به گزارش هنرآنلاین به نقل از روابط عمومی فرهنگستان هنر،در این نشست که شامگاه سه شنبه 25 آبان ماه در محل سالن همایش­های فرهنگستان هنر برگزار شد، دکتر جواد مجابی، دکترایرج اسکندری، دکتر بهنام کامرانی و مهدی حسینی ریشه­های شکل­گیری، بستر اجتماعی و تأثیر جنبش هنری "سقاخانه" در هنر معاصر ایران را از زوایای مختلف مطرح و بررسی کردند.

 نقاشی سقاخانه جریانی هنری بود که در دههٔ ۱۳۴۰ شمسی با استفاده از عنصرهایی از هنر مدرن و برخی از عنصرهای تزیینی هنرهای سنتی و دینی، در ایران شکل گرفت و تأثیر شگرفی بر دگرگونی‌های هنر نوگرای ایران و حتی نوآوری‌های عرصه خوشنویسی

از خود باقی گذاشت.

 در آغاز مهدی حسینی مدیر پروژه برگزاری نمایشگاه آثار هنرمندان جنبش سقاخانه در موسسه فرهنگی هنری صبا هدف از برگزاری این نمایشگاه را به نمایش گذاشتن آثار کمتر دیده شده­ی  هنرمندان این جنبش که در گنجینه­ی فرهنگستان هنر موجود بوده عنوان کرد.

حسینی استفاده از عنوان "جنبش" به جای مکتب یا سبک هنری را برای این آثار شایسته­تر دانست، چرا که  در اصطلاح حرفه­ای و دانشگاهی، رویدادهایی که حدود صد یا صد و ده سال استمرار داشته­اند را با عنوان مکتب یا سبک بررسی می­کنند. این در حالی است که شکل­گیری، شکوفایی و پایان فعالیت هنرمندان نقاش سقاخانه به بیش از دوازده سال نمی­رسد.

 دکتر جواد مجابی که درباره تاریخچه­ی آثار سقاخانه صحبت می­کرد نقاشی را مانند دیگر هنرها و ادبیات دارای دو بعد جهانی و بومی دانست.

مجابی  یادآور شد که بیان جهانی آثار از میراث بشری و نوعی برآیند و تأثیر فرهنگ­ها بر یکدیگر سخن می­گویند اما بیان بومی، بازتابی ناب و خالص و مبتنی بر سنت­های یک جامعه است.

دکتر مجابی سقاخانه را بخش کوچکی از نقاشی ایران دانست و تاکید کرد اصطلاح "نوآوران سنت گرا" یا "نوآوران آزاد" جایگزین­های بهتری برای درک آثار هنرمندان این جنبش است چرا که اصطلاح سقاخانه صرفاً اصطلاحی بوده که "کریم امامی" در برخورد و مواجهه­ی خود با این آثار به کار برده و  این واژه  قادر به  تفسیر و تحلیل کلیت و تمام اندیشه و ابعاد آثار هنرمندانش نیست.

این هنرمند و شاعر، نگاه و جنبش سقاخانه را تنها یک سیاست فرهنگی ندانست و از آن به عنوان امری ناگزیر در سیر طبیعی و رجعت ارزش­ها به گذشته تعبیر کرد.

در ادامه "ایرج اسکندری" دیگر سخنران حاضر در این نشست از جنبش سقاخانه به عنوان مهم‌ترین جنبش هنری طی سال­های 1320 تا امروز نام برد و گفت: جنبش سقاخانه با هدف تاکید بر تشخص ملی و هویت بومی و به نوعی مقابله با اقتباس از هنر غربی شکل گرفت.

اسکندری از  تفاوت نگاه و گرایش­های متنوع هنرمندان این جنبش به عنوان مهم‌ترین ویژگی آثار آن­ها نام برد و یادآور شد که جنبش سقاخانه بعد از انقلاب اسلامی باز هم مورد توجه قرار گرفته و با نگاه و عناصری متفاوت و نشأت گرفته از جامعه و رویدادهای جدیدش ادامه پیدا می­کند.

