‌ها را حمایت کنیم، رشد و تکامل آن‌ها تصاعدی‌تر می‌شود و ما می‌توانیم خودمان را به سینمای روز دنیا نزدیک‌تر کنیم. در جلوه‌های میدانی نیز همین‌طور است. متأسفانه متولیان سینما چندان به بخش‌های تکنیکال سینما مثل جلوه‌های ویژه، گریم و صحنه‌آرایی اهمیت چندانی نمی‌دهند و بیشتر به کارگردانی، نویسندگی و بازیگری توجه می‌‌شود.

شما مؤسس انجمن طراحان جلوه‌های ویژه در سینما هستید. آیا در حال حاضر انجمن جلوه‌های ویژه جزو صنوف ثبت شده در وزارت کار است؟

هنوز به ثبت نرسیده است منتها در آخرین مجمعی که دو ماه پیش برگزار شد، تصیم گرفتند این کار را انجام بدهند. ظاهراً همه صنوف باید در وزارت کار به ثبت برسند.

علی اصغر پورهاجریان

انجمن طراحان جلوه‌های ویژه در حال حاضر چند عضو دارد؟

بیش از 50 نفر عضو دارد.

مدت زیادی است که شما در زمینه طراحی جلوه‌های ویژه فعالیتی نداشته‌اید. عدم فعالیت‌تان در این بخش دلیل خاصی دارد؟

بیشتر خواسته شخصی خودم بوده است. دوست داشتم خودم را در این کار بازنشسته کنم. با وجود اینکه همچنان پیشنهادهای بسیار زیادی برای طراحی جلوه‌های ویژه دارم ولی ترجیح می‌دهم تمام انرژی خودم را روی کار تهیه‌کنندگی بگذارم. امیدوارم در تهیه‌کنندگی بتوانم از تمام توانم استفاده کنم و از اساتید این حرفه کار یاد بگیرم. آخرین کارهایی که در بخش جلوه‌های ویژه انجام دادم به سال 93 یا 94 و فیلم‌های "چهارشنبه خون به پا می‌شود"، "360 درجه" و "گناهکاران" برمی‌گردد. حدود چهار پنج سال است که دیگر طراحی جلوه‌های ویژه کاری را نمی‌پذیرم. حتی برای جلوه‌های ویژه فیلم‌هایی که خودم تهیه‌ می‌کنم نیز از همکارانم استفاده می‌کنم. تقریباً بعد از اتفاقی که برای آقای جواد شریفی افتاد و بی توجهی متولیان سینما به صنعت و حرفه جلوه‌های ویژه انگیزه کار را برای قدیمی‌ها کم کرد و متخصصین و طراحان جلوه‌های ویژه قدیمی انگیزه خود را از دست داده و جذب فعالیت‌های غیر سینمایی شده‌اند.

در ابتدای گفت‌وگو اشاره کردید که چند همکاری بین‌المللی نیز داشته‌اید. این همکاری‌ها مربوط به چه فیلم‌هایی است؟

یک سریال برای ترک‌ها و یک سریال برای تلویزیون آذربایجان کار کردم. در 7-8 فیلم لبنانی نیز حضور داشتم و در مالزی و جاهای دیگر هم کار کردم.

شما در همان سال‌های ورودتان به سینما بازی هم کردید. چه شد که تصمیم گرفتید در فیلم "دیده‌بان" بازی کنید؟

 خودم تصمیم نداشتم بازی کنم. عوامل فیلم دنبال بازیگری می‌گشتند که فیزیکش شبیه فیزیک آن موقع من باشد و جنگ را نیز بشناسد و بتواند تعداد زیادی آر‌پی‌جی 7 شلیک کند. خیلی گشتند ولی فردی که بتواند نظر کارگردان را تامین کند پیدا نکردند تا اینکه اسماعیل سلطانیان به‌عنوان بازیگردان فیلم پیشنهاد کرد که من آن نقش را بازی کنم. آقای اسکندری طراح گریم آن فیلم بود که من را گریم کرد و گفتند خودش است. خیلی برایم جالب بود که بعد از آن برای یکی دو سریال و فیلم سینمایی دیگر نیز به سراغم آمدند اما آن موقع چندان تمایلی برای بازیگری نداشتم و تمام دغدغه‌ام جلوه‌های ویژه بود و به همین خاطر هیچوقت برای بازیگری وقت نگذاشتم.

 چرا؟

به این دلیل که در زمینه طراحی جلوه‌های ویژه جایگاهم خیلی بهتر بود. آن موقع فکر نمی‌کردم که یک روزی سینمای ما بازیگرمحور بشود و این‌قدر به بازیگران پول بدهند!

 پشیمان هستید؟

نه خیلی! هر کسی را برای کاری ساختند. من از نوع فعالیتم در سینما (تهیه کنندگی و طراحی جلوه‌های ویژه) بسیار راضی هستم و از آن‌ها لذت می‌برم.

