سرویس سینمایی هنرآنلاین: شکرخدا گودرزی بازیگر و کارگردان سینما، تئاتر و تلویزیون در طی سال‌ها فعالیت خود در نقش‌های متفاوتی ایفای نقش کرده است؛ اما در کنار تمام آثاری که تاکنون در آن‌ها حضور یافته است، بودن در سریال "معمای شاه" برای گودرزی خاطرات دیگری را رقم زده است. او در این سریال در نقش امام خمینی (ره) به ایفای نقش پرداخت، نقشی که به گفته خودش روزهای سختی را برای او رقم زد. گودرزی در گفت‌وگو با خبرنگار هنرآنلاین در آستانه سالروز رحلت امام به ذکر نکاتی پرداخت که خواندن آن‌ها خالی از لطف نیست.

 

آقای گودرزی ایفای نقش شخصیت‌های شناخته شده تاریخ معاصر همواره کار سخت و دشواری است، بخصوص اگر آن شخصیت رهبر انقلابی یک ملت هم باشد. شما در سریال"معمای شاه" این تجربه را داشتید. کمی درباره این تجربه برای‌مان بگویید.

در مورد این چنین شخصیت‌هایی که مردم آن را می‌شناسند و صفر تا صد زندگی آن را می‌دانند، بازیگر نمی‌تواند خلق شخصیت کند، چرا که عقبه زیادی در ذهن مخاطب از این شخصیت وجود دارد و امکان خطا هم وجود ندارد. در حالی‌که در سایر نقش‌ها شما می‌توانید به عنوان بازیگر خلق شخصیت کنید به گونه‌ای که برای مخاطب هم باورپذیر باشد؛ اما در اینجا ما با شخصیتی مواجه هستیم که همه او را می‌شناسند و با رفتار، گفتار، منش، حرکت و همه چیز او آشنا هستند؛ بنابراین کار بسیار سختی است و جای هیچ خطایی وجود ندارد. در واقع کوچک‌ترین خطا، خط بطلان بر تمام فعالیت‌های بازیگر است و جای آزمون و خطایی نیست. اینجا آزمونی نیست و باید قبلش همه مراحل صورت گرفته و در بهترین موقعیت اجرا شود.

معمای شاه

با توجه به این صحبت‌هایی که داشتید شما تا چه اندازه درباره منش و شخصیت امام تحقیق و مطالعه داشتید؟

 من برای ایفای این نقش یک فرصت مطالعاتی یک سال و نیمه داشتم و این زمان را صرف آموختن، دیدن، مرور کردن، مطالعه محیطی، مطالعه کتابخانه‌ای درباره شخصیت امام کردم و از منابعی که وجود داشت حداکثر استفاده را کردم. در واقع از تمام منابع استفاده کردم و روی آن‌ها بازنگری داشتم و با این نگاه سعی کردم تا کار به بهترین شکل ممکن انجام داده شود.

در طی این سال‌ها آثار گوناگونی درباره شخصیت امام خمینی (ره) ساخته شد، اما ظاهرا "معمای شاه" خیلی خاص‌تر دیده شد، بازخورد مخاطبان با حضور شما در این سریال و در این نقش چگونه بود؟

