سرویس سینمایی هنرآنلاین: مجیدرضا مصطفوی پس از ساخت فیلم "انارهای نارس" چند سالی به سراغ ساخت فیلم سینمایی نرفت و پس از گذشت 5 سال فیلم "آستیگمات" را ساخت. فیلمی که قرار بود در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآید اما متاسفانه در لحظات آخر از فهرست هیئت انتخاب خارج شد و جای خود را به فیلم دیگری داد؛ اما حالا در سی و ششمین جشنواره جهانی فیلم فجر "آستیگمات" در بخش جلوه‌گاه شرق با بازی مهتاب نصیرپور، محسن کیایی، باران کوثری، نیکی کریمی، هادی حجازی‌فر، سیامک صفری، حسین پاکدل، بهنوش بختیاری، محمد شاکری با فیلم‌های ایرانی و خارجی به رقابت می‌پردازد. مصطفوی در گفتگو با هنرآنلاین درباره این فیلم صحبت کرد که ماحصل آن را در ادامه می‌خوانید:

 

آقای مصطفوی فیلم شما پس از پایان جشنواره به صورت محدود برای منتقدان به نمایش درآمد. آیا نسخه جشنواره با نسخه به نمایش درآمده تغییری کرده است؟

خیر تفاوتی ندارد و فیلم کامل به نمایش در می‌آید. این فیلم همان نسخه‌ای است که به دفتر جشنواره ملی تحویل داده شد با این تفاوت که آن نسخه موسیقی نداشت و در آن زمان سهراب پورناظری مشغول ساخت موسیقی آن بود و الان همه چیز تکمیل شده است.

آستیگمات

ایده "آستیگمات" چطور شکل گرفت؟

بعد از "انارهای نارس" که 5 سال پیش تولید شد به عنوان تهیه‌کننده درگیر توزیع و پخش آن بودم ولی درگیری ذهنی نسبت به مسائل اطرافم داشتم. بخصوص فیلمسازان و فعالان اجتماعی همواره درگیر خلاءها و مشکلات اطراف‌شان هستند. علاوه بر تغییر ذائقه خودم، احساس کردم سینما هم در طی این مدت ذائقه مخاطبانش تغییر کرده است و مخاطب امروز به راحتی دسترسی به سینمای روز دنیا دارد و به شدت به واسطه وجود فضای مجازی حرفه‌ای شده است. امروز فضای مجازی یکی از نکات مثبتش همین دادن اطلاعات است و دیگر نمی‌توان با معادله و ساز و کار 5 سال پیش فیلم ساخت. "انارهای نارس" بیش از هر چیز فیلمی بر مبنای فرم است و من در آن زمان در حال تجربه کردن بودم و فرم و تجربه کار با اجزایی که قبلا در جاهایی مثل تدوین فیلم نمی‌‌توانستم به آنها دسترسی داشته باشم. به همین جهت ساخت آن فیلم برایم جذاب بود. بعد از انارها با پیام کرمی آشنا شدم که فیلمنامه "تابستان داغ" را نوشته بود، ولی هنوز ساخته نشده بود. همان زمان پیگیر نوشتن یک فیلمنامه از پایه بودیم. ایده‌هایمان را با هم به اشتراک گذاشتیم و یک سال اول تنها درباره مسائلی که ذهن‌مان را درگیر کرده بود، صحبت کردیم بعد از روی یادداشت‌هایی که برداشته بودیم به همراه یکی دو قصه کمرنگی که از گذشته در ذهن پیام بود با طرح‌هایی که من داشتم کنار هم گذاشتیم و سعی کردیم قصه‌ای از دل آن‌ها بیرون بیاوریم که از یک جنس باشد و بتوان آنها را با هم روایت کرد. ایده اولیه " آستیگمات" اینطور شکل گرفت، با نگاه به مسائلی که در اجتماع و به شکل روزمره، مردم با آن درگیر هستند از سوءمدیریت تا مسائل اجتماع و خانواده؛ در نهایت فیلمنامه نوشته شد و چندین بار بازنویسی شد و در پایان به مرحله ساخته رسید که ماحصل آن را امروز می‌بینید.

قصه فیلم درباره چیست؟

فیلم یک قصه مجزا ندارد و چند قصه را روایت می‌کند که در کنار هم به یک اندازه در طول قصه جلو می‌روند؛ اما درباره تنهایی یکسری آدم است که با هم ارتباط دارند، ولی این تنهایی خیلی آزاردهنده نیست. پدری از خانه حذف شده و حالا می‌خواهد برگردد و این بازگشت آرامش نسبی خانه را که خیلی هم عمیق نیست به هم می‌ریزد و همه درگیر این ماجرا می‌شوند.