الآن که خودتان تهیه‌کننده هستید چرا بازیگری را امتحان نمی‌کنید؟

هر چیزی یک بهاری دارد! موقعیتش برایم فراهم است ولی واقعاً دیگرتمایل چندانی ندارم. همین الآن مشغول تهیه فیلمی هستم که کارگردانش بازی من در "دیده‌بان" را دیده بود و اصرار داشت که یکی از نقش‌های اصلی فیلم را بازی کنم. بعضی وقت‌ها هم وسوسه‌ می شوم ولی فکر می‌کنم دیگر لطفی ندارد. به این دلیل که الآن در کارم به یک پختگی رسیده‌ام و باید بیشتر در حرفه خودم فعال باشم. آدمی که همه کاری می‌کند، تقریباً هیچ‌کاره است! (می‌خندد)

چه شد که به سراغ تهیه‌کنندگی رفتید؟

اولین فیلمی که به عنوان تهیه کننده کار کردم، فیلمی با نام "یک شب، یک غریبه" بود. در آن فیلم یک درصدی شریک بودم و بعدها علاقه‌مند شدم که کار سرمایه گذاری و تهیه‌کنندگی را نیز تجربه کنم که تا امروز ادامه پیدا کرد. به هر حال من قبل از اینکه تهیه‌کننده شوم، سال‌ها در عرصه سینما فعال بودم و دوست داشتم ایده‌ها و دغدغه‌های خودم را در عنوان تهیه کننده دنبال کنم. بسیاری از مواقع، مثل همین فیلمی که الآن دارم کار می‌کنم اصلاً توجیه اقتصادی ندارد. یک ایده‌ای است که ماه‌ها فکرم را درگیر کرده و دوست داشتم این ایده‌ به تصویر کشیده شود. یک دینی به گردنم بود که دوست داشتم این اتفاق بیفتد. بسیاری از همکارانم گفتند این فیلم توجیه اقتصادی ندارد ولی من پای آن ایستاده و می‌خواهم آن را تهیه کنم.

کارگردان فیلم جدیدی که دارید تهیه‌ می‌کنید چه کسی است؟

آقای رسول صانعی.

داستان فیلم چیست؟

درباره دفاع از حقوق زنان در جامعه امروز است. فعلاً در مرحله پیش تولید هستیم ولی تلاشمان این است که انشاءالله به جشنواره فیلم فجر برسد.

نام فیلمی که می‌خواهید کار کنید چیست؟

 "آخرین حکم"

علی اصغر پورهاجریان

ما وقتی با خیلی از دوستان و همکاران‌تان صحبت می‌کنیم، معتقدند که خط فکری فیلمسازان را برخی از تهیه‌کننده‌ها و حتی سینمادارها دارند مشخص می‌کنند، اینکه می‌دانند فیلم‌های کمدی گیشه خیلی خوبی نسبت به سینمای اجتماعی پیدا کرده و هر فیلم کمدی‌ای که روی پرده برود، فروش می‌کند و بازگشت سرمایه دارد. شما چقدر با این مبحث موافق هستید و فکر می‌کنید این نگاه می‌تواند نگاه منطقی و درستی برای سینمای ایران داشته باشد؟

ممکن است مواقعی اینطور باشد ولی نه الزاما همیشه، سینمای کمدی نیز نوعی از سینماست که مخاطب خاص خودش را دارد. من فکر نمی‌کنم که محلی برای اشکال باشد حتی به قصد فروش بیشتر یا تجارت، اما باید تنوع ژانر و موضوع در تمام فصول برای سلایق مختلف وجود داشته باشد. زمانی انتقاد و اشکال بوجود می‌آید که موضوع فیلم، مروج بی اخلاقی و بی فرهنگی در جامعه ما باشد تا جایی که نشود یک فیلم را به همراه خانواده به تماشا نشست. این موضوع مختص فیلم طنز و کمدی نیست و می‌تواند در یک فیلم اجتماعی نیز اتفاق بیافتد. بطور کلی هر فیلمی با موضوعی نو و جذاب و با هر نوع ژانری اگر دارای قصه‌ای قوی و ساختاری منسجم باشد مخاطب از آن استقبال خواهد کرد حتی اگر موضوع به شدت تلخ و گزنده باشد، سینما یک کار جمعی است و باید تمام عناصر آن درست چیده شده باشد.

درست است که بعضاً فیلم‌های اجتماعی نیز فروش دارند ولی در میان حجم انبوهی از فیلم‌های کمدی که دارند روی پرده می‌روند، فیلم‌های اجتماعی زیادی هستند که می‌سوزند و دیده نمی‌شوند. این به همان بحث مافیای اکران که همه نسبت به آن اعتراض دارند، برمی‌گردد که در این چرخه فیلم‌های اجتماعی در حال نابود شدن هستند. شما به مافیای اکران و باندبازی‌ها در زمینه اکران اعتقاد دارید؟

بله صد در صد، در حوزه نمایش و اکران فیلم تبعیض وجود دارد و یک سری باندبازی‌ها و لابی‌ها در زمینه اکران اتفاق می‌افتد. متأسفانه با این سیاست‌گذاری‌ها یک عده از سینماگران و تهیه‌کننده‌های مستقل و بخش خصوصی دچار صدمه و خسارت جبران ناپذیری می‌شوند که سال‌ها نمی‌توانند بلند شوند و به حیات‌شان ادامه دهند. این معضلات حوزه اکران و پخش فیلم در سینمای ما جدی است و قابل انکار نیست و باید به شکل اساسی در پی درمان آن بود قبل از اینکه ریشه سینما را بخشکاند و سرمایه بخش خصوصی را از سینما فراری دهد. تهیه کننده و سرمایه‌گذاربخش خصوصی باید دارای انگیزه فعالیت در سینما باشد که متاسفانه مافیای نمایش و اکران که در انحصار عده‌ای خاص است این انگیزه را نابود کرده است. اینکه یک عده خاصی روی این حوزه چنبره بزنند و سینما را ارث پدری خود ببینند و اجازه تنفس و حیات به دیگری ندهند، کار کثیف و پلیدی است.

 و سخن پایانی؟

امیدوارم به زودی حال همه ما خوب شود و از این سردرگمی خلاص شویم. جامعه ما بسیار تلخ شده است.