سرویس سینمایی هنرآنلاین: زن جوان به تنهایی روی تختخواب دونفره‌اش دراز می‌کشد و با حسرت به صدای لالایی زن همسایه گوش می‌دهد و فیلمساز به واسطه برقراری ارتباط میان شخصیت و اشیاء و محیط پیرامونش میل و نیاز او به داشتن خانواده را به مخاطب القا می‌کند. خانه کوچک زن راحت و آرام به نظر می‌رسد اما شور و گرما و سرخوشی در آن جریان ندارد و زن در آستانه سی سالگی‌اش احساس تنهایی و دلمردگی و بی‌هدفی می‌کند.

او بارها جلوی آینه خود را برانداز می‌کند و موهای سفید و چین و چروک‌های از راه رسیده را با ترس و نگرانی می‌بیند و می‌فهمد که دوران جوانی و شور و سرزندگی‌اش رو به سراشیبی می‌رود اما هنوز ازدواج نکرده است و فرزندی ندارد. پس بجای اینکه همچنان در انتظار فرصت‌های تازه برای تشکیل زندگی مشترک باشد، تصمیم می‌گیرد فرزندی را به سرپرستی قبول کند و خانواده جدیدی را برای خودش شکل دهد.

فیلم "پرسه در حوالی من" ساخته غزاله سلطانی نه فقط اثری پیرامون دغدغه‌ها و دل‌مشغولی‌های زنان مجرد و تنها به نظر می‌رسد، بلکه گام مهمی در جهت طرح یکی از نیازهای اساسی و بنیادین آن‌ها برمی‌دارد و در رویکردی جسورانه از زنان مستقلی حرف می‌زند که خواهان مادر شدن بدون ازدواج هستند و به سراغ پدیده تازه و بی‌سابقه‌ای می‌رود و پیشنهاد شکل متفاوتی از مفهوم خانواده را می‌دهد که ناشی از اقتضائات و ضروریات دنیای معاصر و مدرن است.

به طور طبیعی زن مجردی که می‌خواهد فرزندی را به تنهایی بزرگ کند، به دلیل تصمیم و اقدام نامرسوم و نامتعارفش در معرض قضاوت‌ها، پرسش‌ها و فشارهایی از سوی فضای عمومی جامعه قرار می‌گیرد، اما فیلمساز چنین ایده بکر و تازه‌ای را نمی‌تواند به شکل عمیق و تأثیرگذاری بسط و گسترش دهد و چالش‌ها و موانع و دشواری‌های قانونی و اجتماعی و فرهنگی و عاطفی پیش روی شخصیت را ترسیم کند و به نوعی آسیب‌شناسی و واکاوی پیرامون مزایا و معایب چنین مقوله تجربه نشده‌ای در اجتماع بپردازد.

فیلم از نیمه به بعد ایده اصلی‌اش را فراموش می‌کند و با پیش کشیدن ماجرای غیرقانونی خرید بچه به سمت بحث پیرامون وضعیت زنان ناهنجار و معضلات اجتماعی می‌رود و تمام کشمکش و درگیری‌های شخصیت معطوف به پیدا کردن مادر بچه‌ای می‌شود که به سرپرستی قبول کرده است و متأسفانه در این زمینه نیز حرف تازه‌ای بیان نمی‌شود و به ورطه تکراری نمایش مادر معتاد و ناهنجار می‌افتد. در حالی که فیلم می‌توانست به موضوع خرید و فروش غیرقانونی بچه‌ها و موضوع سرپرست‌های نامناسب به عنوان یکی از جنبه‌ها و ابعاد موجود در بحث فرزندخواندگی بپردازد و تمام ظرفیت فیلم را با تمرکز بر آن هدر ندهد و فرصت بیشتری را در اختیار واکاوی انگیزه‌ها و دلایل شخصیت برای پذیرش فرزند در جایگاه یک زن تنها و مستقل قرار دهد و تصمیم او را برخوردار از پشتوانه فکری و آمادگی لازم بنمایاند و تلاش او برای مادر شدن و تشکیل خانواده‌ای تک والد را همچون مبارزه‌ای در جهت دستیابی به حقوق و خواسته‌های طبیعی یک انسان ترسیم کند.

درواقع فیلم‌هایی که به دنبال آسیب‌شناسی و طرح سؤال و چالش پیرامون مسائل و پدیده‌های اجتماعی هستند، باید از نگاه و رویکردی همه جانبه و متکی بر تحقیقاتی دقیق و عمیق برخوردار باشند تا بتوانند تأثیر بگذارند و پیشنهاد تازه‌ای را ارائه بدهند که غزاله سلطانی نتوانسته است داده‌ها و گزاره‌های اجتماعی مورد نظرش را به موقعیت‌های مناسب داستانی تبدیل کند و با وجودی که فیلم از طرح اولیه مهم و مورد نیاز جامعه روز بهره برده اما در انتقال معنا و مفهوم مورد نظرش عقیم و ناکام مانده است.