سرویس استان های هنرآنلاین: سندی مؤمنی در آغاز نشست "فصل نقد" داستان کوتاهی با نام "با خودم قرار می گذارم" را از کتاب "کولی با شکلات تلخ" خوانش کرد. با این مقدمه که داستان نامبرده مورد علاقه زنده یاد فتح الله بی نیاز نویسنده و نظریه پرداز نام آشنای کشورمان بوده است.

بعد از خوانش داستان، امین فقیری نویسنده پیشکسوت ایران، معرفی داستان های مجموعه را آغاز کرد. او مشخصاً درباره داستان های "هنوز ذکر یونس جواب می دهد"، "با خودم قرار می گذارم"، "به خیالش سگی سیاه"، "نهنگ خواب مرا دیده است"، "قیچی ها مرد هستند"، "یه چیزی سرجاش نیست"، "زندگی خانوادگی در پنج پرده" و "زن در بالکن ایستاده است" مطالب خود را طبقه بندی و ارائه کرد.

فقیری گفت: زن ها در داستان های مجموعه به دو دسته مشخص تقسیم می شوند؛ آن هایی که درد می کشند و می خواهند مقابل درد و رنج قد علم کنند و هویتی مستقل داشته باشند و زن هایی که با آن که متحمل شرایط ناخوشایندی در رابطه شان هستند، هنوز مردد هستند و نمی توانند از موقعیتی که در آن هستند بیرون بیایند.

وی افزود: به نظر می رسد نوعی خشونت آشکار علیه زنان در داستان ها از طرف مردان داستان اعمال می شود. این خشونت عمدتا از نوع روانی است. گرچه شاهد خشونت های فیزیکی نیز هستیم.

نویسنده "دهکده پرملال" در ارتباط با داستان "ذکر یونس هنوز جواب می دهد" هم گفت: در این داستان با زنی روبه رو هستیم که قلاب بافی می کند و کارفرمایش مردی به نام تدین است که می خواهد به او پیشنهاد مهمی بدهد؛ آقای تدین می خواهد زن داستان، مربی آموزشگاهش بشود. آموزشگاهی که به تازگی تأسیس کرده است. آقای تدین پیشنهاد مذکور را در حضور همسرش می دهد اما چون پیش از این گفت و گویی تلفنی با شخصیت اصلی دارد، تخم شک و دودلی را در ذهن او می کارد.

وی افزود: مسئله قلاب بافی بهانه ای است که کاراکتر اصلی داستان نقبی به زندگی خود بزند و در این حال به تک جمله هایی کلیدی پناه ببرد که دنیایی را پشت سر خود نهان دارند.

فقیری با بیان اینکه رفت و برگشت های زیبایی که در داستان می بینیم با استادی گذشته را با حال پیوند می دهد، یادآوری کرد: در حقیقت با داستانی پر از مایه های روانکاوی و روانشناسی روبه رو هستیم که این استادی نویسنده را نشان می دهد. بسیاری از داستان های این گونه، در سطح جریان پیدا می کنند اما این داستان همانند کوه یخ قسمت اعظمش از دید پنهان است. فقط خواننده باهوش و واقعی داستان است که می تواند تمام رفت و برگشت ها ، واقعیات و کابوس ها را به هم ربط بدهد.

فقیری در رابطه با داستان "با خودم قرار می گذارم" هم عنوان کرد: این داستان موضوع جدیدی است که کمتر به آن پرداخته شده است؛ نگاهبانی از نفس زندگی در تن های خسته و رنجور دنیا است. پرستار می خواهد برای حفظ کارش از زندگی مراقبت کند. مرگ را براند. مرگی که پشت در به انتظار ایستاده است. پیرزن ها مجبورند مهربان باشند چون بهتر از همه حضور مرگ را احساس می کنند و حتی بخشنده هم می شوند. اما قهرمان ما متأثر می شود. خسته و شکننده می شود. شاید از پیری و تنهای می هراسد!

"کولی با شکلات تلخ" داستان لطیفی که در آن عشق سرزیر می کند

نویسنده "انگار هیچ وقت نبوده" در ادامه به بررسی و معرفی داستان های دیگری پرداخت و گفت: "کولی با شکلات تلخ" داستان لطیفی است که در آن عشق از تمامی صفحات آن سرزیر می کند؛ همه چیز زیر سایه شوریدگی و والگی رقم می خورد. باکره گمان می رود عاشق تر باشد. این باکره است که به دنبال کولی می رود و در خیابان ها و کوچه های شهر را زیر پا می گذارد چرا که کولی همانند اسمش در به در است. اما باکره در به در کوچه پس کوچه های عشق است. داستان زیبایی است که سراسر با احساس آدمی بازی می کند.

