به گزارش هنرآنلاین، شاید بخش بزرگی از جامعه ایرانی نام حسین دهباشی را بیشتر عجین شده با فیلم "امشب شب شماست" بربشمارند. همان فیلم انتخاباتی مشهور حجت‌الاسلام حسن روحانی در سال 1392 که رئیس جمهور امروز و کاندیدای آن روز انتخابات ریاست جمهوری در گوشه‌ای از آن صحبت کوتاهی درباره شجریان بیان می‌کند و بر داغ‌تر شدن سبد رأی او در انتخابات می‌افزاید.

مسئله‌ای که در مستند "از سپیده تا فریاد" به آن انتقاد شده و این گونه نام آوردن موسمی و فصلی در ایام رقابت‌های سیاسی – انتخاباتی را بهره جویی سیاسیون از شهرت و اعتبار هنرمندان برای تصاحب قدرت قلمداد کرده و به آنچه تنزل اعتبار و وقار موسیقایی و هنری شجریان به اندازه یک سلبریتی رأی ساز در این فیلم می‌خواند، اعتراض می‌کند.

حسین دهباشی یکی از افرادی است که دو هفته پیش به تماشای مستند "از سپیده تا فریاد" نشسته و بعد از آن گفتگویی از او با مهدی طوسی کارگردان این مستند منتشر می‌شود که دهباشی درباره این مسئله توضیحاتی را بیان می‌کند. او درباره قطعه آمده در مستند انتخاباتی "امشب شب شماست"، می‌گوید:  3 نکته درباره آن قطعه می‌توان مطرح کرد. نکته اول را از زبان خود آقای روحانی بیان می‌کنم که فکر نمی‌کنم الان دیگر محرمانه باشد، آن موقع هم محرمانه نبود ولی در داخل فیلم گذاشته نشد. قسمتی بود که آقای روحانی توضیح می‌دهند و می‌گویند من علاقه‌ام و آشنایی‌ام با شجریان از طریق مقام معظم رهبری بود. که این بخش را از این جهت نیاوردیم که استفاده ابزاری از مقام معظم رهبری در این حوزه نشود.

وی ادامه داد: آقای روحانی می‌گفتند من اول آشنایی‌ام با آقای شجریان به سال‌هایی برمی‌گردد که عضو شورای مدیریت یا همان سیاست‌گذاری صدا و سیما بودم. قبل از اینکه آن شورا به فرمان امام (ره) منحل شود و آقای محمد هاشمی مدیرعامل این سازمان شوند. با توجه به تصوری که آن موقع من از فرهنگ و هنر داشتم، انتظار داشتم آقای شجریان باید به‌صورت مداوم سرودهای انقلابی بخواند و خیلی صریح موضع‌گیری کنند. اما ایشان آن‌طور که باید همراهی نمی‌کردند و من از ایشان گله‌مند بودم تا آنجا که روزی آقای خامنه‌ای به من گفتند که به آقای شجریان توجه بیشتری کنید. من گفتم من به ایشان پیغام دادم که همراه باشند و اظهار دلخوری هم کردم که آقای خامنه‌ای گفتند که ایشان خودشان را وارد سیاست نمی‌کنند، یعنی وارد سیاست به آن معنای مستقیم نمی‌کنند و شأنشان هم بهتر است همین‌طور حفظ شود.

دهباشی با اشاره به مشی آقای شجریان در ادامه روایت آنچه میان خود او و آقای روحانی درباره آقای شجریان رد و بدل شده خاطرنشان کرد: این را از این جهت می‌گویم که به هر حال تا یک دوره طولانی خود آقای شجریان هم بر این باور بودند ولی در سال 88 تصمیم دیگری گرفتند که در حوزه سیاست به صورت مستقیم دخالت کنند. می‌خواهم بگویم حتی حکومت هم توقعی نداشت که ایشان این‌طور و حتی به نفع خود جمهوری اسلامی به صحنه بیایند و بخواهند حتی طرفداری سیاسی بکنند.

