تاریخ در حال تکرار شدن نیست، تاریخ تکرار شده است: " رییس جمهور برآمده از آرای مردم، سخنانی در عرصه فرهنگ و آزادی می گوید که ما به ازای بیرونی ندارد و چه بسا 180 درجه مقابل آن عمومیت دارد. " مثلا در افتتاحیه نمایشگاه مطبوعات، همین شنبه، دکتر روحانی گفته است : نشکنیم قلم ها را، نبندیم دهان ها را، بگذاریم در این جامعه آزادی باشد... ما چکاره ایم بگوییم فضای مجازی می خواهیم یا نه؟... اگر اصحاب رسانه امنیت نداشته باشند چگونه امنیت بیافرینند؟...

یک -

این دوگانگی روی اعصاب جامعه فرهنگ و هنر است؛ ابتدایی ترین تاثیرش تشدید خودسانسوری ست که محصول بدیهی آن جدایی اثر هنری از واقعیت ها و در پی آن ریزش مخاطب است.

دو -

در این سه سال بارها و بارها این تضادها میان جامعه فرهنگ و هنر مرور شده است: حضور آموزش موسیقی از هنرستان تا مراکز آکادمیک برای دختران در رشته های مختلف نوازندگی و محدودیت های روی صحنه رفتن زنان نوازنده در اقصی نقاط ایران، عدم نمایش ساز در صدا و سیما، تاکید دولت بر آزادی بیان و دستگیری روزنامه نگاران از جمله آخرین نمونه اش سردبیر سایت معماری نیوز.... دامنه دار شدن این تضادها و تاکید بر آنها در نطق ها بیش از آنکه شور آفرین باشد افسردگی و ناامیدی به بار می آورد.

سه -

انتظار بدیهی جامعه حل این تضادهاست؛ دولت باید بتواند رای اکثریت را به پشتوانه قانون گذاری مجلس در همه مبانی حاکمیت نهادینه کند، باید گفتگویی داخلی میان نهادهای تصمیم ساز شکل گیرد و بنا بر آموزه های بین المللی، امنیت ملی بازتعریف و از عرض خطوط قرمز کاسته شود تا اهل فرهنگ و هنر بتوانند ایرانی نوین و پیشرو را به منظر جهانی به تصویر گذارند. اینکه رئیس‌جمهور صدای جامعه فرهنگ و هنر باشد نیکوست، لازم است اما به حتم کافی نیست، باید این گلایه و نقدهای رئیس دولت به قانون، به رویه معمول کشور بدل شود.

 

- این یادداشت امروز هجده آبان در روزنامه شرق ص 14 به چاپ رسیده است.