فقیری گفت: در داستان "زن در بالکن ایستاده است" سوءتفاهم است که حرف اول و آخر را می زند. سرنوشت زن همسایه به نوعی سرنوشت تمام زن های ایرانی است و در حقیقت زن از آینده خویش می هراسد که این قدر کنجکاو زندگی و غیبت زن همسایه است. در داستان به خیالش سگی سیاه، اساس کار مالخولیایی تنهایی است. داستان در فضایی بین خیال و واقعیت می گذرد. همین داستان را در حیطه سوررئال قرار می دهد. کابوس هایی که بر اثر تکرار رنگ واقعیت به خود گرفته اند.

وی ادامه داد: فضای داستان "وقتی خسته می شوی" هم انگار یکی از شهرهای مملکت خودمان نیست. در این داستان زنی بهانه جو و تشنه محبت را می بینیم که قهر می کند تا شوهرش به دنبالش برود و او را به خانه بازگرداند. شوهر در پایان داستان می گوید: "خسته ام کردی!" در نظر داشته باشید اگر این خستگی دو طرفه باشد فاجعه به بار خواهد آورد.

نویسنده "دوست مردم" در ادامه عنوان کرد: " قیچی ها مرد هستند" یکی از زیباترین داستان های کتاب است؛ به نظر من این داستان هیچ چیز کم ندارد، جمله ها موجز هستند، نویسنده حاشیه نرفته است و هر چه را که باید بگوید گفته است؛ باز هم با نوعی عدم تفاهم روبه رو هستیم. در این داستان زن مظلوم است و هر لحظه از جانب مرد توبیخ می شود. موضوع همان است که هر کدام از ما به خود گفته ایم: خورشید و ماه کدام زن و مرد هستند؟ خورشید با همه بزرگی و گرمایش باید مرد باشد و ماه چون نورش بی آزار است زن است. ریشه این داستان هم بر همین پایه می گذرد. پسر بچه از روی سادگی اشیاء خانه را دسته بندی می کند. مرد این موضوع را توطئه ای می داند که زن و فرزندش برای تمسخر او به راه انداخته اند. داستان هر لحظه به سمت فاجعه ای حرکت می کند. نویسنده با استادی تمام زندگی را که به سوی نابودی می رود به تصویر می کشد.

آتش زیر خاکستر در داستان "زندگی خانوادگی در پنج پرده"

وی تصریح کرد: اما آتش زیر خاکستر را در داستان "زندگی خانوادگی در پنج پرده" به عیان می بینیم. آتشی که به کوچک ترین بهانه ای سر می کشد و خشک و تر را با هم می سوزاند؛ ما در این داستان و در پرده های مختلف، با زندگی ساده ای روبه رو می شویم که در اکثر خانواده های این سرزمین جریان دارد. مادر و پدری که خودشان را به روزمرگی عادت داده اند و دختری که عاشقانه آن ها را دوست دارد و شوهری که آرام آرام زهرش را به تن همسرش می ریزد. مادر به نوعی نقش میانجی را بازی می کند و همیشه به دخترش طرز سلوک و رفتار را می آموزد. اما زندگی در چشم زن آنچنان ایده آل در جریان نیست. آتش عشق زن و مرد سرد شده، دلهایشان از یکدیگر دور شده و هر دو بهانه جو شده اند. در نهایت مرد عملا زن را ترک می کند و به سفر می رود. سفری که هر روز طولانی تر می شود. در این میان زن نیز تصمیم می گیرد اسباب کشی کند.

فقیری در پایان، صحبت های خود را این گونه جمع بندی کرد: مجموعه داستان کولی با "شکلات تلخ" دغدغه جایگاه و نوع رابطه زن را دارد؛ در دو داستان هنوز ذکر یونس جواب می دهد و زندگی خانوادگی در پنچ پرده زن عصیان می کند و قواعد بازی را در هم می ریزد. ولی در بقیه داستان ها گویی زن نقشی منفعلانه دارد. فکر می کنم خانم سندی مومنی در داستان هایش موفق عمل کرده و داستان های بی عیب و نقص و زیبایی را در کتاب شاهد هستیم. به امید کارهای زیباتر از این نویسنده حساس و مردمی.

سندی مومنی در پایان سخنان امین فقیری گفت: همان طور که استاد فقیری به درستی زنان داستان ها را در دو دسته جای داده بودند؛ مایلم عنوان کنم که زنان در داستان هایم با ترسی روبه رو هستند که تنها از حالات شخصیتی آنها نشئت نمی گیرد. این ترس هم فردی است و هم در سطح اجتماع دیده می شود. زنان داستانهایم حتی اگر علیه وضعیت خود عصیان کنند باز با ترسی ناخودآگاه رو به رو هستند. ترسی که سرچشمه آن موقعیت فرودست زنان در مناسبات اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و حتی اقتصادی است. این جنس ترس را به جهت آن که خودم تجربه اش کرده ام، می شناسم.