او بار دیگر تأکید می‌کند که این حرف‌ها به روایت آقای دکتر روحانی است و در پاسخ به سؤال کارگردان مستند "از سپیده تا فریاد" که از او می‌پرسد، آقای دهباشی تلقی عمومی بر این است که در ایام انتخابات خصوصاً از زمانی که مناظره‌های تلویزیونی به میدان آمده، گویا مرسوم شده که کاندیداها تلاش کنند تا نام هنرمندی که اعتبار و اقبال مردمی دارد را بر زبان بیاورند و به تعبیری از او به نفع خود خرج کنند تا سبد رأی خودشان را پر کنند و این به نوعی یک استفاده ابزاری از ایشان است، می‌گوید: بله، این را نفی نمی‌کنم. شاید استفاده ابزاری قلمداد شود شاید هم این‌گونه بود که ما از آقای روحانی انتظاراتی داشتیم. ما شجریان را مظلوم می‌دیدیم نه یک سلبریتی. احساس می‌کردیم شأن شجریان به عنوان یک هنرمند توسط یک سری رسانه‌ها لگدمال شده و حالا خوب است یکی از کاندیداها بیاید و درباره ایشان حرف بزند. این هم بزرگداشت آن هنرمند است و هم فهم و شعور آن کاندیدا را نشان می‌دهد و البته نفی نمی‌کنم که باعث محبوبیت خود او هم می‌شود. شاید اگر این فیلم، یک فیلم انتخاباتی نبود بهتر بود آن تکه‌ای که از قول مقام معظم رهبری حرف‌هایی گفته شده بود را هم در کار می‌گذاشتیم و قطعاً شأن آقای شجریان بیشتر از این رعایت می‌شد. منتها نکته این بود که ما در یک مستند باید بر سوژه اصلی تمرکز کنیم و سوژه اصلی آقای روحانی بود نه آقای شجریان و اگر نه مستندی در رابطه با آقای شجریان بود من حتماً آن تکه را استفاده می‌کردم.

سازنده مستند انتخاباتی حجت‌الاسلام روحانی در ادامه این گفتگو در پاسخ به این پرسش که چه شد که خودش بعدها درباره این رویه آقای روحانی زبان به انتقاد گشود، می‌گوید: در واقع زمانی اعتراضم با آن عبارت بسیار مؤدبانه و محترمانه و البته تلخی که آقای شجریان در دانشگاه آزاد بیان کردند، مواجه شدم. ایشان مطالبی درباره عدم امکان برگزاری کنسرت مطرح کردند و گفتند: "ظاهراً دیگر در اینجا (منظور در ایران) نیازی به من نیست." معلوم است که منظور آقای شجریان این نیست که همه کارها را انجام داده معلوم است که منظور ایشان این نیست که زیاده‌گویی و زیاده خوانی آبروریزی است، منظورشان این است که نمی‌تواند چنین کاری را انجام دهند. حالا چرا این اتفاق افتاده بود، ببینید صریحش این بود، من می‌دانم آقای شجریان مخالفانی دارد که مثلاً روزنامه کیهان است یا مثلاً بخش‌های از نهادهای مسلح هستند و نمی‌خواهند بخواند و این‌ها مخالف هستند و از اول هم مخالفت و دلخوری‌شان را پنهان نکردند و در یک دعوای سیاسی که استوانه‌های انقلاب با هم چپ افتاده بودند یعنی آن سطوح به صورت هم خش انداخته بودند حالا هر کس هم این پایین بود به صورتش خش می‌افتاد و گلگی ایجاد می‌شد. من با آن کاری ندارم و تا این حد که کنسرت هم به آقای شجریان ندهند هم می‌فهمم اما اینکه نماینده وزارت ارشاد و سخنگوی وزارت ارشاد برگردد بگوید این ماجرا به ما ربطی ندارد و شجریان باید توبه کند و آن هم وزارت ارشاد کسی که خودش حتی یک دانه رأی با آن جمله‌ای که ما در آن فیلم گذاشتیم آورده باشد، این دیگر خیلی نامردی است. چون آن‌هایی که گفتم که مخالفتشان مشخص بود، این طرف هم عده‌ای چنین موضعی ابراز کرده بودند، خب، حداقل چیزی که ما می‌توانستیم توقع داشته باشیم، سکوت بود.