از آنجایی که شما خودتان تدوینگر هم هستید معمولا کارگردان‌هایی که دستی در تدوین دارند روند فیلم‌شان بسیار کند است، آیا در "آستیگمات" هم از همین شیوه استفاده کردید؟

فیلم انارها را خودم تدوین کردم، ولی "آستیگمات" را به بهرام دهقانی سپردم و تا نسخه اولیه آماده نشد آن را ندیدم. درست است کارگردانی که تدوین‌گر هم هست وقتی فیلم خودش را تدوین می‌کند درگیر یک کندی در ریتم فیلم می‌شود اما در "آستیگمات" نمی‌خواستم این اتفاق بیفتد. ضمن اینکه این فیلم از نظر ریتم و فضا بسیار نسبت به انارها متفاوت است و ریتم سریع و تند آن متناسب با فیلمنامه پیش می‌رود و برعکس انارها وجه قصه‌گویی‌اش بسیار پررنگ است. خودم را پایبند به قصه‌گویی کردم و چند قصه با هم شروع و به پایان می‌رسند. در واقع دوست داشتم این حوزه را نیز تجربه کنم.

آستیگمات

عنوان فیلم را برچه مبنایی "آستیگمات " انتخاب کردید؟

پسربچه فیلم دچار بیماری آستیگماتیسم یا دوبینی است؛ اما وقتی فیلم دیده شود نشان می‌دهد که اتفاقا این بچه به ظاهر بیمار، نگاه بسیار درست‌تری به موضوعات دارد و در واقع این دیگران هستند که دچار دوبینی هستند.

انتخاب بازیگران‌تان برچه اساسی بود؟ آیا دراین انتخاب‌ها به گیشه هم فکر کردید؟

 مجموع اینها بود در زمان نگارش فیلمنامه برای هرکدام از نقش‌ها کاندید داشتیم و غیر از یک مورد که بازیگر همزمان درگیر کار دیگری بود و نتوانست با ما همراه باشد، باقی دوستان همان کسانی بودند که فکر می‌کردیم. شمایل کلی بازیگران در کنار هم با فیلمنامه یک هارمونی یکنواختی را شکل داد. به نظرم بازیگران، فیلمنامه و تم باید همخوانی داشته باشند؛ ضمن اینکه به هرحال من تهیه‌کننده اثر نیز هستم و باید به بحث برگشت سرمایه هم فکر کنم.

ما در فیلم شما شاهد یک نوع آشنازدایی هستیم...

 بله چون کلا آشنازدایی را دوست دارم. در انارها هم بازیگرانی که من انتخاب کردم پیش و بعد از آن هرگز چنین نقشی را بازی نکرده بودند. در این فیلم هم غیر از محسن کیایی که خیلی متفاوت بود باقی بازیگران هم اینگونه هستند؛ مثلا هادی حجازی‌فر کاملا متفاوت است، نیکی کریمی هم به همین شکل در کل مجموع بازیگران نقش‌هایی کاملا متفاوت نسبت به آنچه که در کارنامه داشتند را ایفا کردند. من این بازیگوشی را دوست دارم و به سراغ بازیگرانی می‌روم که پیش از این به این شکل بازی نکرده باشند و برایم جذاب است.

نترسیدید چنین ریسکی کردید؟

 من خودم وقتی به سالن می‌روم و این جسارت و تفاوت را می‌بینم لذت می‌برم. ضمن اینکه بازیگر هم باید این ریسک را بپذیرد. این یک تعامل دوطرفه است و جالب است، فکر می‌کنم ماحصل این آشنایی‌زدایی خروجی قابل قبولی دارد.

اما در مورد برخی از بازیگران این آشنازدایی خیلی کارگشا نیست و شاید مخاطب با دیدن آن، کار را پس بزند...

بله تماشاگر یک ذهنیت از بازیگران دارد و می‌تواند حتی پس بزند و اگر ارتباط اولیه برقرار نشود فیلم غیرقابل دنبال کردن می‌شود و خطرناک است. مهمترین پاشنه آشیل مخاطب است و این آشنازدایی به خیلی از مسائل هم ربط دارد. اگر کوچکترین تغییر در گریم، تلاش بازیگر، شخصیت‌پردازی و ... مشکل داشته باشد همه چیز خراب خواهد شد. این هم باید مرحله به مرحله و کم کم شکل بگیرد. البته که مثال نقض هم دارد درچند سال گذشته بودند فیلم‌هایی که آشنازدایی کردند ولی موفق نبودند.