در بخش دوم نشست فصل نقد فارس احمد اکبرپور در ارتباط با مجموعه نقد سرزمین مادری شهرزاد صحبت کرد و گفت: کتاب نام زیبایی دارد و به جهت اینکه نقدها همگی بر آثار نویسندگان زن در حوزه ادبیات کودک و نوجوان هستند، کاملا مناسب است. در شرایطی که ادبیات کودک و نوجوان آنقدرها جدی گرفته نمی شود، توجه خانم مومنی به نقد این ادبیات کار بزرگی ست.

منتقد باید بین نقد بزرگسال و کودک و نوجوان از پارامترهای متفاوتی بهره گیرد

نویسنده نام آشنای حوزه ادبیات کودک و نوجوان و خالق آثار ارزشمندی همچون "قطار آن شب" و "شب بخیر فرمانده" و "من نوکر بابام نیستم" در ادامه افزود: سندی مومنی برای نوشتن نقدها از منابع مختلفی استفاده کرده است که ١٩ مورد آن در حوزه بزرگسال است و تنها یکی از آن ها اختصاصاً به حوزه ادبیات کودک و نوجوان تعلق دارد. به نظرمی رسد منتقد باید بین نقد حوزه بزرگسال و کودک و نوجوان از پارامترهای متفاوتی بهره گیرد.

وی در ادامه بیان کرد: نقدها کاملا علمی و در چارچوب نظری مشخص نوشته شده اما سهم کشف و شهود در نقدها در نظر گرفته نشده است. در نقد "متولد محله سه انگشتی ها"، "قلعه حیوانات جورج اورول" به یادم افتاد و متعجب شدم که چرا منتقد اشاره ای به این کتاب نکرده است.

پس از سخنان احمد اکبرپور، سندی مومنی گفت: در اتباط با استفاده از منابع بزرگسال، باید گفت که این منابع در جهت استفاده از مفاهیم عناصر داستانی است و به نظرم مثلا شخصیت و شخصیت پردازی در هر دو حیطه بزرگسال و نوجوان، تفاوتی ندارند و استفاده از این منابع مشکلی ایجاد نمی کرد.

او ادامه داد: مطلب دوم اینکه در هنگام خوانش و نقد "متولد محله سه انگشتی ها" اصلا رمان جذاب "قلعه حیوانات" به نظرم نیامد چه بسا اگر اشاره می کردم این اشکال را می گرفتید که چرا از حوزه بزرگسال رمانی را عنوان کردید. 

مؤمنی درباره این سخن اکبرپور که "سهم کشف و شهود در نقدها کم است" هم گفت: به این مسئله به سه جهت پایبند هستم؛ اول اینکه نظریه ها را تنها ابزاری برای بصیرت بیشتر می بینم، دوم اینکه نقد را امکان گفت و گویی با متن می دانم و در نهایت به شدت به دنبال معنا در متن هستم.

 

گفتنی است: سندی مومنی اولین مجموعه داستان خود را با عنوان "اگر زنبق برای مرده باشد" در اردیبهشت ماه سال ١٣٨٩ وارد بازار کرد. بعد از آن مجموعه نقد ادبیات پایداری استان فارس را به نام "خشاب کلمات" در پاییز سال ١٣٩٤ روانه بازار کرد. "سرزمین مادری شهرزاد" سومین کتاب و دومین مجموعه نقد این نویسنده، منتقد و مدرس حوزه ادبیات داستانی است که دربرگیرنده بر شش نقد کودک و نوجوان در پاییز سال ١٣٩٥ است. آخرین مجموعه داستان نویسنده هم با نام "کولی با شکلات تلخ" در بهار سال ١٣٩٦ همزمان با نمایشگاه بین المللی تهران وارد بازار شده است.

در این جلسه که توسط انجمن اهل قلم استان فارس در کافه کتاب تالار حافظ شیراز برگزار شد، بهزاد مریدی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس، عبدالنبی سلامی پژوهشگر و شاعر، محمد کشاورز، طیبه گوهری، اکبر صحرایی، زهرا فردشاد، لیلا برزگر، فاطمه فروتن، زهرا فردشاد، شهربانو بهجت از نویسندگان شیراز  و بسیاری از علاقه مندان به حوزه ادبیات داستانی حضور داشتند.

الهه بهرامی