وی خاطر نشان کرد: مجموعه عوامل و ویژگی­هایی در این شیوه و رویکرد وجود دارد که بسیار قابل تأمل است چرا که در دوره­های مختلف تاریخی، حتی بعد از دهه هفتاد باز هم توجه به این رویکرد در بین هنرمندان دیده می­شود.

اسکندری بررسی جنبش سقاخانه را با ضرورت و تکیه به برخی موارد مانند پشتوانه­ی اعتقادی، نگاه دولت مردان و حمایت مدیران فرهنگی آن زمان و اهمیت دفاع و پر رنگ بودن این جنبش برای هنر ایران در مقطع‌های مختلف تاریخ ایران را ضروری دانست.

 این نشست با موضوع "کشف زبانی" در آثار هنرمندان جنبش سقاخانه توسط دکتر "بهنام کامرانی" ادامه پیدا کرد.

کامرانی سخنان خود را با اشاره به تأسیس دانشگاه هنرهای تزئینی و اهمیت و تاکید بانیان آن بر عناصر ملی و سنتی و از طرف دیگر حمایت حکومت وقت از ضرورت بازنگری  و شکل­گیری این جنبش آغاز کرد.

این هنرمند هم تفاوت­ها و شباهت­های میان آثار این هنرمندان را نکته مهمی در تحلیل و تأویل این آثار دانست و خاطرنشان کرد این تفاوت­ها جنبه­های زبانی خاصی را برای این آثار تعریف می­کند که زاویه­ای جدا از سفارشی یا دولتی بودن و نبودن این آثار را مطرح می­کند.

دکتر کامرانی ضمن اشاره به استفاده از ابزار و مصالح معمولی و حتی بی­کیفیت در خلق این آثار به قدرت خاص در شیوه منحصر به فرد اجرایی و استفاده از موتیف­های منحصر به فرد در آثار هر کدام از هنرمندان جنبش سقاخانه اشاره کرد و گفت: تنوع و تفاوت­های نقوش و رویکرد هر هنرمند و شیوه­ی منحصر به فردش از این جنبش آثاری بوجود آورده که از آن­ها به عنوان خالص­ترین جنبه­های مدرنیسم در ایران می­توان نام برد.

در ادامه این نشست مهدی حسینی ضمن انتقاد از تعریف و خاطره­ای که پرویز تناولی از شکل­گیری جنبش سقاخانه دارد اذعان داشت: از زمان به قدرت رسیدن پهلوی اول و دوم، سیاست فرهنگی به دنبال یک نگاه معاصر و ملی در فرهنگ تصویری ایران بود.

وی افزود: تأسیس مدرسه­ی صنایع قدیمه درست در مقابل مدرسه صنایع مستظرفه مهم‌ترین اقدام برای پایه­ریزی یک جریان مهم و تأثیر گذار و از طرفی تجربه ای نو بود.

حسینی از  تأسیس دانشگاه هنرهای زیبا در سال 1319 به عنوان گامی دیگر در راستای رسیدن به هدف مورد نظر که همان داشتن هنری ملی بود نام برد.

وی همچنین در بخشی از سخنانش به بیانیه(مانیفست) پایه­گذاران این جنبش که بسیار مستند و مستدل بود اشاره و بندهایی از آن را قرائت کرد.

برقرای ارتباط سریع­تر میان مشاغل و مراکز هنری، ایجاد مرکزی برای پژوهش هنر ایرانی و کوشش برای شناسایی داشته­های خویش، داشتن هویت راستین و بی نیاز شدن هنرمند ایرانی از تقلید، بخش­هایی از بیانه ای بود که مهدی حسینی به آن اشاره کرد.

این نشست با پرسش و پاسخ بین حاضرین و سخنران­های جلسه خاتمه یافت.