آستیگمات

آقای مصطفوی حضور فیلم شما در بخش ملی جشنواره فیلم فجر با اما و اگرهای بسیاری همراه بود که در نهایت هم به حذف فیلم شما در بخش ملی منجر شد و حالا در یکی از بخش‌های رقابتی سی و ششمین جشنواره جهانی فیلم فجر حضور دارید. به نظر شما جشنواره جهانی تا چه اندازه می‌تواند در دیده شدن فیلم‌های ایرانی موثر واقع شود؟

در بخش ملی اتفاقاتی برای فیلم ما افتاد که نمی‌خواهم آنها را بار دیگر مرور کنم و تازه مدتی است که از آن اتفاقات فارغ شده‌ام. امیدوارم با اکران این فیلم در جشنواره جهانی مشکلاتش نیز حل شود. من سه سال است که جشنواره جهانی فیلم فجر را پیگیری می‌کنم و فیلم‌ها را دیدم و تلاش تیم برگزار کننده را هم دیدم. در واقع برگزارکنندگان جشنواره، بچه‌هایی از سینما، رسانه و منتقدین هستند و اتفاق از دل خود بچه‌ها شکل می‌گیرد. برخلاف جشنواره ملی که از جنس مدیران است. وقتی جشنواره با نگاه فرهنگی شکل بگیرد با توجه به نقایصی هم که دارد، سعی می‌کنند هفته فرهنگی مناسبی را با حضور مهمانان، نمایش فیلم و ورک شاپ‌ها در تهران شکل دهند. من به جشنواره‌های مختلف می‌روم و فیلم می‌بینم و پیگیر جشنواره‌های خوب دنیا هستم. سال گذشته بعد از جشنواره جهانی وقتی به جشنواره‌های دیگر می‌رفتم حس کردم این جشنواره جای پای خود را در جشنواره‌های دیگر باز می‌کند، بخصوص در آسیا؛ فکر می‌کنم به زودی جشنواره فیلم فجر تبدیل به یکی از بهترین جشنواره‌های آسیا شود. حضور مهمانان خارجی و فیلم‌ها باعث می‌شود نام جشنواره پرزنت شود و روند این اتفاق برای قدرت بیشتر جشنواره در سال آینده تسریع پیدا کند.

فیلم شما در بخش بازار هم حضور دارد. فکر می‌کنید بخش بازار جشنواره جهانی تا چه اندازه به پرزنت کردن فیلم در بخش بین‌الملل کمک می‌کند؟

 محمد اطبایی پخش بین‌المللی فیلم ما را برعهده دارد و در مورد بازار فیلم تصمیم گرفت و من هم موافق بودم، چرا که در جلسه هم‌اندیشی که رضا میرکریمی با سینماگران داشت در مورد جشنواره و بازار توضیحاتی داد که برای خود من قابل اعتنا بود، اینکه گروهی وسیع از پخش‌کنندگان، خریداران، مدیران فستیوال‌های خارجی به ایران می‌آیند، اهمیت دارد. در جشنواره‌های بزرگی مثل کن و برلین بخش بازار همپای جشنواره فعالیت می‌کند و به اندازه جشنواره اهمیت دارد و حجم زیادی از خرید و فروش فیلم‌ها و یا انتخاب فیلم‌ها برای جشنواره جهانی در آنجا اتفاق می‌افتد و اگر این در مورد جشنواره جهانی فجر هم رخ دهد، ما می‌توانیم تبدیل به یک قطب در منطقه شویم و حتی به راحتی می‌توانیم فرامنطقه برویم و بازار جهانی فجر را تبدیل به یک بازار زنده از نظر حضور خریداران و مدیران کنیم. این به توزیع آثار ایرانی هم کمک می‌کند. ما چند پخش‌کننده بین‌المللی بیشتر نداریم و این حجم از تولید با حضور بخش بازار در جشنواره فیلم فجر علاوه بر گردش اقتصادی و مالی که ایجاد می‌کند به معرفی سینمای ایران هم کمک می‌کند. تفاوتی که سینمای ایران نسبت به سال‌های گذشته کرده است بخصوص در یک دهه اخیر، نگاه جهانی به آثار ایرانی را تغییر داده است. امروز نگاه جهان به سینمای ایرانی سینمایی قدرتی و پیشرفته است شاید به لحاظ ابزاری به خاطر بحث تحریم‌ها خیلی پیشرفت نداشتیم، اما در تکنیک خیلی متفاوت شده‌ایم و این باید دیده شود. تنها راه این دیده شدن نیز ایجاد رابطه دوسویه است که این جشنواره بخشی را متقبل می‌شود و معرفی آثاری که خوب هستند ولی راه به جایی برای معرفی در بازار بین‌المللی ندارند را می‌تواند برعهده بگیرد.