سرویس تجسمی هنرآنلاین: این روزها و به هر دلیلی عنوان "نقاشیخط "فارغ از اینکه از کجا و کی و چگونه تولد، رشد و تکوین پیدا کرده، نقل بیشتر محافل هنری وگالری‌ها و مورد داد و ستد اهالی تجسمی است. کثرت تولید آثاری که اغلب در نازل‌ترین سطح معیارهای سالم بصری در معرض دید قرار می‌گیرند حالا دیگر به یک امر عادی تبدیل شده است. ادعاهای پیشکسوتی و اختراع و کشف یا ابداع همزمان چندین خط در یک شب مهتابی پس از پانصد سال و ادعاهایی از این دست و تولید آثار مورد سلیقه خریداران حاشیه خلیج‌فارس و برخی شرق‌پسندان، بازار مکاره‌ای را پدید آورده که به این زودی احتمال برچیده شدنش نمی‌رود.

اما در میان این همهمه پرغوغای محصور در حصار میان تهی هیچ و پوچ شهر  در گالری فردا در تهران و در دی‌ماه آثاری به روی دیوار رفت که همچون سکوت با مفهومی میان کوبه‌های  سنگین طبل‌های میان تهی موسیقی‌های مدرن روز خاطره‌ساز شد و چشمان مخاطبین را خیره کرد. بانویی با کم‌ترین ادعا و پرکار که از حدود شش سال پیش از دنیای گرافیک، پوستر، فرم، طراحی، حروف و گاه طراحی فرم‌های هویتی، اداری و آگهی‌های تجاری با انبوهی تجربه اجرا و فرم‌هایی که از پژوهش پیرامون کتیبه‌های ایران و سیطره جغرافیای بصری اسلامی پدیدار شده بود در عرصه به اصطلاح، "طراحی‌خط" ایران وارد شد. اینکه از شروع او با عنوان "نقاشی‌خط"یاد نکنم از این روست که عنصر طراحی از نوع  "دراوینگ" و "دیزاین" در آثار وی خود را بر مخاطب تحمیل می‌کند. دست مایه او از میان خطوط آشنا و قابل استفاده ابتدا ثلث بود که با مداومت بسیار در تلاش بود تا از آن روایتی غیر ثلثی بدست آورد اما دلتنگی خانم البرزی به گرافیک او را متوجه فرم‌هایی برآمده از صلابت و سیر در سطح "کوفی" ساخت. 

کوفی نگاره‌های البرزی دست‌اندازی جسورانه به گنج پنهانی بود که در دل انبوه خاک خورده میراث اسلامی از دیر باز و به هر دلیلی مغفول مانده بود و او با رجعتی واکاوانه به این میراث توانست در یک روایت تاریخی متقن آن را از صافی‌های رنگین و نگارین برآمده از نگ‌های کاشی‌های الوان و دست‌بافته های ملون و هرن‌های صناعی ایرانی پیوند دهد و آنچه حاصل کار او در گالری فردا بود در اصل آمیزه‌ای از آن روایت ازلی و رویکرد مدرن و تلفیق هوشمندانه با لحن و لهج روزگار شتابان امروز بود.

در بیانیه نخست نمایشگاه او به تاثیرپذیری از فرم و رنگ در آثار هنرمندانی که در اواخر قرن گذشته رفتاریی تحت عنوان هندسه اپتیک به دنیا عرضه کردند (که شناخته شده‌ترین‌شان ویکتور وازارلی و شاید موریس اشر بودند) اشاره می‌شود و به وضوح این تاثیر را در برخی آثار البرزی می‌توان پی گرفت. 

ساناز البرزی

اگر چه این نماشگاه از عدم یک دستی و نوعی چند صدایی در ریتم آثار برخوردار بود اما برآیند کلی آن نوید افقی امیدوارکننده است که باید به انتظار نشست تا بیشتر و بیشتر از ساناز البرزی و تجربه‌هایش در آشتی میان قابلیت‌های نهفته در "خط" در تمدن اسلامی و رویکردهای امروزین و مدرنش دید و شنید.

کوفی نگاره‌های ساناز البرزی به واقع در بسیاری وجوه همچنان مورد پسند مجموعه‌داران و مشتاقان عنصر تزیین و تجمل در هنرهای تجسمی و از دیگر سو از حیث پردازش و توجه ویژه به اصول بنیادین محکم در یک اثر بصری بشدت مقید و وفادار است. 

ساناز البرزی باتوجه به سابقه نه چندان زیادی که از آغاز کارش در حیطه خط می‌گذرد با تکیه بر فهم گرافیک ذاتی‌اش و شناخت شخصی که من در طول این سال‌ها از همراهی او در تکوین شخصیت هنری و کاری‌اش دارم، توانسته تصویری سالم و بی‌پیرایه از مفاهیم این عرصه بدست آورد و چه بسا مفاهیمی که بسیاری از مدعیان با نام‌های پر طمطراق از درک الفبای آن بازمانده و گاه ره افسانه زدند و خود تکراری عادت و عرف یومیه آنان شد. از همراهی خانم البرزی در این سالها تاکنون و حضور همراه با درک بالا و شعور بصری فوق‌العاده او بسیار مسرورم.