دهباشی این‌طور ادامه داد: در واقع اتفاقی که برای آقای شجریان افتاد خارج از آن چیزی نبود که سیاست مدارها و در این مورد مشخص جناب آقای دکتر روحانی در مواجهه با دیگران داشتند که همان استفاده ابزاری کردن از این افراد است. اینکه وقتی طرف از روی پل رد شد دیگر حالا بود و نبود پل، برایش موضوعیتی نداشته باشد. این تجربه چندین و چند باره است از این بابت که هنرمند در هر سطحی، در سطح بسیار بسیار بالا که می‌شود آقای شجریان و در سطح بسیار بسیار پایین که می‌شود حسین دهباشی، اساساً باید این احساس را داشته باشد که دنیای سیاست، دنیایی است که اگر بخواهند به درون آن بروند، قواعدی دارد که خلاف شأن آن‌هاست.

او خطاب به کارگردان "از سپیده تا فریاد" گفت: من در رابطه با مستند شما این‌طور فکر می‌کنم آقای شجریان در حوزه خودش با فاصله خیلی زیادی اول صف هست ولی موقعی که وارد حوزه سیاست می‌شود باید به انتهای صف برود. چون به هر حال سیاست مدار نیست.

طوسی در واکنش به این گفته دهباشی گفت "من نظرم این نیست که هنرمندان حرفشان را نزنند من می‌گویم حرفشان را بزنند ولی شمایی که شنونده‌ای این را لحاظ کن که ایشان یک هنرمند است و یک موضع عاطفی احساسی دارد مثل یک تئوریسین جدی و حرفه‌ای حزب فلان با آن برخورد نکن حتی اگر خلاف شما را گفت و یا حتی اگر به نفع شما هم گفت آن را سر دست نگیر و با آن مانور نده. این نامردی در حق هنرمند است." که دهباشی این‌طور ادامه داد: بله، این چیزی نیست که در ایران اتفاق افتاده باشد و برای بار اول اتفاق افتاده باشد و این یک رویه رایج است به هر حال آدم‌های مشهور گروه‌های مرجع جامعه محسوب می‌شوند یعنی برای آقای اوباما هم آقای دی کاپریو رأی جمع می‌کند علی‌رغم اینکه سیاسی هم نیست. منتها موقعیت هنرمند در ایران بسیار شکننده‌تر از این است که این اتفاق برایش بیافتد و هزینه بیشتری باید بدهد و تعبیری که در اثر شما بود کاملاً مشخص است. آقای شجریان و هر هنرمند دیگری نیاز به مراقبت دارند نیاز به دلجویی دارند، این‌ها بار آبگینه هستند و روحشان بسیار بسیار حساس است، آن چیزهایی باعث ناخوشایندی و دلخوری‌شان می‌شود که در حالت عادی امثال ما به روی خودمان نمی‌آوریم و اصلاً جدی‌شان هم نمی‌گیریم.

دهباشی درباره جنبه سومی که از فیلم "امشب شب شماست" مد نظر او بود، می‌گوید: من تصور می‌کردم، احیاناً اگر آقای روحانی رأی بیاورد و رئیس جمهور بشود و آن‌چنان که مرسوم است از همه عوامل و علائم پیروزی شخص، بعداً به نیکی یاد می‌کند و برای آن‌ها تلاش می‌کند، برای شاخص‌هایی که در این فیلم هم هست همین اتفاق بیافتد و مشخصاً فکر می‌کردیم که ایشان یک جوری نمک گیر شجریان بشود با این فیلم اما گمان می‌کنم، نشد. عرض من این است که تصور نشود که جناب آقای روحانی از شجریان استفاده کرد و بعداً هیچ عنایتی به شجریان نداشت، آقای روحانی با همه همین کار را کرد.

