گروه سینما هنرآنلاین: آنقدر بازار سیاه‌نمایی این روزها در سینمای ایران داغ است و آنقدر سهم خیانت از این بازار کلان است که نمی‌توان گفت این ایده بکر یا حتی مهجور است. منوچهر هادی اما در سال 1400 که دیگر خیانت به موضوعی تکراری و دم‌دستی تبدیل شده است، برای فیلم «حدود هشت صبح» که چنین مضمونی دارد، پروانه ساخت گرفته است! آن هم فقط برای روایت یک داستان معمولی و البته پر از تعلیق و حادثه! اگر بابت لورفتن داستان «حدود هشت صبح»  نگران نیستید، به خواندن متن ادامه دهید تا برایتان روشن شود چرا داستان این فیلم را یک داستان معمولی توصیف می‌کنیم.

در فیلم «حدود هشت صبح» تا چشم باز می‌کنیم، شخصیتی را می‌بینیم که از فرط عصبانیت بابت ظن به خیانت همسر خود، در حال داد و بیداد کردن است. نقش این شخصیت را خود منوچهر هادی ایفا می‌کند. تلاش این شخصیت برای روشن ساختن قضیه به مرگ وی ختم می‌شود و از همین نقطه است که تعلیق قصه به رضایت گرفتن از اولیای دم گره می‌خورد و البته همین اتفاق به قدری فراز و نشیب دارد که مخاطب را تا آخر قصه با خود همراه کند. تا آخر قصه که همراه منوچهر هادی در دنیای دراماتیزه «حدود هشت صبح» غرق می‌شوی، اگرچه داستانی پرهیجان می‌بینی و در لحظه لذت می‌بری، اما به محض اینکه از صندلی سینما بلند می‌شوی و پا از سالن بیرون می‌گذاری، همه چیز تمام شده است. فیلم نه دغدغه‌ای داشته که توی مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد و نه پیام تازه‌ای که ارزش‌افزوده‌ای برای زندگی‌ پس از «حدود هشت صبح»ات داشته باشد. منوچهر هادی فقط رگ خواب مخاطبش را می‌شناخته و می‌دانسته چه چیزهایی برای این مخاطب جذابیت دارد و می‌تواند اشتیاق او را تا پرده آخر فیلم زنده نگه دارد؛ او درام را به خوبی بلد بوده و هست اما از این توانمندی خود، در خدمت یک قصه خوب و قابل‌اعتنا بهره‌ نبرده است!

حدود هشت صبح

نه فقط در «حدود هشت صبح»؛ بلکه مابقی سطور کارنامه هادی نیز موید همین قضیه هستند و با نگاهی به کارنامه وی، به راحتی درک می‌کنیم که چرا عده‌ای از منتقدان او را یک فیلمساز تجاری می‌دانند. در سریال‌های «عاشقانه» و «دل» باز هم آش همین آش و کاسه همین کاسه است. در «عاشقانه» از همان ابتدا روایتی از خیانت داریم و در «دل» هم پای رقیب عشقی است که به قصه باز می‌شود و محور اصلی قصه را تشکیل می‌دهد. او حتی در سریال «نیسان آبی» خود که اثری کمدی است نیز نتوانسته از این عنصر خیانت فاصله بگیرد و انگار منوچهر هادی در رویکرد فیلمسازی سالیان اخیرش، به جز خیانت ایده‌ای ندارد!

ساخته‌های منوچهر هادی اگرچه گاه گداری مورد پذیرش گیشه واقع شده و مثل «آینه بغل» خوب فروخته، اما در محافل هنری عملا حرفی برای گفتن نداشته است و هیچگاه فیلمی نداشته که بتوان برای معنا و مفهوم نهفته در آن ایستاده دست زد. نه اینکه هادی فرم نداند بلکه اتفاقا در این امر بسیار حرفه‌ای است ولی آنچه از او یک فیلمساز متوسط می‌سازد، محتوایی است که خیانت است پشت خیانت!

احمدرضا انصاری