 مردم همواره در حق ما مهربانی می‌کنند. البته بگذریم از برخی نقدهای منفی که حتی عده‌ای مسائل را به شکل سیاسی می‌بینند در حالی‌که من بازیگرم و نقش‌های مختلفی را در آثار گوناگون بازی می‌کنم؛ اما این بار نقش دشوار و تعیین‌کننده‌ای بود که در برهه‌ای از زمان، مسیری متفاوت را برای کشور، جغرافیا و منطقه رقم زده است و پذیرش آن هم کار ساده‌ای نبود که من براحتی از آن استقبال کنم. کار بسیار دشواری بود و خوشبختانه آن چیزی که به من کمک کرد و این فضا را فراهم کرد تا مردم با آن ارتباط و آن را باور کنند. مهمترین مسئله در بازیگری باور مخاطب است که خوشبختانه در این سریال ایجاد شد و من به عنوان بازیگر و نه کسی که بازی کرده و مطالبه‌ای داشته باشد، خوشحالم که نقشی بازی کردم که با وجود سابقه ذهنی مردم و عجین بودن با آن اما توانست با آن‌ها ارتباط برقرار کند و آن را باور کنند. مردم محکی بودند برای من که می‌توانم این نقش را بازی کنم و آنها را تحت تاثیر قرار دهم یا نه و خوشحالم از این بابت که با توجه به بازخوردها توانسته‌ام این کار را انجام دهم. همانطور که گفتم برخورد مردم همواره مهربانانه بود. برخی باور نمی‌کردند، حتی به من می‌گفتند چطور می‌شود یک نفر دیگر شبیه و نزدیک به کسی دیگر باشد و چطور می‌توان این را تشخیص داد. به نظرم مهم است که کارگردان این تشخیص را دارد که کسی شبیه و نزدیک به شخصیت مورد نظر را انتخاب کند. دوستان دیگری هم البته در این نقش بازی کردند، اما این نقش باورپذیر بود و این باورپذیری هم تنها کار من نبود. محمدرضا ورزی در مقام کارگردان، طراحان گریم، صحنه، لباس و ... همه در این زمینه تاثیرگذار بودند و تنها کار من بازیگر نبود. در واقع کار مجموعه‌ای از عوامل بود که خودش را در کار بروز داد و این شخصیت جوری ایفا شد که نه تنها مخاطب آن را پذیرفت بلکه در حافظه‌ها نیز ماند.

سکانسی بود که ایفایش برای‌تان سخت باشد؟

همه سکانس‌ها سخت بود، اما مهمترین روز و سخت‌ترین روز، روز اول فیلمبرداری بود که روز سختی را برای من رقم زد. ما نخستین سکانس‌مان در قم و در بیت امام رقم خورد. در جایی که آدم‌های آنجا با امام زندگی کرده بودند و او را از نزدیک دیده بودند. صحنه فیلمبرداری و لوکیشن ساختگی نبود و همین هم شرایط را سخت کرد. احساس کردم اینجا با این طیف غریب آدم‌ها که همه امام را می‌شناسند چه اتفاقی خواهد افتاد و این مسئله اساسی بود. اینکه چه می‌شود و چه چیز خاصی صورت می‌گیرد. در این سکانس من باید در مقابل 400 طلبه واقعی می‌نشستم و صحبت می‌کردم. روز خاصی بود.

این اتفاق کار را برای شما سخت نکرد؟ هراسی نداشتید...

یکی از امور بازیگری این است که دیدن‌ها را تبدیل به ندیدن و ندیدن‌ها را تبدیل به دیدن کند و هرآنچه که هست را می‌توان نیست کرد. در بازیگری بسیار درباره این لحظه طلایی صحبت شده است؛ بنابراین ما این مراحل را قبلا طی کردیم و من در طی مدت مطالعاتم روی این شخصیت کار کردم. در آن شرایط حضور داشتن سخت بود اما دلچسبی ماجرا هم همین بود. بهت، اشک و لبخند را در چهره این طلبه‌ها من در آن لحظه دیدم، این که تمامی آن افراد تحت تاثیر موقعیت قرار گرفتند، اتفاق عجیبی را رقم زد که برای خود من یک اتفاق نادر در بازیگری بود که به ندرت پیش می‌آید.

معمای شاه

اولین باری که خودتان را با گریم در مقابل آیینه دیدید چه حسی داشتید؟

 خب این اتفاق مرحله مرحله بوجود آمد و شکل گرفت برای من خیلی دور از ذهن نبود؛ اما وقتی پسرم در اتاق بغلی منتظر بود و من را بعد از ساعت‌ها دید و نشناخت برایم جالب بود. در واقع گریم به گونه‌ای بود که عملا شناخته نمی‌شدم. یک روز برای ضبط یکی از سکانس‌ها به کاخ ملت رفتیم و آنجا خانمی تا من را با گریم و لباس دید، زد زیر گریه و در طول کار خیلی این اتفاق رخ داد. معمای شاه سریال بسیار پرخاطره‌ای بود و همینجا از ورزی برای اعتمادی که به من داشت تشکر می‌کنم.

آقای گودرزی این روزها فعالیت جدیدی را  آغاز کرده‌اید؟

بعد از سریال "ایراندخت" کار خاصی انجام ندادم؛ در این مدت دو نمایشنامه‌ نوشتم که یکی منتشر شد و دیگری مراحل پایانی ویرایش را پشت سر می‌گذارد.