کارگردان "از سپیده تا فریاد" در تأیید صحبت دهباشی گفت که "یکسری هنرمندان به این رویه و نگاه آقای روحانی معترض‌اند که ایشان تنها در سال اول دولت خود جلسه دیدار با هنرمندان تشکیل دادند و حاضر به شنیدن نظرات آنان شدند و در دیدار سال دوم هم هیچ هنرمندی اجازه صحبت کردن نداشت و فقط معاون هنری وزیر ارشاد صحبت کرد و از آن هم تا زمان انجام این گفتگو هیچ دیدار دیگری برگزار نکردند." و دهباشی در ادامه این نظر طوسی افزود: بله، من هم می‌خواهم بگویم به هر حال نکته این است که برای آقای روحانی هنر که جای خود را دارد، در سیاست هم ایشان خودشان را مدیون کسی نمی‌داند. وقتی در رابطه با آن‌ها این اقدام نشده در رابطه با شجریان هم نمی‌شود. الان که با خودم فکر می‌کنم، صادقانه بخواهم حرف بزنم، فکر می‌کنم حس آقای روحانی در آن لحظه این نبود که من دارم از شجریان استفاده می‌کنم، حسشان این بود که من دارم به آقای شجریان لطف می‌کنم که اسمش را می‌آورم. یعنی شجریان خیلی هم خوشحال باشد که من اسمش را می‌آورم.

طوسی در بخش پایانی این گفتگو با طرح این سؤال که "طرح نزدیک به واقعیت و بدون پرده و صریح ماجرا فکر می‌کنید، می‌تواند به حل آن کمکی کند؟ این را به این دلیل می‌پرسم چون فکر می‌کنم ما درباره موضوعاتی از این دست با یک رادیکالیسم و قضاوت‌های تندی در طرفین ماجرا مواجه هستیم که اساساً نه تنها امکان گفتگو پیرامون آن را بسته است بلکه بر شدت گیری سوء تفاهمات و مشکلاتش هم افزوده است و این ماجراها را به یک گره‌ها و کلاف‌های سر در گم پیچیده تبدیل کرده است و حتی تجربه نشان می‌دهد که سکوت هم به ضرر ماجرا تمام می‌شود. یعنی خیلی از جریان‌های اپورتونیست هستند که می‌آیند از این وضعیت استفاده می‌کنند و ماجرا بغرنج‌تر می‌شود." خواستار نظر کلی دهباشی درباره مستند شد که او گفت: من یک سوم آخر فیلم را خیلی می‌پسندم، به نظرم اصل این ماجرا، اصل این نیتی که شما در این فیلم داشتید به عنوان دو هدف، یک بر گذشته‌ها صلوات، بالاخره شجریان، شجریان است حفظ اش کنیم و این را از زبان شخصیت‌ها میگویید. این خیلی مهم است. حل شدن این ماجرا که شما یک چیزی گفتید این طرف هم یک چیزی گفت و حالا تمام شد. دو: شجریان به عنوان یک هنرمند برجسته که هیچ‌کس در آن شک و شبهه‌ای ندارد، از منظر عبرت که ای اهل هنر، شجریان هم باشید اگر از حوزه خودتان خارج بشوید عملاً تبدیل می‌شوید به کسی که از او استفاده می‌شود، در فیلم انتخاباتی با تو عکس یادگاری می‌گیرند، در درگیری‌های 88 می‌شوید یک طرف ماجرا و بعد فراموش می‌شوید و یک طرف این ماجرا این است که خودت هم حرمت امامزاده را رعایت کن. اگر این ماجرا کش پیدا کند خدای نکرده آقای شجریان فوت کند در این شرایط دلخوری، نمی‌خواهم بگویم ننگ، می‌گویم افسوس این ماجرا بر دل تاریخ ایران می‌نشیند. بر دل تاریخ هنر ایران می‌نشیند و شما کار ارزشمندی دارید انجام می‌دهید که مخصوصاً با توجه به آن قطعه آخر که صحبت‌های آقای شجریان در روزنامه ایران است برسیم به این ماجرا که تمامش کنیم.